جلسه هفتم از دوره ششم جلسات لژیون سردار نمایندگی خمین با استادی مسافر مهران، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی اول و تأثیر آن روی من" در روز پنجشنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهران هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که توانستم یک روز دیگر در لژیون سردار شرکت کنم و بتوانم از شما دوستان آموزش بگیرم از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را آماده کردند تا منِ مهران بتوانم به آرامش و حال خوب برسم و اینکه جایی وجود دارد تا من خودم را بشناسم.
از ایجنت، راهنماها و تمام خدمتگزاران تشکر میکنم که بسیار زحمت میکشند برای یک تازه وارد که میخواهد در کنگره خودش را پیدا کند. از راهنمای خودم بسیار تشکر میکنم و همچنین از بنیان کنگره ۶۰ بسیار تشکر میکنم که اگر شعبه خمین راهاندازی نشده بود معلوم نبود که ما الآن کجا بودیم و هستند کسانی که هنوز پشت این درها هستند و منتظرند تا بتوانند به کنگره بیایند و استفاده کنند. واقعاً من یک روز از خودم خسته شده بودم و ناراضی بودم دیگر انتظار زندگی کردن نداشتم، چرا؟ چون خسته شده بودم، میگفتم مواد بکشم تا آرامش داشته باشم اما الآن وقتی که وارد کنگره میشویم همانطور که همه میگویند وقتی با پیراهن سفید وارد میشویم حس و حال همدیگر را پیدا میکنیم و عشق و محبت ما را به هم وصل میکند تا بتوانیم بهتر خدمت کنیم.

کسی که وارد کنگره میشود اگر میگوید تفکر کن با این کار میتواند به حال خوبی برسد و به آرامش برسد. من یک زمان وقتی دعا میکردم میگفتم: خدایا به من آرامش بده، گاهی اوقات هم میگفتم آرامش بس است به من پول بده. اما وقتی فکر کردم دیدم هیچ چیزی بهتر از آرامش نیست زمانی که انسان آرامش داشته باشد میتواند به پول برسد و به خیلی از چیزها برسد حتی به چیزهایی برسد که فکرش را هم نمیکند. زمانی که من وارد کنگره شدم با دست خالی آمدم هیچ وقت این را یادم نمیرود جوری آمدم که حتی پول یک نخ سیگار هم نداشتم.
زمانی که وارد شدم گفتم خدایا من که دیگر جایی ندارم و اینجا تنها جا هست برای من و حتی فکر ترک نبودم اما یکی از اقوام من دانه و بذر را برای من کاشت که کنگره جایی است که تو را به حال خوب میرساند و کمک میکند تا خودت را پیدا کنی، برای خودت نه برای کسی، نه برای فرزندت. اول خودت را پیدا کن تا بتوانی به دیگران کمک کنی به فرزندت، به خانوادهات. هر کسی که تو را دوست دارد بفهمد که تو چقدر عوض شدهای. آن دانه باعث شد که من یک روزی از این در وارد بشوم و خودم را پیدا کنم.

خدا را شکر میکنم که کنگره جایی است که به انسان آرامش و حال خوب میدهد. من کنگره و این حال خوب را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. حس و حالی که کنگره به من میدهد هیچ چیز و هیچ کجا به من نمیدهد، وقتی به کنگره میآیم از همه چیز بی نیاز هستم چون که میگویم بهترین جا اینجاست، چرا؟ به خاطر اینکه آرامش به من میدهد. آقای مهندس در سی دی وادی اول میفرمایند: اگر کسی نزدیک شما باشد و به شما حس بد بدهد احتمال اینکه حس شما هم خراب بشود بسیار زیاد است.
زمانی که یک نفر حس ما را خراب میکند تا یک مدت حال ما خراب میشود دگرگون میشویم اما اگر کنار کسی بنشینیم که به ما حس خوب بدهد یا حتی حس او خوب باشد میتواند حس ما را خوب کند و به ما انرژی بدهد.

واقعا کنگره حسهای خاصی به انسان میدهد که دوست داری همیشه خدمتگزار باشی. هر کس که در جایگاههای کنگره خدمت میکند حال خیلی خوبی دارد. برای این است که اعضای کنگره دنبال این هستند که خدمت کنند، دنبال این هستند که فقط یک کاری انجام بدهند. آقای مهندس میفرمایند: در کنگره کارها هیچ موقع روی زمین نمیماند اگر یکی انجام ندهد دیگری هست. یک موقع صندلی خالی میشود میروی بیرون و برمیگردی میبینی صندلی پر شده است. آقای مهندس میگویند: فکر نکنید که اگر شما نباشید کار میخوابد یکی هست که جای شما را میگیرد، چرا؟ به خاطر اینکه این صندلی ساخته شده است برای افراد زیادی که پشت این درها هستند و من هم دوست دارم که یک روز به افراد کمک کنم و بتوانم قطرهای از این اقیانوس باشم و جایگاهی در کنگره داشته باشم تا خدمت کنم.

از همه شما تشکر میکنم واقعاً عشق و محبتی که میگویند همین حس و حال خوبی است که از شما دریافت میکنم. از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

نویسنده: دبیر محترم لژیون سردار مسافر مجید
عکس، ویراستاری، تنظیم و بارگزاری: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
147