English Version
This Site Is Available In English

وقتی که مسئولیتی به من داده شد نباید قبله خود را گم کنم

وقتی که مسئولیتی به من داده شد نباید قبله خود را گم کنم

پنجمین جلسه از دوره ی شصت ونهم سری کارگاه‌های آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابن‌سینا ، به استادی راهنمای محترم مسافرمحمد باقر، نگهبانی مسافرعلی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه (ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن) در روز شنبه  30 فروردین ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۳۰آغاز بکار نمود
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر،
خدا را شاکر وسپاسگزارم که این توفیق حاصل شد که  توانستم یکبار دیگر در این جایگاه خدمتی کرده باشم.امروز تولد یکی از رهجویان است وقسمت شد که امروز در اینجا برایشان جشن بگیریم.تولد رهجو از رهاییش خیلی لذت بخش تر است.اساتید محترم میدانند که موقعی که یک رهجوبه رهایی میرسد نمیدانند که آیا این رهجو در کنگره ماندنی هست یا خیر.ولی موقعی که تولد میگیرد یعنی یکسال در اینجا زحمت کشیده وخدمتگزار بوده تا به این تولد رسیده
خدا را شاکر وسپاسگزارم از ایجنت محترم وگروه مرزبانی
ممنونم که این اجازه را به بنده دادند که یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کنم.دستور جلسه ما دو بخش است بخش اول
ظرفیت مسّولیت و قبله گم کردن.وبخش دوم جلسه تولد آقا رضا میباشد انشالا که بتوانیم در کنار هم جشن خوبی را برگذار کنیم.
در مورد دستور جلسه ظرفیت یعنی گنجایش
شما یک لیوان را درنظر بگیرید یک گنجایش دارد یک پارچ
یک ظرفیت دارد.و یک بشکه هم یک ظرفیت دارد. یک تانکرآب  یک گنجایش دارد و دریا هم گنجایش خودش را دارد. اینها با هم قابل  مقایسه نیستند.انسانها هم همینگونه هستند
ظرفیتهای انسانها باهم متفاوت است حالا در هر زمینه ای
ممکن است من ظرفیت یک جایگاه اجتماعی رو داشته باشم
ولی  ظرفیت پول را نداشته باشم.یا اینکه اگر پول دار شدم دیگر اخلاق و رفتارم تغیر کند.یا اینکه مثلا پول دار هستم و یک جایگاه اجتماعی بالا به من داده شود ظرفیت آن را نداشته باشم و حال دیگران را به  واسطه نداشتن ظرفیت خراب کنم.شما یک لیوان را در نظر بگیرید که به طور مثال دویست سی سی ظرفیت دارد.اگر بیشتر از ظرفیتش در آن آب بریزید چه اتفاقی می افتد؟ مطمئنا سر ریز میشود واطرافش را نیز خیس میکند.
پس ظرفیت در جایگاها و مقوله های مختلف فرق میکند.یکی پول دار است و ظرفیت پول دار بودن را نیز دارد.
میرود درس میخواند و به مدارج بالا مثل دکترا میرسد وبه طور کلی تغیر میکند در حدی که حتی جواب سلام دیگران را نمیدهد یا این شخص پزشک شده و به جای اینکه به فکر خدمت کردن به مردم باشد.فقط به دنبال پول درآوردن است.
پس ایشان ظرفیت پول دار شدن را داشت ولی ظرفیت جایگاه های اجتماعی را نداشتند.مسّولیت یعنی مورد سّوال واقع شدن و جوابگوی ارباب و رجوع را به نحوه احسند دادن.ولی یه موقعه ایی به من یک جایگاه اجتماعی داده میشود که در آن جایگاه به مردم خدمت کنم.ولی در آن جایگاه به خوبی عمل نمیکنم و به جای  اینکه جوابگوی مردم
باشم به منشی خود میگویم که هر کس سراغ من را گرفت بگویید مثلا جلسه دارند و وقت ندارند.
درحالی که توی اتاقش
خوابیده این گونه افراد ظرفیت این جایگاه را ندارد و قبله خود را گم میکنند.من حدود یکسال تا یکسال و نیم رها شده بودم توی اوتی خدمت میکردم اون موقع آقای علی زینلی که مسّول او تی بودند برای کمک راهنمایی قبول شدند وبه من گفتند که از این به بعد مسّولیت او تی با شما است
من واقعا ظرفیت این جایگاه را نداشتم وبخاطر همین هم حالم خیلی بد شده بود و به جای اینکه در اوتی به دیگران خدمت کنم داشتم حال دیگران را خراب میکردم.
با راهنماها درگیر وبگو مگو میکردم که چرا مثلا این نامه را امروز آوردین وچیزهای دیگر چون واقعا حالم خراب بود.حالم که خراب شد رفتم به راهنمای عزیزم آقا مجتبی گفتم من دیگر نمیتوانم دراین جایگاه خدمت کنم.ایشان سی دی و کتاب در مورد خدمت کردن به من معرفی کردند که مطالعه کنم در حالی که من ظرفیت آن جایگاه را نداشتم به ایشان گفتم که من نمیتوانم و ادامه ندادم.
رفتم مسئول فالوآپ شدم وآنجا خدمت کردم.این دستورجلسات باید به رهجو بخورد ولی این دستور جلسه به من میخورد.چون من در جایگاه مسّولیت اوتی حال همه را خراب کرده بودم واطرافم را به گند آب تبدیل کرده بودم.
واما قسمت دوم دستور جلسه در مورد تولد آقا رضای عزیز
میباشد.من این روز عزیز را خدمت راهنمای سفر اول ایشان
آقا همت تبریک عرض میکنم وهمچنین خدمت خانواده محترمشان وهمسفر ایشان و راهنمای همسفرشان خانم آرزو
و کلیه اعضای شعبه ابن سینا تبریک عرض میکنم.


سخنان مسافر رضا.
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر:
از خداوند سپاسگزارم و از جناب مهندس تشکر می کنم که این بستر را فراهم کرد تا من بتوانم به درمان برسم . از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم و از راهنمای سفر اولم آقا همت عزیز و همچنین از راهنمای سفر دوم آقا محمد باقر کمال تشکر را دارم .
قبل از ورودم به کنگره با آقا همت همکار بودیم و در یک جا مشغول بودیم که آقا همت چندین ماه قبل اینکه وارد کنگره شوم راه کنگره را به من نشان داد . من فکر می کردم که کنگره شبیه انجیوهای دیگر است ولی بعد از ورودم به کنگره دیدم با تمام جاها متفاوت است و حس بسیار خوبی دارد . از راهنمای تازه واردینم آقا کریم سپاسگزارم که با راهنمایی هایشان بود که من توانستم جذب کنگره شوم از راهنمای جونز خودم آقا محسن سپاسگزارم . همچنین از راهنمای همسفرم خانم آرزو و همسفر عزیزم صمیمانه سپاسگزارم و آرزوی من این است که همه ی سفر اولی ها این جایگاه را تجربه نمایند . با تشکر از شما .
سخنان راهنمای همسفر :
سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر
خدای خودم را شاکرم بابت توفیقی که حاصل شد در این جایگاه قرار بگیریم . از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و همه ی خدمتگذران شعبه سپاسگزارم . این روز عزیز را خدمت آقا رضا و همسفر ایشان تبریک می گویم و امیدوارم این خانواده در کنگره حضور داشته باشند و خدمتگذار باشند . این تولد ها باعث می شود که من به خود بیایم و دوباره زنده شدن را با چشمان خود ببینم. امیدوارم که پاینده باشید .
سخنان همسفر :
سلام دوستان وجیهه هستم یک همسفر
من هم خدارا شکر می کنم که به این جایگاه رسیدم و از آقای مهندس سپاسگزارم . از راهنمای مسافرم آقا محمد باقر و آقا همت سپاسگزارم . از مسافرم آقا رضا ممنونم که خیلی خوب سفر کردند و خواسته ی قوی داشتند .
از دوست عزیزم خانم اکرم و خانم بهجت سپاسگزارم و امیدوارم که این تولدها پایدار باشند . ممنون از همه ی شما که در جشن ما شرکت کردید

نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
عکس : مرزبان خبری مسافر وحید
تایپ : مسافر اسماعیل لژیون بیست ویکم
تنظیم و ارسال : مسافر محمد لژیون بیست ویکم نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .