موضوعی که مهم است جهانبینی ماست، جهان را چگونه میبینیم؟ دیدگاه ما چیست و چکار میخواهیم بکنیم؟ در کل چکار کنیم که بتوانیم بهتر زندگی کنیم نمیخواهیم فیلسوف یا عارف شویم خوب نتیجه چیست؟ آن نتیجهای که از آن بوجود میآید مهم است یا وقتی انسان آگاه میشود زندگی بهتری خواهد داشت از اول پیدایش زمین تا الان ۹۸ درصد میگفتند: زندگی دیگری است زندگی پس از مرگ است موسی، عیسی و سلیمان همه میگفتند؛ زندگی دیگری است، ادیان غیر الهی هم همین را میگویند، پس باید چیزی باشد. روشنفکر کسی است که فکر روشن و باز داشته باشد و بتواند به دیگران کمک کند و هزاران مسئله لاینحل وجود دارد و برای آنها راهکار بدهد، ما نویسنده داشتیم که هر کس کتابش را خوانده خودکشی کرده است ما احتیاج نداریم کسی به ما تاریکیها را نشان بدهد ما کسی را میخواهیم راه درست زندگی کردن را به ما یاد بدهد.
«روزها فکر من این است شبها سخنم، که چرا غافل از احوال خویشتنم» ما هم ممکن است همین است از حال خودمان غافلیم از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم و ننمایی وطنم» زندگی ما از روز الست شروع شده است پیمان بستیم در قرآن هم است آمدنم بهر چه بود؟ واقعاً بهر چیست؟ ممکن است بگوییم بهر تکامل، تکامل برسیم که چه بشود یا به خدا برسیم، به خدا برسیم که چه بشود؟ هدف زندگی کردن است. هستی مثل کارخانه است و تمام موجودات کارگران کارخانه هستند آمدنم بهر چه بود این خیلی مهم است برای زندگی کردن آمدیم برای عشق، برای محبت، برای اینکه تو فصل سرما یک چایی گرم بخوری اینها همه لذتبخش است زندگی کردن لذت بردن از کنار یکدیگر بودن است، باید اصولی را بلد باشی خداوند برای چه این همه موجودات انواع میوه را خلق کرد برای زندگی کردن.
درختان گیلاس برای خودشان که میوه تولید نمیکنند برای دیگران تولید میکنند این محبت این دوست داشتن این کمک کردن لذت وصف نشدنی دارد، پس آمدنم برای این است بودن خیلی ارزش دارد بهر چرخش، بهر حیات. حالا این حیات یکسری قوانین دارد اگر رعایت بکنید در بهشت قرار میگیرید و اگر رعایت نکنید در جهنم قرار میگیرید ادیان الهی همه همین را میخواستند بگویند. «ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا، یا چه بوده است مرادش کز ساخت من» جان که از عالم اعلی است یقین میدانم، رخت خود را باز بر آنم که همان جا بروم. جسم وسیله است. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک میگوید؛ من مال جای دیگری هستم جسم ما از خاک بوجود آمده ما داخل جسم هستیم خود جسم نیستیم «ای خوشا آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم»
میگوید: خوش به حال روزی که از اینجا بروم البته برای کسانی که در آرامش زندگی کردند و به هوای آن حرکتی بزنم و ما مرگ را نابودی میگیریم. فوت؛ یعنی تحویل داده شدن فرشتگان مرگ ما را تحویل میگیرند «کیست در دیده از دیده برون مینگرد یا چه جان است نگویی منش پیرهنم» کیست که دارد از داخل چشمهایم نگاه میکند چه جانی است که نگویی منش پیرهنم یک جانی است که ما پیرهنش است مرگ یک نوع تولد دیگری است، بعضی تولد خوبی دارند بعضی تولد بدی دارند بستگی به اعمال ما دارد درست است، نوزاد از رحم مادر بیرون میآید زمانی که اسپرم با تخمک ترکیب میشوند نفس وجود دارد و بوجود میآید و زمانی که از رحم مادر بیرون میآید روح در آن دمیده میشود که با گریه همراه است. ما سه حلقه جهان را باید طی کنیم دوران کودکی که باید زبان را یاد بگیریم کودکی یک مرحله است، مرحله یادگیری نوجوانی و مرحله جوانی تا چهل سالگی وقتی به مرحله پختگی میرسد، باید جمعآوری کند و در کوله پشتی بگذارد.
مرحله سوم از چهل سالگی شروع میشود که میگوید؛ آخرین مرحله آرایش جسم فرمان فکر و عقل است جسم زمانی به زیبایی میرسد که عقل به فرمان برسد مرحله کن فیکون، شو شود است. همه نمیتوانند به فرمان عقل برسند اگر در مرحله سوم به فرمان عقل برسد در بعد دیگر با فرمان عقل همه چیز را خلق میکند. وقتی کولهپشتی غنی باشد مثل پرنده پرواز میکند؛ ولی وقتی نباشد از اینجا رفتن برایش سخت است تأکید ما بر عقل محتوای کوله پشتی است هر قدر عقل قویتر باشد آسوده خاطر میشود و مسائل او در بعد تفکر انجام میگیرد، یعنی هر چیز را بخواهد با تفکر بدست میآورد اینجا انسانهایی که برای کامل کردن عقل خود زحمتی نکشیدند عقل را چه چیز کامل میکند؟ دانایی، دانایی را چه چیز کامل میکند مثلث امین، تجربه، تفکر، آموزش. کسی که لیسانس دارد با کسی که تا پنجم ابتدایی خوانده متفاوت است، پس دانش لازم است تفکر هم باشد تجربه هم داشته باشد در کوچکترین عمل الهی شک نکنید.
همه موجودات ابتدا از نقطهای جدا و جذب میشود همه موجودات ابتدا از نقطه شروع میشوند همه الگوها مثل هم هستند گندم یک نقطه است درختان، حیوانات، همه یک اسپرم یک تخمک همه یک نقطه هستند و شروع میشوند یک چیزی که در سیستم طبیعت وجود دارد الگو است. همه الگوها مثل هم هستند ما باید الگوهای خودمان را از طبیعت یاد بگیریم، من در کار خودم از طبیعت الگو میگیرم شنهای روان تغییرات مداوم است ما هم تغییر میکنیم اگر آب را نگاه کنیم باعث بوجود آمدن هستی آب است، اگر آب نباشد هستی بوجود نمیآمد؛ اما برای مطالب آینده نیاز به شروع داریم، اما باید مسئله ثانی حل شود که همان مشکلاتی بود که داشتم تا اعتیاد را درمان نکنیم هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم کسی که مصرفکننده است کشیدن تریاک نابودش نمیکند چیز عمدهای که باعث تحلیل انسان میشود فکر افیونی اوست همه دارند میخرند این میفروشد، همه سرکارند این خونه است، همه خوابند این بیدار است همه چیز برعکس است و فکر افیونی است سالم نیست، باید انسان در زمین در پی اموراتی باشد که به تکمیل و تسخیر خودش کمک کند تصاویر نمونهای است که به باورها قوت و اعتماد میدهد در هر حلقه رازهایی پنهان از دید ما وجود دارد.
نویسنده: همسفر اعظم.(ز) رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
43