English Version
This Site Is Available In English

دیدن، بهای محبت

دیدن، بهای محبت

 ماه رمضان به همه تبریک می‌گویم و امیدوارم هر کس در حد توانش بتواند از ماه رمضان استفاده کند. یکی از مسائل مهمی که وجود دارد ندیدن است،چون خیلی از انسان‌ها دوست دارند کار مفید انجام بدهند خیلی کم پیدا می‌شود انسانی بگوید من می‌خواهم کار مضر انجام بدهم کار مفید را همه دوست دارند انجام بدهند؛ ولی اینکه چطور آن کار مفید انجام نمی‌شود نتیجه یک کار، مضر و مخرب می‌شود یکی از دلایل اصلیش ندیدن موضوع است یعنی ماهیت موضوع؛ چون هر چیزی یک شکل ظاهر دارد و یک شکل باطن. یا یک صور پنهان دارد آن شکل ظاهری، کم و بیش قابل رؤیت است شکل باطنی را ممکن است ما نبینیم یکی از کارهایی که نیروهای درونی انسان انجام می‌دهند این است که شعبده بازی انجام می‌دهند که آدم نتواند قسمت پنهان موضوع را ببیند.

خیلی از کارها یک طوری می‌شود که ما نبینیم و این ندیدن توسط نیروهای بازدارنده به روش‌های مختلف انجام می‌شود یکی از آنها ندیدن خرابی‌ها است اگر کسی وارد عمل شد، اگر کسی که شرایط را قبول نمی‌کند آن حقه است که نمی‌خواهد بگذارد ما مشکل را ببینیم و خرابی را رؤیت کنیم خرابی از کجا معلوم می‌شود مثلاً پل خراب، با پل سالم چه فرقی دارد؟ هیچ فرقی ندارد؟ اما پل سالم روی آن بروید هیچی نمی‌شود؛ اما پل خراب روی آن بروید خراب می‌شود پس دیدن خرابی و رؤیت کردن خرابی یکی از حقه‌های نیروی منفی است و هزار تا دلیل می‌آورد که این کار خوب نیست تا ما با آن صحنه روبه‌رو نشویم چون وقتی شما با صحنه روبه‌رو بشوید قطعاً تصمیم دیگری خواهید گرفت که آن مشکل را از پایه حل کنید.

اصولاً یکی از لحظاتی که انسان برمی‌گردد به مسیر خودش یا به قول فرهنگ قدیمی‌ها بیدار شدن شخص، توی عرفان‌ها گفته می‌شود شخص به بیداری دست پیدا کرد این بیداری یک شوک و یک تلنگر نیاز دارد بیداری زمانی اتفاق می‌افتد که ما ناگهان با یک ویرانی و خرابی روبه‌رو می‌شویم که ۱۰ سال از آن غافل بودیم توی خواب‌بودن، انسان برای یکسری از نیروها فایده دارد برای نیروهای منفی و بازدارنده فایده دارد مثلاً از انسان بیدار نمی‌توان دزدی کرد؛ اما از انسان خواب می‌توان دزدی کرد؛ بنابراین یکی از بحث‌هایی که انسان از خواب بیدار می‌شود این است که مثلاً دوستش توی یک بزنگاه و شرایط خاص آنجایی که آدم می‌رود روی آن پل دوست، در آن شرایط خاص که شما به موفقیت خوبی دست پیدا کردید یا به مشکل بزرگی دست پیدا کردد ماهیت آن دوستی مشخص می‌شود.

شما یک دوستی دارید، شما دارید درس می‌خوانید و امتحان دارید آن شب دوست شما می‌آید و نمی‌گذارد که درس بخوانید دوستی او  از آنهایی است که شما را خواب می‌کند یا از آن‌هایی است که مرتب طعنه می‌زند یا با کلماتش اذیت می‌کند در کلام الله می‌گوید دشمنی آن‌ها از زبانشان مشخص است. دوستان با دوستان مهربان، دشمنی با زخم یا زخم زبان که دشمن باشد یا انسان را زخمی می‌کند و یا زخم زبان می‌زند اگر انسان بیدار بشود شما می‌توانید از آن مسیری که هستی خارج بشوی و بیایید بیرون و بهتر است که آن دوستی ادامه پیدا نکند یا کار یا شراکت ادامه پیدا نکند وقتی به خودم نگاه می‌کنم زمانی که بیدار شدم یا خرابی را متوجه شدم همان لحظه دل آدم می‌شکند.

مثلاً توی شرایط خاصی هستی و آن دوست ضربه مهلک را ندانسته وارد کند؛ اما بعد که بیدار شدم احساس سبکی می‌کردم؛ وقتی یک دوستی و یک رابطه که خوب نبوده است و ماهیت آن هم خوب نبوده و مخرب بوده و من متوجه نمی‌شدم زمانیکه بیدار شدم و آن ارتباط مسیرش عوض شد احساس سبکی را در زندگی داری، انسان‌ همین‌طوری است در بیرون هم همین‌طور است اگر خرابی‌ها اتفاق می‌افتد مثلاً شما؛ وقتی یک بچه فقیر می‌بینید به او کمک می‌کنید؛ پس اگر خرابی‌ها وجود دارد و آبادانی اتفاق نمی‌افتد حتماً ما یک شعبده داریم، یک شعبده در جریان است که موضوع را به شکل دیگر نشان می‌دهد یا دارد پنهانش می‌کند یعنی حواس شما را می‌دهد به چیز دیگری.

شما می‌گویید من دانشگاه قبول شدم دوستتان می‌گوید دلار گران شده و حرف را عوض می‌کند یعنی یا به کارت اهمیت نمی‌دهد و یا کارت را کوچک می‌کند و یا می‌رود روی کانال دیگری این‌ها همان پنهان کردن موضوع است همان شعبده‌ها است همان کفر است مثلاً؛ وقتی دندان ما درد می‌کند و ما مسکن می‌خوریم داریم آن را پنهان می‌کنیم و خوابش می‌کنیم؛ بنابراین بیدار شدن کلید حل خیلی از مشکلات است حالا انسان بیدار شد، می‌گردد دنبال چاره. ۹۵ درصد انسان‌ها در خیلی از مسائل در خواب نگه داشته می‌شوند این موضوع بیداری، باید برای ما حیاتی باشد این نیست که یک نفر بیاید ما را بیدار کند شاید این اتفاق نیفتد کسی که آموزش می‌بیند بایستی به این توجه داشته باشد که من خودم حواسم به خواب رفتن خودم باشد.

یکی از چیزهایی که برای من مهم است و قاعده خاصی وجود دارد این است که اگر انسان‌ها را سعی کنید خواب کنید آخر خودتان خواب می‌روید این را زمانی شما یاد گرفتید که نسبت به اتفاقات عکس العمل انجام بدهید، حداقل کار را انجام بدهید این خود تمرین بیدار شدن است؛ وقتی برای کسی اتفاق خوبی می‌افتد و شما از کنارش بی‌تفاوت عبور می‌کنید و هیچ عکس العملی نشان نمی‌دهید مطمئن باشید در ادامه خواب خواهی رفت در ادامه برای شما هم خیلی از خرابی‌ها پنهان خواهد شد و آن خرابی‌ها و مسائل هستند که باعث می‌شود خرابی‌ها تشدید بشود تمام چیزهایی خوبی که برای انسان به وجود می‌آید به واسطه اعتماد بین انسان‌ها است اعتماد پل نامرئی است که قلب‌های ما را به هم پیوند می‌دهد و ما از هم انرژی و امید می‌گیریم؛ وقتی اعتماد از بین برود و پل برداشته شود انسان‌ها مانند جزیره، جدا از هم می‌افتند.

وقتی انسان‌ها از هم جدا شوند نیروهای منفی بهتر می‌توانند القاء کنند و تک‌تک ما را شکار کنند و انسان آسیب‌پذیری بالایی دارد. چه چیزی در کنگره به ما نیرو می‌دهد؟ این اتصال ما به همدیگر است و اعتماد ما به همدیگر. تمام این انرژی که بین ما تجدید می‌شود و شعاع اضافه می‌کند به واسطه اتصالات است که بین تک‌تک ما است آن دوست داشتن و اعتماد است. تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت این پیوند محبت هزینه دارد این پیوند محبت نگهداری ‌داری می‌خواهد، بها می‌خواهد و بهای آن دیدن همدیگر است. مثلاً یک نفر ازدواج کرده من باید بهش تبریک بگویم از نظر من یک نفر زمانی می‌تواند بگوید من جهان‌بینی را یاد گرفتم که از خوشحالی و موفقیت دیگران خوشحال بشود و از رنج دیگران خوشحال نشود و ناراحت بشود آنجا جهان‌بینی را یاد گرفته نه اینکه من بروم و مطالب را حفظ کنم.

زمانیکه من عکس العمل انجام می‌دهم و بهای‌ آن را دادم این پیوند محبت قوی‌تر و محکم‌تر می‌شود جمله محبت آمیز می‌تواند یک انسان را هفته‌ها شارژ نگه دارد و یک کلام بد یا جمله منفی آن دوستی را می‌تواند از بین برود. اگر کسی از صراط مستقیم خارج بشود و وارد جمع خوبی بشود باز حالش خراب می‌شود؛ پس اساس درست شدن و احیا شدن انسان، بیداری است بیدار شدن و بیدار ماندن، باید برایش تمرین کنیم و نسبت به آن عکس العمل نشان بدهیم تا انسان از کفر خارج بشود، از پنهان‌کاری خارج بشود کسانی که این کار را انجام می‌دهند دیر یا زود بیداری در آن‌ها اتفاق می‌افتد نه؛ وقتی که نیروها با هم متحد می‌شوند و وارد عمل می‌شوند بیداری ابدی نیست بیدار شدن نیاز به استمرار و تمرین و حرکت دارد چون کار نیروهای بازدارنده این است که انسان را به خواب فرو ببرند.

یک زمانی ممکن است شما مطالب را خیلی خوب بلد باشید و خیلی چیزها یاد گرفته باشی؛ ولی در خواب فرو رفته باشی. مثلاً من اگر دیده‌بان بشوم و در جایگاه بالایی در کنگره باشم؛ ولی نسبت به یکسری مسائل و موفقیت‌ها عکس‌العمل نشان ندهم و فقط خودم را ببینم من دیده‌بان هستم؛ اما خواب رفتم؛ پس باید حواسم باشد و هوشیار باشم؛ اما چون دستور جلسه هفتگی مسئولیت است چند نکته را در مورد آن می‌گویم مسئولیت یعنی انسان مورد سؤال قرار بگیرد یعنی در جایگاهی قرار بگیرد که باید ازش سؤال بشود، باید جواب سؤال را بلد باشد؛ پس وقتی من مسئول می‌شوم از من سؤال می‌شود من باید جواب بدهم.

مسئولیت یعنی اینکه من نسبت به آن جایگاه دانایی داشته باشم اگر من دانایی نداشته باشم و کار بلد نباشم اصلاً نباید به آن جایگاه وارد بشوم در کنگره کسی که درمان اعتیاد نداشته باشد نمی‌تواند راهنما بشود چون راجع به اعتیاد ازش سؤال می‌شود. کسی که درمان اعتیاد شده باشد جواب سؤال‌ها را بلد است یکی از چیزها که در مسئولیت وجود دارد دانایی است؛ پس انسان بخواهد به یک جایگاهی برسد و مسئولیت داشته باشد باید آماده باشد جمله‌ای که سردار می‌گوید: ما برای این به هستی می‌آییم که اول آموزش ببینیم و بعد خدمت کنیم. چیز دیگری که در مسئولیت است باید خواسته باشد یعنی خودم باید خواسته داشته باشم مثلاً راهنما می‌گوید: خدمت کن، نمی‌گوید چه کار کن؟ یعنی آن چیزی که خودت دوست داری را پیدا کن و خدمت کن گاهی اوقات من خواسته را نمی‌بینم و راهنما خواسته را در من می‌بیند و می‌گوید این کار را انجام بده و بعد از انجام کار من خیلی خوشحال می‌شوم چیز دیگری که در مسئولیت است ظرفیت است ظرفیت آن موضوع را باید داشته باشم. خواسته درونی دارم، دانایی را هم دارم؛ اما باید ظرف را هم پیدا کرده باشم، ظرف من چطور مشخص می‌شود؟ وقتی من در یک جایگاه ایستادم اگر انسان‌ها به من تکریم و احترام زیاد کردند از قبله خودم و از مسیر خودم خارج نشوم. ظرفیت انسان به قلب انسان بستگی دارد دانایی ساختار عقل است؛ ولی ظرفیت‌ها به بزرگ شدن قلب بستگی دارد چون قلب جایگاه حس است ما حس را با قلب درک می‌کنیم؛ پس بنابراین موقعی که شخص می‌خواهد مسئولیتی را انتخاب کند باید ظرفش را در خودش به وجود آورده باشد کسی که مسئولیت دارد و پاسخ می‌دهد این وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و این لطف نیست.

نویسنده: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون ویلیام)
رابط‌خبری و ویراستاری: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون ویلیام)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .