خلاصه سیدی حلقه های آفرینش
جهانبینی و دیدگاه ما نسبت به هستی، خود و مسیر زندگی است، درک این جهانبینی به ما کمک میکند بدانیم که از کجا آمدهایم، چرا آمدهایم، و به کجا میرویم.
انسان تنها با شناخت خود میتواند مسیر زندگیاش را روشن سازد و به آرامش برسد. هدف، صرفاً عارف یا صوفیشدن نیست؛ بلکه آن است که نتیجهی آگاهی و دانایی، به بهبود زندگی و خدمت به دیگران منجر شود، همانطور که یک پزشک با علم خود جان انسانها را نجات میدهد، انسان آگاه نیز باید شیوهی درست زندگی را بیاموزد و آن را بهکار گیرد. ما با تفکر میتوانیم یا در رنج و سختی باشیم، یا در آسایش و آرامش.
از آغاز تاریخ تا امروز، تمام ادیان – چه الهی و چه غیرالهی – بر وجود جهان دیگری تأکید کردهاند. حتی مکاتب باستانی چون زرتشتی، بودایی، هندو، و عقاید سرخپوستان آمریکا و آفریقا نیز به حیات پس از مرگ باور دارند. این هماهنگی باورها، گواه آن است که حقیقتی در کار است.
روشنفکری واقعی آن است که به انسان بینش دهد، نه اینکه او را از نور به تاریکی ببرد. روشنفکر باید راهگشا و آگاهساز باشد، نه سبب گمراهی.
پرسشهای اساسی زندگی اینها هستند:
۱. از کجا آمدهایم؟
۲. آمدنمان بحر چه بود؟
۳. به کجا میرویم؟
زندگی از روز «الست» آغاز شده، روزی که با پروردگار پیمان بستیم. هستی؛ چون کارخانهای است که تمام موجودات آن کارگران و خدمتگزاران آن هستند. ما انسانها نیز آمدهایم برای محبت، عشق، خدمت، و زندگیکردن در کنار یکدیگر؛ اگر قوانین حاکم بر زندگی را رعایت کنیم، در آرامش خواهیم زیست؛ و اگر نه، گرفتار رنج، سختی و جهنم ذهنی خواهیم شد.
اما برای رسیدن به این درک و آرامش، باید عقل خود را پرورش دهیم. عقل با سه عنصر تکامل مییابد:
دانش، تجربه و تفکر.
دانش آغاز راه است، تجربه آن را عمیق میسازد، و تفکر به آن جهت میدهد. بدون اینها، عقل خام میماند و انسان در تاریکی ذهنی گرفتار میشود.
انسان در مسیر زندگی، از یک حلقه به حلقهای دیگر منتقل میشود؛ اگر در هر مرحله به رشد و تکامل نرسد، ممکن است دوباره به همان مرحله بازگردد. بنابراین باید با تلاش و آگاهی، مسیر تکامل را طی کند و به درجات بالاتر برسد.
زندگی انسان محدود به این جهان نیست. پس از مرگ، وارد جهانی دیگر میشود که شرایط آن بستگی به اعمال و رفتارهای او در این دنیا دارد. کسانی که با عقل کامل و کولهپشتی غنی از دانش، تجربه و تفکر به آن جهان وارد میشوند، در آرامش خواهند بود؛ اما افرادی که عقل خود را پرورش ندادهاند، در رنج و سختی قرار خواهند گرفت.
افرادی که گرفتار اعتیاد و افکار افیونیاند، نیاز به بازسازی دارند. فکر افیونی، توان تصمیمگیری را از انسان میگیرد. برای رهایی، ابتدا باید این فکر را درمان کرد؛ سپس به ساختن ادامه داد. این ها کسانی هستند که باید خودرا دوباره بنویسند و تمام موجودات ابتدا از یک نقطه شروع میشوند و بعد از هم جدا و جذب جهان دیگری میشوند و ما خیلی الگوها را میتوانیم از طبیعت بگیریم.
شنهای روان دائما در حال تغییر هستند در تمام سیستم ما هم ثابت نیستیم و تغییر میکنیم .
انسان در مسیر زندگی، سه مرحله اصلی را طی میکند:
۱. کودکی (تولد تا ۱۴ سالگی): دوران یادگیری و شکلگیری پایهها.
۲. جوانی (تا ۴۰ سالگی): دورهی تجربه، فعالیت و ساختن.
۳. پختگی (۴۰ سالگی به بعد): مرحلهی فرمانبرداری از عقل و آمادهسازی برای جهان بعد.
افراد کمی به این مرحله میتوانند برسند، در این مرحلهی نهایی؛ اگر انسان به فرمان عقل برسد به مرحلهی «کن فیکون» دست مییابد؛ یعنی هرچه بخواهد، میتواند خلق کند. در جهان دیگر، خواستهها با ارادهی عقل، محقق میشوند. مانند افرادی که در بهشت هستند و هرچه بخواهند برایشان محیا خواهد شد، کسانی که با عقل کامل به آنجا میروند، مانند پرندگان پرواز میکنند؛ اما آنان که عقل خود را نساختهاند، همچون بیماران ذهنی، در رنج خواهند بود.
و این است حلقههای آفرینش: از آغاز تا کمال، تا بازگشت.
نتیجهگیری
برای رسیدن به آرامش و سعادت در این جهان و جهان بعدی، باید:خود را بشناسیم و به شناخت عمیقتری از هستی برسیم، عقل خود را با دانش، تجربه و تفکر پرورش دهیم، قوانین زندگی را رعایت کنیم و در مسیر تکامل حرکت کنیم، برای جهان بعدی آماده شویم و کوله پشتی خود را از اعمال نیک و دانایی پر کنیم.
نویسنده: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر نسرین لژیون (دوم)
مرزبان خبری: همسفر سهیلا
ویراستاری و ارسال: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون (سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
116