موضوعی که برای ما مهم است، جهانبینی ماست؛ جهانبینی این است که دیدگاه ما نسبت به جهان اطرافمان و خودمان چگونه است؟ در کل چهکار کنیم که بتوانیم بهتر زندگی کنیم؟ نمیخواهیم عارف یا فیلسوف بشویم نه! نتیجه مهم است؛ اینکه انسانی آگاه بشویم، یعنی روش صحیح زندگی کردن را یاد بگیریم، یاد بگیریم، زندگی کنیم که در آرامش باشیم و از زندگی لذتبخش برخوردار باشیم؛ باید بتوانیم با تفکر و اندیشه خود بهگونهای عمل کنیم که در آسایش و راحتی باشیم، این برای ما خیلی تعیینکننده است. از اول پیدایش زمین تا اکنون، تمام ادیان الهی و غیرالهی هم گفتهاند که زندگی دیگری بعد از مرگ وجود دارد، انسان موجودی است که بقا دارد و حیات ادامه دارد.
روشنفکر کسی است که از فکرش، چکیده اندیشههایش به انسانها مسیر را نشان بدهد، خدمت کند، انسانها را از سختی، رنج و بلا دربیاورد؛ کسی که فکر روشنی داشته باشد و مسائل لاینحل را حل کند، ما به کسی که به ما تاریکیها را نشان بدهد؛ احتیاجی نداریم ما تاریکیها را همه بلدیم، کسی را میخواهیم که راه درست زندگی کردن را به ما یاد بدهد و از این بلاها و افکار منفی بیرون ببرد.
مولانا میفرماید:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر، ننمایی وطنم
یعنی چرا از حال خودم غافل هستم و در همهچیز، جز حال خودم دخالت میکنم قبلاز اینکه از شکم مادر به دنیا بیایم کجا بودهام، وطنم کجا بود؟ زندگی ما از الست شروع شد؛ روزی که خدا گفت: آیا من پروردگار شما هستم و ما گفتیم بله و خدا میداند که آنجا چقدر ادامه داشته است. آمدنم بهر چه بود؟ ممکن است بگوییم بهر، اینکه به تکامل و به خدا برسیم؛ ولی هدف این نیست، بلکه هدف زندگی کردن است.
حیات و هستی مثل کارخانهای است و تمام موجودات هستی، مانند کارکنان این کارخانه هستند؛ ما برای چه آمدهایم؟ برای زندگی کردن، برای برخورداری از زندگی، برایاینکه به همدیگر کمک کنیم. اگر اصول و قوانینی را یاد بگیریم، میتوانیم از این لذتهای زندگی برخوردار شویم وگرنه نمیتوانیم.
هدف زندگی هر چه باشد؛ تکامل و رسیدن به اطلاعات و آگاهی بالاتر است و در پرتو آن خود حیات، مسئله بسیار مهمی است که ما میتوانیم از آن برخوردار باشیم و آن دوست داشتن، محبت و خدمت کردن به یکدیگر، هم در این جهان، هم در آن جهان و هم در جهان قبلی است.
ادیان الهی آمدهاند تا تمامی این قوانین را به ما بگویند که شما این قوانین را رعایت کنید تا از زندگی برخوردار باشید. مردان حق برای آنچه که از دست دادهاند، روزی به کف خواهند آورد. اینجا مردان مخصوص، منظور جنس مذکر نیست.
ای بسا زنها، ز مرد مردانهتر
ایبسا مردها، ز زن در خانهتر
منظور این است کسانی که در راه حق و حقیقت حرکت میکنند، اگر چیزی را از دست داده باشند، مطمئناً روزی بهدست خواهند آورد یا در اینجا یا در آنجا، موقعی که مرگ اتفاق میافتد؛ هستی در بعد دیگر، تولددیگر محسوب میشود. بعضی مواقع تولد بدن، بستگی به اعمال و رفتار ما در این سیستم دارد که ما چگونه بودیم و در کجا قرار میگیریم؛ ولی رفتن در بعددیگر، یعنی تولد در جهان دیگری است. تا زمانیکه جنین در شکم مادر است، نفس است که راهبری را دارد ولی وقتیکه از مادر متولد میشود، روح در آن دمیده میشود.
مثلث واحده، نفس واحده، شامل نفس، روح و جن است و از ترکیب این سه نفس واحده بهوجود میآید؛ قبل از تولد، روح وارد جسم نشده ولی نفس را دارد؛ اما انسان از مرز بعد زمین تا سومین دایره حیات، باید آن کولهپشتی را که گفتیم همراه بیاورد؛ ما سه حلقه هستی را در این جهان باید طی کنیم: مرحلهکودکی، مرحلهجوانی و مرحلهبزرگسالی که فرد به پختگی رسیده و میتواند کولهپشتی اش را پر از مطالب مثبت بکند؛ حالا این کولهپشتی در مرحله سوم برای آنهایی که به مرحله سوم رسیدهاند.آخرین مرحله آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است. جسم موقعی به آرایش و زیبایی میرسد که به فرمان عقل برسد؛ مرحله کنفیکون.
پیرامون بعد خویش پس از انتقال تفکر و تعقل ایجاد تصاویر مجازی میکند؛ حالا اگر به فرمان عقل برسد، در بعد دیگری سیستم، بهگونهای است که هرچیزی را با فرمان عقل بهوجود میآورد؛ حتی وقتی کولهپشتیاش غنی باشد، وقتی میخواهد بهجهان دیگری برود، مانند پرندهای پرواز میکند و میرود، ولی اگر کولهپشتیاش تهی باشد، دل کندن از این جهان برایش سخت میشود و در غم و غصه فرو میرود. تأکید ما بر عقل، محتوای کولهبار است؛ چون با خودمان ساختمان یا زمین، نمیتوانیم ببریم، آنچه را میتوانیم ببریم؛ افکار، اندیشه، اطلاعات و آگاهی خودمان است که هرچقدر کاملتر باشد، آسودهخاطر میشویم.
شما خود در جریان امورات هستید؛ در جهان دیگری افرادی هستند که مانند انسانهای روی زمین که در تیمارخانه به سر میبرند؛ اینان همان کسانی هستند که کمتر به جمع کردن عقل، زحمت کشیدهاند. عقل را چه چیز کامل میکند؟ دانایی، دانایی را چه چیزی کامل میکند؟ با دانش، تفکر و تجربه است که عقل ذرهذره زیاد خواهد شد. آنها کسانی هستند که کمتر به جمعکردن عقل، زحمت کشیدهاند، دنبال اطلاعات و دانایی خودشان نبودهاند و بنابراین کسانی هستند که بایستی مشق خود را پاکنویس کنند و یا بارها دوباره بنویسند.
در کوچکترین اعمال الهی شک نکنید؛ همه موجودات ابتدا از یکنقطه شروع میشوند. برای خلق جهان همه الگوها مثل هم هستند؛ همه موجودات از مذکر و مؤنث تشکیل شدهاند و همه طبق یک قانون پیش میروند، از یکنقطه شروع میشوند و از یکنقطه رشد پیدا میکنند ما الگوهایمان را میتوانیم از طبیعت بگیریم.
برداشت من از سیدی:
باید انسان در زمین و آسمان در پی اموراتی باشد که به تکمیل و تسخیر خودش کمک کند، ما خیال میکنیم، خودمان را میشناسیم؛ اما چیزی از خودمان نمیدانیم.
تصاویر نمونههای هستند که به باورها قوت و اعتماد میدهند؛ اگرچه انواع حلقهها از نظر ظاهری هیچ فرقی ندارند، اما اینطور نیست؛ در هر حلقه رازهایی پنهان است.
در مورد وجود هستی و نقطه باید تفکر نماییم؛ همه در جهان نقطهاند و باز نمودن هر هسته، نیاز به وسایلی دارد که تا محیط آماده نباشد و وقتش نرسیده باشد، گویی زمان فرمان ندارد.
باید برای آگاهی خود تلاش کنیم و با دانش، تفکر و تجربه ذرهذره درجهت تکامل عقل، تلاش کنیم و اگر در راه حق و حقیقت حرکت کنیم؛ اگر چیزی از دست داده باشیم، مطمئنا روزی بهدست خواهیم آورد.
نویسنده: همسفر کبری، مسافر (جونز) رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون تغذیه سالم)
ویراستار و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
125