جلسه پنجم از دوره اول لژیون سردار نمایندگی کیش با استادی همسفر ملیحه و نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر نازنین با دستور جلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها اغاز میگردد و بدون تفکر ان چه هست رو به زوال میرود) و تاثیر ان روی من در روز دوشنبه ۲۵اسفند ماه ۱۴٠۴ساعت ۱۴: ٠٠ اغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگه به من فرصت حضور در کنگره داده شد واز خانم اعظم نگهبان جلسه تشکر میکنم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند. تا از همه شما عزیزان اموزش بگیرم و در این جایگاه خدمت کنم. اولین جلسه لژیون سردار در سال جدید، اولین وادی دستور جلسه، اولین تجربه از حضور من در این جایگاه همه را به فال نیک میگیرم وبسیار خوشحال هستم وامیدوارم که این اولینها روزنه امیدی باشند برای من به سمت رهایی و روشنایی.
با تفکر ساختارها اغاز میشود و بدون تفکر ان چه هست رو به زوال میرود. وادی اول ما را با این حقیقت ساده، اما عمیق رو به رو میکند که بدون اندیشه هر راهی وهر کاری وهر مسیری که بدون تفکر شروع بشود، حتی اگر بهترین امکانات هم در اختیار داشتهباشیم به نتیجه نمی رسد. در مورد درمان اعتیاد هم این وادی کلید تفکر سالم در جسم سالم را به ما میدهد ومیگوید: اگر خواهان تغییر هستیم باید ذهن خود را از اشفتگیها پاک کنیم و به سمت نظم وارامش و اگاهی قدم برداریم.
اگر بخواهم این وادی را با لژیون سردار پیوند بزنم باید بگویم که اعضای لژیون سردار با درک عمیق از تفکر وادی اول به جایگاه مالی در کنگره ۶٠ رسیدهاند وبا اندیشه سازنده وهدفمند تصمیم گرفتهاند بخشی از توان مالی خود را در این سیستم صرف کنند، سردار بودن فقط به پرداخت پول نیست، یک سردار واقعی باید ابتدا در ذهن واندیشه اش سردار شدهباشد وتصمیم گرفتهباشد از مصرف کننده بودن به جایگاه بخشنده بودن برسد.
همه انسانها زمانی فکر میکنند که درگیر مشکلات میشوند و دنبال راه چاره برای خلاصی از مشکلات هستند. ورود من به کنگره هم زمانی بود که به دلیل مشکلات مسافرم قدرت فکر کردن و تصمیمگیری درست از من گرفته شدهبود و در واقع تخریبی که در جسم من بود باعث شدهبود دائما نا امید و مایوس باشم ونگران این بودم که دیگران متوجه بیماری مسافرم نشوند و مورد قضاوت قرار نگیرم،. به همین دلیل عجولانه وبدون تفکر درست به هر راهی چنگ میزدم که هر چه زودتر بیماری مسافرم را قبل از این که دیگران بفهمند درمان کنم، اولین و تنها راه شناخته شده ترک بود وکمپ ترک اعتیاد که خودش باعث ترس ونگرانی میشد. چون میشناختم کسانی را که بعد از ترکهای نا موفق دچار افسردگی شده وحتی خودکشی کردهبودند. وترس از دست دادن فرزند بر افکارم غلبه میکرد ومن را در جهنمی قرار میداد که قدرت تصمیمگیری وپیدا کردن راه درست را از من میگرفت، تفکرات غلط وپوچ باعث شدهبود به جای کمک کردن به مسافرم، ایشان را بیشتر درگیر ترس و و حشت کنم وبرای خارج شدن از این محیط مواد بیشتری مصرف کنند.
خدا را شکر که از طریق دوستان با کنگره اشنا شدم و زندگی کردن را اموختم، هر وادی یک کلید برای قفلهای زندگی میباشد، وادی اول به من اموخت هر وقت مشکلی سر راهم قرار گرفت عجولانه تصمیم نگیرم، برای هر مسئله یه راه حل منطقی وجود دارد که با تفکر سالم ودقیق راهگشا میشود، این که برای حل مشکلات فقط دنبال راه چاره نباشم وبه این فکر نکنم که این راهی که برای حل مشکلم پیدا شدهاست ایا به ضرر کسی نیست، ایا کسی را ناراحت نمیکند. یاد گرفتم با صبر و حوصله دنبال راه حل باشم. کنگره به من اموزش داده که فقط تفکر کردن راه حل مشکلات نیست بلکه باید حرکت کرد وفکر را به عمل تبدیل کرد ویا به عبارتی از قوه به فعل در اوردن.

ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر ساناز، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کیش
- تعداد بازدید از این مطلب :
131