English Version
This Site Is Available In English

کم کردن اضافه وزن در کنگره‌۶۰ و تولد بهرام

کم کردن اضافه وزن در کنگره‌۶۰ و تولد بهرام


جلسه هشتم از دوره سیزدهم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی کنگره‌ ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی راهنما  مسافر آقا مسعود ، نگهبانی مسافر علی‌کوثر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه: ؛ «تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره‌۶۰ » در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۱/۲۸، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مسعود هستم یک مسافر.
در این جلسه در خدمت شما آموزش می‌گیرم. امروز دو دستور جلسه داریم: یکی اضافه وزن و دیگری اولین سال تولد بهرام عزیز که جشن می‌گیریم. اگر بهرام عزیز باید بایستد تا تشویقش کنیم. خیلی ممنون.
ابتدا چند کلمه راجع به دستور جلسه صحبت می‌کنم، ولی بیشتر مشارکت و صحبت‌هایمان درباره تولد بهرام عزیز باشد.

یک دستور جلسه خیلی مهمی است که اگر بخواهیم اهمیتش را درک کنیم، باید نگاه کنیم و ببینیم اول سال تحصیلی کنگره‌۶۰ است بعد از تفکر. دستور جلسه اضافه وزن است. این از اهمیت بالای این موضوع اضافه وزن است که چقدر تخریبش حتی می‌شود گفت که صورت مسئله اعتیاد هم مهمتر است. یعنی فکر می‌کنم این اضافه وزن از اعتیاد هم مشکل حادتری باشد.

 من خودم اضافه وزن داشتم، حدود بیست و دو سه کیلو وزن کم کردم. واقعاً تا شخصی این عمل را انجام نداده باشد خیلی متوجه نمی‌شود. یک شخصی که می‌گوید آقا، پنجاه کیلو، ده کیلو، بیست کیلو اضافه وزن دارد، ولی یک جایی است آدم می‌فهمد یک کیلو چقدر است، ده کیلو چقدر است، بیست کیلو چقدر است. وقتی تحت شرایطش که قرار بگیرد، کاملاً متوجه می‌شود. کاهش وزنی که در کنگره۶۰ از آن صحبت می‌شود کاملاً با جهان پزشکی و غیرپزشکی فرق می‌کند. چون دقیقاً مثل اعتیاد است که در بیرون صورت مسئله‌اش نبود، درمانش هم نبود و توی کنگره۶۰ آمد و دقیقاً درمان چاقی هم در بیرون از کنگره با شکست مواجه شد.

توی کنگره 60 چون صورت مسئله هست، کنگره60 این مسئله را حل کرده و صورت مسئله‌اش هم به این صورت است که خود آن ترازو وقتی که مرتب انسان مدت زمانی مرتب روی آن بایستد، صبح که بلند می‌شود، از یک جایی است که خود آن ترازو می‌گوید ده کیلو یعنی چه؟ یک جا است انسان مرتب تکرار می‌کند و می‌فهمد واقعاً و بر این می‌آید که این موضوع را حل کند که ما این کار را انجام دادیم و واقعاً درست غذا خوردن است. در واقع خیلی‌ها فکر می‌کنند با نخوردن مثلاً مثل اعتیاد، اعتیاد با خوردن مواد ما درمان شدیم. خیلی‌ها در دنیا می‌گویند نکش، بده و خیلی موضوعات، غیرت و خیلی چیزهایی که گفته شده، ولی در کنگره ۶۰ ما آمدیم سه‌‌ وعده دارو خوردیم، درمان شدیم. الان توی قسمت اضافه وزن هم دقیقاً یک وقت‌هایی می‌بینی شخص بیشتر هم غذا می‌خورد ولی لاغر می‌شود. حالا به چه صورت، چه معجزه‌ای هست تو این؟ همان زمان مناسب، با داروی مناسب و دوز مشخص و آن اندازه‌ها. یک وقت‌هایی آدم اندازه‌ها را واقعاً نمی‌داند. مثلاً بعضی‌ها صبحانه نمی‌خورند، در صورتی که وقتی می‌آیند اینجا صبحانه می‌خورند، وزن‌شان هم کاهش پیدا می‌کند. اشخاصی که بیست سال، ده سال، شش سال صبحانه نخورده‌اند، وقتی می‌آیند سر یک ساعت مشخصی از خواب بلند می‌شوند، صبحانه می‌خورند و ظهرش هم مشخص است، شبش هم مشخص است و آن روشی که آقای مهندس فرمودند که قبل از ناهار و شام سالاد که معجزه می‌کند. نیم ساعت قبل از وعده ناهار یا شام  واقعاً معجزه می‌کند. همه اکثر آدم‌ها بعد از خوردن غذا که شکم و معده پر است، سالاد می‌خورند و آن غذایی که تو معده هست بعد یک ساعت طول می‌کشد از معده کاملاً عبور کند و سریعاً وقتی سالاد خورده می‌شود با آن گرمای شصت و هفتاد درجه، گرمای روی معده، یک تفاله وارد جسم می‌شود. یعنی وقتی آنجا اجازه ورود پیدا نمی‌کند، می‌ماند آنجا تو گرمای بدن با آنزیم‌هایی که ترشح می‌شود واقعاً تبدیل به سم می‌شود و خیلی مسائل. به راحتی وقتی که غذای ما تنظیم می‌شود، وقتی که زبان بدن انسان یاد می‌گیرد و بدن متوجه می‌شود که گرسنه نمی‌ماند، هرچیز فاسد را بیرون می‌ریزد . به همین سادگی .

بدن ما آگاهی می‌خواهد. اطلاعات و آگاهی که بدن پیدا می‌کند صبحانه بهش نمی‌دهی از ترسش که گرسنه بماند این غذاها به صورت چربی می‌کنند توی سینه، باسن و غیره ذخیره می‌کند خب این سلول‌های که چهل هزار میلیارد سلول در جسم مال هر کدوم کافیه یه ذره‌ای با خودشون  چربی درست کنند ببین بعدا چه اتفاقی می افتد و اگر حالا کسایی که لاغر هم هستن این کار رو انجام بدهند چاق می شوند.
  ابوعلی سینا گفته  که غذای ما دوای ما و دوای ما غذای ما، این چیزایی که ما داریم می خوریم  اگر درست مصرف کنیم برای ما مانند دوا باشد دیگر نیاز نداشته باشیم که به پزشک و روان پزشک و خیلی مسائل دیگر خب من این قسمت فکر کنم به اندازه کافی صحبت کردم.


قسمت دوم تولد یکمین سال رهایی بهرام عزیز را جشن می
‌گیریم و تبریک می‌گویم. در راس به بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان. واقعاً از برکت وجود آقای مهندس و خانواده‌شون هست. خیلی و این جشن ها و این اتفاقات خوبی که تو زندگی هامون افتاده مدیون آقای مهندس و خانواده شون هستیم که خیلی تبریک می گویم خدمت آقای مهندس و خدمت همه کسایی که باعث می شوند که انسان ها به آرامش و آسایش برسند و مثل بهرام عزیز امروز جشن بگیرند ما همه سهم داریم تبریک می گوییم  همه برای یک نفر و یک نفر برای همه، همه تلاش کردند تا اینجا امروز برای بهرام جشن بگیریم به همه تبریک می گویم یکی از خصوصیات بهرام عزیز اینه که واقعا فرمان بردار است، گوش به فرمان هست ، یعنی یک انسانی که خیلی خوب توی سفر  اول توی لژیون حضور داشت،  اگر امروز می بینیم که برای بهرام عزیز اینجا به عنوان الگو ما جشن می گیریم برای ما یک الگوی خیلی خوب هست که منظم مرتب آمدن من یه بار نگفتم سی دی چرا ننوشتی مرتب اون تایمی که باید سی دی بیارند آوردند مرتب توی جلسات حضور داشتد و به نتیجه خیلی خیلی خوبی هم رسیدند ما لذت می بریم  از این رهایی از این آزادیش خیلی بهتون تبریک می گویم به هر حال  امیدوارم که همیشه باشید ما سال های سال براتون جشن بگیرم سفر دوم ان شاالله ادامه بدید توی جایگاه کمک راهنمایی باشید چون واقعا الگوی خیلی خوبیه و امیدوارم برای آبادی خودتون گفت یک راهنمایی باشید.

استادم همیشه می فرمود که خیلی ها منتظرند تا تو راهنما بشوی می خواهند بیایند پیش تو، ولی یه روزی باور کردم یه روزی متوجه شدم یه روزی فهمیدم خیلی صحبت ها اینجا رد و بدل می شود یک وقتها آدم می گیرد، من خیلی لذت می برم هر چه که توان داشته باشم بگذارند برای انسان هایی که می خواهند و خیلی هم ناراحت می‌شوم انسان هایی که با  بطالت وقت می گذرانند  و امیدوارم که الگوبرداری کنیم از همدیگر به نتایج خوب وقت طلایی که در اختیار ما هست به نتایج خوبی برسیم به افتخار بهرام عزیز


تایپ، ویراستار، تهیه و تنظیم:مسافر احمد کاربر سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .