همسفر عطیه
باید ستونهای مالی خود را محکم و استوار کنیم؛ زیرا کسیکه پول دارد، میتواند به دیگران کمک کند. وقتی پول نداریم، تصور میکنیم هرکس پول دارد دزد است و باید او هم مثل ما بیپول باشد؛ اما کسیکه پول دارد و در راه درست و اجتماع هزینه میکند، فرد مقدسی است و باید برایش احترام قائل باشیم. کسانیکه وضع مالی خوبی دارند، ولی خرح نمیکنند، انسانهای بیارزشی هستند.
یکی از توصیههای آقای مهندس، مسئله پسانداز است و فرمودند: مسئله مالی خیلی حائز اهمیت است و اگر پول در جهت صراط مستقیم بهدست بیاید و در همان جهت هزینه شود، آن پول ارزش بالایی دارد.
برای مسائل مالی باید برنامهریزی درستی داشته باشیم؛ مهم نیست که درآمدمان چهقدر است، مهم این است که چگونه پسانداز میکنیم و حتماً یکسوم درآمد خود را پسانداز کنیم. همه ما انسانها باید به فکر پساندازکردن باشیم؛ چراکه حتی حیوانات هم پسانداز میکنند.
یک انسان، اگر بخواهد دلی را بهدست آورد، کار بسیار سختی است؛ محبت زیاد و یا کم، هردو مشکل دارد. از دید بعضی از انسانها حقیقت، صداقت و دین، چیزی است که به نفع آنها باشد و چیزهایی که به ضررشان میباشد، کفر و شرک است.
ما انسانها نمیتوانیم، انسانهای دیگر را کنار بگذاریم و این درست نیست؛ چگونه میتوانیم دلها را در کنار هم قرار بدهیم که هیچ مشکلی بهوجود نیاید؟ باید بر روی مشترکات همدیگر کار کنیم؛ مثل کاری که در کنگره انجام میشود. در کنگره همه بر روی درمان اعتیاد که هدف مشترک است کار میکنیم و به غیرمشترکها کاری نداریم. یک خانواده و یا دو دوست هم باید، بر روی مشترکات همدیگر کار کنند؛ زیرا هیچ انسانی مانند هم آفریده نشدهاند.
تصاویر کتاب عبور از منطقه ۶٠درجه زیر صفر، حرکت و مسیر درمان را نشان میدهد. تصویر شماره یک کتاب، نشان میدهد که مصرفکنندگان خواهان درمان در چه مسیری قرار دارند؛ در یک جاده یخی و باریک که اگر با سرعت بروند در درون پرتگاه میافتند. در مسیر زندگی هم به همینصورت است؛ بعضی اوقات نمیتوانیم با سرعت حرکت کنیم و بگوییم: من میتوانم یا من با اراده هستم؛ بلکه باید مسیر درست و چگونه حرکتکردن را پیدا کنیم.
یک راهنمای تازهواردین باید خود را بهجای تازهوارد بگذارد تا بتواند درکش کرده و به او کمک کند؛ زیرا خودش نیز یک روز به همینصورت بوده و باید راه درست را به او نشان بدهد تا بتواند مسیرش را پیدا کند. کسیکه راهنمای تازهواردین است باید از حوصله بالایی برخوردار باشد؛ زیرا تازهوارد با هیچچیز آشنا نیست و باید درک شود. اگر در همه مسائلی که برایمان پیش میآید، خودمان را جای آن فرد قرار دهیم و او را درک کنیم، متوجه میشویم و مشکل ما هم بهتر حل میشود؛ زیرا آن فرد را درک کردهایم.
زمانیکه یک نفر اشتباهی را انجام میدهد، اگر به او بگوییم: تو هیچوقت عوض نمیشوی یا درست نمیشوی، آن فرد اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد. در این موارد باید اجازه فرصت دوباره را به فرد بدهیم تا بتواند اشتباه خود را جبران کند؛ حتی خداوند هم به بندگانش اجازه توبه (بازگشت) و جبرانکردن را میدهد که عکس خطای خود را انجام دهند؛ مانند مصرفکنندگان اعتیاد که ذرهذره مصرف کردند و معتاد شدند، آنها میتوانند ذرهذره با داروی جایگزین آن را کاهش دهند و درمان شوند. این قضیه برای کسی است که یکبار مرتکب خطا شده باشد؛ اگر یک نفر مدام اشتباهش را تکرار کند، این قضیه برایش صادق نیست؛ گاهی فقط یک فرصت به فرد داده میشود که ممکن است سوخت شود و از بین برود.
شکوه انجام یعنی؛ انسانی که موفقیتی را بهدست میآورد یا راهنمایی که برای بار اول، رهجویی را برای رهایی میبرد و خوشحال است. او توانسته یک نفر را از دام اعتیاد نجات دهد و این کار خیلی سخت است، هرقدر مشکل عظیمتر باشد حل آن باشکوهتر است.
در فیلم روزی روزگاری مرادبیک، یک دزد بود و برای یکی از دوستانش تعریف میکرد که من هزار قافله را غارت کردم؛ ولی یک کاروان را سالم نتوانستم به مقصد برسانم. خرابکردن و ازبینبردن آسان است؛ ولی سالمرساندن سخت میباشد. اگر بتوانی یک نفر را از مسیر اعتیاد، سالم به مقصد برسانی این شکوه انجام است و باعث میشود انسان اعتمادبهنفس بهدست آورد. اگر قصد حلکردن مشکلی را داشته باشیم، باید برای همیشه آن را حل کنیم؛ مانند درمان اعتیاد که در کنگره بهطور کامل حل شده و افرادی که درمان شدهاند، باورشان نمیشود که یک روز مصرفکننده بودهاند.
همسفر مریم
پسانداز همیشه برای من یک موضوع پر از مفهوم و الزامی بوده است؛ چون در خانوادهای زندگی کردم که پدر و مادرم موفقیت مالی خودشان را مدیون پسانداز و قناعت میدانستند.
بارها این جمله را شنیده بودم که بهدستآوردن سخت نیست، نگهداشتن آن سخت است؛ بنابراین اوایل ازدواجم همیشه به همسرم میگفتم؛ بیا هر ماه مبلغی را بهعنوان پسانداز، طلا بخریم و کنار بگذاریم؛ اما متأسفانه همسرم به زبان قبول میکرد ولی در عمل نه. کمکم متوجه شدم که من هم، همان کاری را انجام میدهم که او دارد انجام میدهد؛ یعنی فقط حرف میزدم و به گفتههایم عمل نمیکردم؛ بنابراین قدم اول را برداشتم و شروع به خریدن طلا کردم؛ چون سرمایهگذاری در دسترس و کمریسکی بود، در کمال تعجب دیدم همسرم نیز مشوق من شد! از آنجا متوجه شدم همیشه نباید فقط با زبان اهمیت یک موضوع را بگوییم؛ بلکه میتوانیم با عملکردن و نشاندادن نتیجه کار درست، الگو شویم.
در سیدی پسانداز وقتی آقای مهندس دژاکام فرمودند: دلها را بهدستآوردن سخت است، اما آنها را کنار همگذاشتن معنای دیگری دارد؛ به یاد قسمتی از آیه ۱۵۹ سوره آلعمران افتادم که میگوید «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» ای پیامبر! پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخوی شدی، و اگر درشتخوی و سختدل بودی، از پیرامونت پراکنده میشدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن و برایشان آمرزش بخواه.
واقعاً این از لطف خداوند به ما بود که آقای مهندس، راهنماها و اعضاء کنگره۶۰ اخلاق نیکو دارند؛ همانطور که در این آیه گفته شد، اگر در وهله اول آقای مهندس برخورد خوب و سعهصدر نداشتند؛ نمیتوانستند باعث پیشرفت کنگره بشوند.
گردآوری و ویرایش: رابط خبری لژیون سردار همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
137