دومین جلسه از دوره یازدهم کارگاه های آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی مسافر فریده، نگهبانی راهنما مسافر عفت و دبیری مسافر فهیمه با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کارنمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان فریده هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم بابت اینکه لیاقت خدمت در این جایگاه را به من عطا کرد. از راهنمای عزیزم خانم مریم تشکر میکنم که اجازه دادند؛ جایگاه استادی را تجربه کنم.
دستور جلسه این هفته، وادی اول میباشد. وادی اول به ما می گوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد؛ بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. در جهان هستی برای به وجود آمدن هر ساختاری نیاز به تفکر است. تفکر یعنی انتخاب کردن؛ و تفکر درست به معنی انتخاب کردنِ مسیر درست است. من برای انتخاب درست، نیاز به انرژی مثبت دارم که همان القاء مثبت است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «فألهمها فجورها و تقواها» یعنی هم راه فسق و فجور و هم مسیر تقوا را به انسان الهام کردیم.
انسان همواره در مسیر زندگی، بر سر دوراهی قرار میگیرد و با قدرت اختیارش، انتخاب میکند که کدام راه را برود. اگر راه درست را انتخاب کند؛ دستهای آسمانی به او کمک میکنند که در مسیر ارزشها به موفقیت برسد. اگر مسیر فسق و فجور را انتخاب کند، یکسری نیروها نیز به او کمک میکنند تا در آن مسیر به اعماق ظلمات و تاریکی فرو برود.
ممکن است که ما سالها بر اثر مصرف مواد مخدر آسیبهای زیادی را به خود و اطرافیان وارد کرده باشیم و مشکلات زیادی را به وجود آورده باشیم. تمام مشکلات به وجود آمده، به دلیل تفکرات ناسالمِ ما میباشد. یکی از نشانههای تفکرات ناصحیح، وجود مشکلاتی است که ما با آنها دست و پنجه نرم میکنیم. هرگاه مشکلات ما روز به روز بیشتر شوند؛ حاکی از این مسئله است که ما درست فکر نمیکنیم. منشأ درست فکر نکردن، جهالت و عدم آگاهی است. آقای مهندس همیشه در سیدیها عنوان میکنند که بزرگترین دشمن ما جهل و ناآگاهی ما می باشد.
ما در وادی یازدهم آموختیم که چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر اقیانوس میرسند. یک رود زمانی میتواند خروشان باشد که چشمه جوشانی داشته باشد. من زمانی میتوانم مانند رودخروشان جریان داشته باشم که همواره علم، آگاهی و اطلاعات من، افزایش یابند. اگر در مقطعی توقف کنم و در سکون قرار گیرم؛ به مرور زمان تبدیل به گنداب و یا مردابی میشوم که نه تنها زیبایی ندارد؛ بلکه باعث آسیب به اطرافیانم نیز میشوم. بنابراین هرکدام از ما در ابتدا باید حال خودمان را خوب کنیم و در ادامه بتوانیم به دیگران نیز زندگی ببخشیم. برای شروع کافی است که ببینیم در کجا هستیم و به کجا میخواهیم برویم. یعنی مبدأ و مقصد را برای خودمان مشخص کنیم. از همه مهمتر اینکه، به چه چیزهایی باید فکر کنیم و به چه چیزهایی نباید فکر کنیم.
کسی که وارد کنگره میشود؛ خواسته اش درمان است. استاد امین در سیدی ویروس بیان کردند که زمانی یک رهجو میتواند به درمان برسد که خواستهاش را تبدیل به نیاز کند. آنگاه به حال خوش میرسد. بین کسی که تشنه آب است و کسی که هوس آب کرده است، تفاوت بسیاری وجود دارد. رهجو باید تشنه درمان باشد؛ در این صورت، قدر این درّ گرانبها را میداند. زمانی که در مسیر قرار میگیریم، انرژی مثبت از طریق راهنما و دوستان هم لژیونی به ما القاء میشود. آموزشهای ناب کنگره و دیدن دوستانمان در این مکان، در آغوش کشیدنها و صحبتهایی که در کنگره میشود؛ هرکدام انرژیهای مثبتی هستند که به سوی ما روانه میشوند و حال ما را خوب میکنند. بنابراین درون ما نیروهایی شکوفا میشوند. سپس احیا صورت میگیرد و چشم انسان به زندگی باز میشود. حسهای یخزده، تبدیل به حسهای ناب میشود.
در این مرحله انسان باید حرکت کند. چون کسی که به تفکر سالم رسیده باشد میداند که تنها اراده و تفکر قادر به حل مشکلات او نیست. باید با تمام وجود تلاش کند و اگر برای پیدا کردن راه حل مشکلات و دوراهیهای زندگی به بن بست رسید، میتواند از نظر سایر افرادِ متخصّص و با تجربه مشورت بگیرد. اما این را باید بداند که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی خود شخص است
در انتها نکته مهم اینکه بدانیم؛ همواره نیرویی عظیم و ماورایی وجود دارد که نامش خداوند است. خدایی که در همه حال ناظر به ما و مشکلات ما میباشد. هر زمان که به این مسئله آگاه و واقف باشیم؛ میتوانیم در تمامی مسائل زندگی قوت قلب داشته باشیم و این همان ایمان و باور است.
گردآوری و تایپ:
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
13