English Version
This Site Is Available In English

سرانجام با بدنم آشتی کردم

سرانجام با بدنم آشتی کردم

من ۵ ماه است که سفر می‌کنم و تا امروز ۱۴ کیلو کاهش وزن داشتم. در خانواده‌ای به دنیا آمدم که ژن چاقی رادارند؛ هم‌خانواده مادری و هم پدری چاق هستند. مادرم می‌گفت وقتی به دنیا آمدی لباس نوزاد سایز تو نبود و لباس نوزادی که برایت تهیه‌کرده بودم، به تن تو نمی‌رفت. از وقتی‌که یادم هست همیشه از داشتن اضافه‌وزن رنج می‌بردم. عاشق خوشمزه‌ها بودم و روزبه‌روز وزن من بالا می‌رفت تا اینکه ازدواج کردم اطرافیان می‌گفتند؛ چون چاق هستی باردار نمی‌شوی و من ناراحت می‌شدم و می‌ترسیدم که نکند واقعاً باردار نشوم و به همین دلیل شروع به کاهش وزن کردم. وزن خود را حدود ۱۵ کیلو کاهش دادم و باردار شدم. بعد از به دنیا آمدن فرزندم دوباره چاق شدم و وزن من بیشتر از قبل شد، این روند ادامه داشت و من همیشه دنبال رژیم‌هایی بودم که در عرض یک ماه ۱۰ کیلو وزن کم کنم. خدا می‌داند چه عوارضی به این جسم زدم.

یادم می‌آید یک‌بار برای لاغری مطب یک خانم دکتر رفتم و با برنامه‌ای که به من داد خیلی وزن کم کردم؛ اما دوباره بعد از چند ماه وزن من برگشت خورد. دوباره رفتم مطب ایشان؛ ولی خانم دکتر گفت: به شما رژیم نمی‌دهم، تو می‌دانی با این سبک رژیم گرفتن، که وزن کم می‌کنی و بعد رژیم را رها می‌کنی و دوباره چاق می‌شوی؛ چه آسیبی به بدن خود می‌زنی! تو باید پیش روانشناس بروی. من خیلی ناراحت شدم و چون راجع به بدنم آگاهی نداشتم؛ می‌گفتم چه ربطی دارد! چرا ایشان این حرف را می‌زند؟ اما وقتی به کنگره آمدم و وارد لژیون تغذیه سالم شدم، با گوش دادن و نوشتن سی‌دی‌ها متوجه شدم داخل بدن من چه می‌گذرد. امروز واقعاً از بدن خود عذرخواهی می‌کنم که ندانسته چقدر باعث تخریب آن شدم.

من درکنگره۶۰  نظم در غذا خوردن و همچنین درست غذا خوردن را یاد گرفتم. یاد گرفتم که بدنم را نترسانم. بعدازآن با بدنم آشتی کردم، با تک‌تک سلول‌های بدنم حرف می‌زنم. اینجا متوجه شدم ورزش کردن چقدر خوب است، پیاده‌روی چقدر حال من را خوب می‌کند. در حال حاضر ۱۴ کیلو وزن کم کردم و چون اضافه‌وزن بالایی دارم؛ باید حداقل ۴۰ کیلو دیگر  کم کنم؛ که به امید خدا باید با روش dst که آقای مهندس در اختیار ما قراردادند، به‌راحتی و بدون هیچ مشکلی آرام و پیوسته این مقدار را هم کاهش می‌دهم. الآن حالم خیلی خوب است، نسبت به قبل راحت‌تر هستم، همیشه زانودرد داشتم؛ ولی الآن خیلی خوب شدم. راه رفتن برایم خیلی سخت بود؛ اما الآن بدون هیچ مشکلی روزی نیم ساعت پیاده‌روی می‌کنم. درکنگره به من آموزش داده شد که بدن خود را بشناسم و در مورد آن چیزی که می‌خواهم بخورم کمی تفکر کنم که آیا واقعاً این نیاز بدن من هست یا نه؟ خدا را شکر می‌کنم و از آقای مهندس ممنون هستم، از همسفر مریم راهنمای مهربانم تشکر می‌کنم که با صبوری و مهربانی من را راهنمایی می‌کنند؛ تا ان‌شالله به وزن ایدئال خود برسم.

نویسنده : مسافر تغذیه سالم همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون تغذیه)
ویراستار و ارسال: همسفر رضوان رهجو راهنما همسفر نرگس (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صبا
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .