جمله کلیدی وادی اول "با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود " میباشد. این جمله به طور صریح و واضح به ما میگوید: هر چیزی که در دنیا، طبیعت و هستی وجود دارد، بر اساس یک تفکر بوده و اگر تفکر نباشد از بین میرود و به نابودی کشیده میشود؛ به عنوان مثال هیچ اتومبیلی در دنیا وجود ندارد که قبل از ساخت آن تفکر نشده باشد.
اگر ما بخواهیم در مورد تفکر کردن تعمق و تأمل کنیم، متوجه میشویم که تفکر کردن، هویت انسانها را تشکیل میدهد. چطور؟ در نظر بگیرید مثلاً انسانها با تفکراتی که دارند، تصمیم میگیرند یک سری کارها را انجام بدهند و یک سری رفتارها را از خودشان نشان میدهند، یک سری حرفها را بیان میکنند که این تصمیمات، یک سری نتایج را به دنبال دارد. حال این نتایج میتواند خوب باشد یا بد. این شکستها و موفقیتهایی که در زندگی ما به وجود میآید، نتیجه تفکرات ما و تصمیمگیری های ما است. اینها هویت ما را میسازند؛ پس میتوانیم نتیجه بگیریم هویت ما انسانها چیزی نیست جز تفکرات ما.
یک مسئله مهمی که وجود دارد این است که ما چند نوع تفکر کردن داریم:
۱_ تفکر غلط که موجب تصمیم و نتیجه غلط میشود. ۲_تفکر درست که موجب تصمیم و نتیجه درست میشود. ۳_ تفکر بیهوده که نتیجهای ندارد. ما برای اینکه در زندگی بتوانیم به موفقیت برسیم باید درست فکر کردن را یاد بگیریم و نیاز است که چند نکته آموزشی را بهخوبی به خاطر بسپاریم و به آنها عمل کنیم. جناب آقای مهندس در سیدی "وادی اول" این مسئله را به خوبی توضیح دادند. یکی از نکاتی که آقای مهندس توضیح دادند این است که وقتی مشکلی برای ما به وجود میآید و ما میخواهیم آن مشکل را حل کنیم خوب است بدانیم که چرا آن مشکل به وجود آمده است، ولی چیزی که مهمتر است این است که مشکل را حل کنیم؛ مثلاً سقف خانه ما خراب شده، حالا باید این سقف را درست کنیم، اینکه بدانیم چرا سقف خراب شده در مراحل بعدی به ما کمک میکند که بتوانیم از دوباره خراب شدن سقف، پیشگیری کنیم. نکته بعدی این است که ما باید بدانیم، اگر بخواهیم کاری را انجام بدهیم یا مشکلی را حل کنیم، اول از همه باید بدانیم کجای کار قرار داریم، مقصد یا هدف ما کجاست و به کجا میخواهیم برویم و اصلا هدف ما چیست؟
در مورد مسئله درست فکر کردن هم آقای مهندس توضیح میدهند که مثلاً اگر درست فکر نکنیم مثل این است که نقشه یک خانه را بکشیم در حالی که سرویس بهداشتی ندارد. خب این شکل فکر کردن اشتباه است و این نوع فکر کردن به درد ما نمی خورد. چه بسا باعث ایجاد مشکل برای ما میشود. نکته بعدی که در فکر کردن و درست فکر کردن مهم است این است که زیاد فکر کردن هم خوب نیست. در بیشتر مواقع زیاد فکر کردن نتیجه درستی برای ما نخواهد داشت و گاهی اوقات باعث بد شدن حال ما میشود؛ پس اکثر اوقات فایدهای ندارد. مسئله بعدی این است که بعد از تفکری که کردیم، حتی اگر تفکرمان هم تفکر درستی باشد، ولی تلاش و انگیزه کافی برای انجام آن کار نداشته باشیم، باز هم نتیجه درستی نخواهیم گرفت. نکتهای که میتوانیم از طبیعت و هستی یاد بگیریم این است که برای هر قفلی یک کلیدی وجود دارد و برای هر مشکلی یک راهحلی هست.
گاهی اوقات ممکن است ما هنوز برای آن مشکلی که داریم راهحلی پیدا نکرده باشیم و فکر کنیم به بنبست خوردهایم و این دیگر آخر خط است، ولی اینطور نیست! ما هنوز راهحل درست آن را پیدا نکردهایم. امیدوارم که همه ما بتوانیم درست فکر کردن را یاد بگیریم تا بتوانیم هویت و شخصیت بسیار خوبی برای خودمان بسازیم و بتوانیم برای کنگره۶۰ و دیگران فرد مفیدی باشیم و به خوبی در مسیر اهداف کنگره خدمت کنیم.
منبع: کتاب ۱۴ وادی، وادی اول
نویسنده: همسفر شادی رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم )
رابط خبری: همسفر صرفگل رهجو راهنما همسفر معصومه(لژیون سوم )
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
94