English Version
This Site Is Available In English

متد کنگره 60، متد تغذیه سالم است

متد کنگره 60، متد تغذیه سالم است

نهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر آرش، نگهبانی مسافر محمد‌رضا و دبیری مسافر فرزاد با دستور جلسه "تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره 60" و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر میثم در روز شنبه 23 فروردین ماه 1404، ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در سال جدید در این جایگاه در خدمت شما هستم تا آموزش بگیرم در ابتدا، سال جدید را تبریک عرض می‌کنم. در این سال‌ها که در کنگره حضور داشتم برای اولین بار است که این دستور جلسه (تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره 60)در لیست دستورجلسات کنگره 60 قرار گرفته است، در واقع در زندگی من، اضافه وزن یکی از مشکلات جسمی من بود که همواره از دوران دبیرستان به بعد به صورت جدی درگیر آن بودم طوری که در پایان دوره متوسطه وزن من به 150 کیلوگرم رسید.

یکی از عواملی که باعث شد به دنیای اعتیاد کشیده شوم و مصرف‌کننده شیشه شوم همین اضافه وزنم بود که در جامعه می‌گفتند مصرف شیشه باعث کاهش وزن می‌شود، که البته وزن من به 80 کیلوگرم کاهش پیدا کرد اما این امر باعث شد وارد دنیای اعتیاد شوم.

مشکلاتی که اضافه وزن برای من داشت با 34 سال سن قرص قند و قرص چربی می‌خوردم و کبدم گرید 3 می‌باشد ولی خدا را شکر در این مدتی که روش تغذیه سالم جناب مهندس را پیش گرفتم حدوداً 16 کیلو وزن کم کردم و حالم بهتر است.

لژیون جونز و متد کنگره 60 لژیون لاغری نیست بلکه متد تغذیه سالم است، جناب مهندس با این متد به ما یاد می‌دهد که چه چیزهایی مصرف کنیم مثلاً از مواد غذایی که مواد نگهدارنده دارند استفاده نکیم یا اگر سر سفره چند نوع غذا بود فقط از یک نوع غذا تغذیه کنیم، با غذا ماست نخوریم زیرا ماست خودش یک وعده غذایی محسوب می‌شود.

این روزها کمتر به لژیون جونز می‌روم اما سعی می‌کنم رژیم غذایی خودم را رعایت کنم مثلاً در هفته 5 روز صبحانه فقط تخم مرغ می‌خورم، سر ساعت 11 میوه می‌خورم که به گفته آقای مهندس فقط یک نوع میوه مصرف می‌کنم، هر روز راس ساعت 2 ناهار می‌خورم و حتی میان‌وعده خودم را سر ساعت می‌خورم، در واقع این متد به ما می‌گوید هر چیز که می‌خواهید به اندازه و سر یک ساعت مشخص بخورید البته برای اینکه به یک رژیم تغذیه سالم و وزن متعادل برسیم پارامتر زمان را باید در نظر بگیریم.

قسمت دوم دستور جلسه تولد میثم است، تقریبا دو ماه از شروع سفرش گذشته بود که من به جای آقا مجتبی راهنمای قبلی او وارد لژیون شدم؛ میثم خیلی منظم بود سر وقت داروی خودش را مصرف می‌کرد سی‌دی‌هایش را مرتب می‌نوشت و در همه جلسات حضور داشت.

یکسری مشکلات در سفر اول برایش پیش آمد اما صبر و مقاومت و تلاش کرد تا مشکلات پیش آمده را حل کرد، میثم بسیار خوش قلب است و دنور شده و انشالله در این سال جدید در آزمون راهنمایی با قدرت ظاهر شود و بتواند در این جایگاه خدمت کند به خودش و همسفرش و به راهنمای همسفرش تبریک می‌گویم و امیدوارم در این راه پایدار باشند.

مشارکت مسافر میثم:

آنچه باور است محبت است، آنچه نیست ظروف تهی ‌است، خدا را شکر می‌کنم در جمع شما هستم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت لطفی که از طریق ایشان شامل حال ما شده تشکر می‌کنم همچنین از ایجنت و مرزبانان شعبه و راهنمای اولم آقا مجتبی که دو، سه ماه در لژیون ایشان بودم و لژیونشان را تحویل دادند تشکر می‌کنم همچنین از راهنمای فعلیم آقا آرش که خیلی از ایشان آموزش گرفتم و راهنمای همسفرم خیلی تشکر می‌کنم در اینجا از آقا حامد که خیلی برایم زحمت کشیدند و بچه‌های سایت و هم‌ لژیونی‌هایم تشکر می‌کنم.

من تا 27 سالگی اصلا تجربه مصرف مواد نداشتم وقتی ازدواج کردم همه شرایط مادی برایم فراهم بود و به قول معروف سروگوشم جنبید و از روی کنجکاوی دوران تاریکی مصرف مواد شروع شد، در ابتدا فکر نمی‌کردم معتاد شوم و همسفرم تا چند سالی متوجه مصرفم نشد ولی کم‌کم اوضاع طوری دیگری شد و بالاخره همسرم متوجه اعتیادم شد و زندگیم با چالش بزرگی رو‌به‌رو شد در ابتدا از همسرم خواستم که کسی متوجه این موضوع نشود تا وجهه‌ای که نزد اقوام داشتم خراب نشود و با مدیریت همسفرم هیچکس متوجه این موضوع نشد.

چند بار با خودم عهد بستم که تمامش کنم ولی موفق نشدم آخرین بار از خدا خواستم که کمکم کند؛ من شاید سال‌ها از جلوی این شعبه رد می‌شدم ولی اجازه ورود به کنگره صادر نشده بود اما چند روز بعد از آن یک شب که از جلوی شعبه رد می‌شدم دیدم که جلوی شعبه شلوغ است، در آن زمان با مشاوره مرزبان راه کنگره برایم باز شد و از آن پس با قدرت سفرم را شروع کردم اما نیروهای منفی بیکار ننشستند و روی نقطه ضعف من دست گذاشتند ولی با راهنمایی‌های آقا مجتبی از پس آنها برآمدم، در کنگره هر خواسته‌ای که داشته باشی به آن می‌رسی اما به شرط اینکه در برابر چالش‌هایی که نیروهای منفی بر سر راهت می‌گذارند و آموزش‌هایی که در کنگره دریافت می‌کنی بتوانی در برابر آنها مقابله کنی.

امیدوارم که پای همه مصرف‌کننده‌ها به کنگره باز شود، من خودم از وجود کنگره اطلاعی نداشتم که اگر می‌دانستم قطعاً زودتر می‌آمدم تا نتیجه بگیرم؛ در این یکسال و نیم که در کنگره حضور دارم لذتی از زندگی خود برده‌ام که در طول عمرم تجربه نکرده بودم.

مشارکت راهنمای محترم همسفر معصومه :

این تولد را به آقا مجتبی و آقا آرش و آقا میثم عزیز تبریک می‌گویم و امیدوارم که موفق و مؤید باشند من به واسطه خدمتی که در ساختمان مرکزی دارم افراد زیادی را می‌بینم که برای رهایی جونز می‌آیند و تغییرات زیادی به واسطه این سفر برایشان ایجاد شده، مثلاً افسردگی و کم‌تحرک بودنشان درمان شده است.

اضافه وزن بر روی سروتونین دستگاه گوارش تاثیر می‌گذارد و وقتی که شما وزن کم می‌کنید به تولید سروتونین بیشتر کمک می‌کند و هر روز شاداب‌تر و سالم‌تر می‌شوید.

این که دو انسان دردمند وارد کنگره می‌شوند و به رهایی می‌رسند واقعاً زیباست، به آقا میثم بابت این سفر خوب و جانانه‌ای که داشتند تبریک می‌گویم زیرا با این سفر عشقی که نهفته شده بود در دل خانم معصومه دوباره بیدار شد؛ به خاطر دارم ایشان در طول سفرش به من می‌گفتند نمی‌دانم چرا روز به روز بیشتر عاشق میثم می‌شوم و محبت‌هایش بیشتر به چشمم می‌آید.

با اینکه آقا میثم پدرش را در طول سفر از دست دادند اما چون خواست قوی داشتند به سفر خود ادامه دادند و این جشن زیبا را برای خودشان و فرزندانشان رقم زدند.

مشارکت همسفر خانم معصومه:

خیلی خوشحال هستم که این جایگاه را تجربه می‌کنم و امیدوارم که قسمت همه سفر اولی‌ها شود.
زندگی با آدم مصرف‌کننده خیلی سخت است، آقا میثم خشم خیلی زیادی داشت و فکر می‌کنم که خودش هم از آن شرایط خسته شده بود، اینقدر از او ترس داشتم که تمام فکر من این بود که محیط خانه را طوری نگه دارم که هیچ بهانه‌ایی به او ندهم زیرا هر روز بر سر یک چیزی بحث داشتیم ولی به خاطر علاقه‌ایی که به او داشتم هیچوقت حرف جدایی را نمی‌زدم.

چیزی که اذیتم می‌کرد و برایم شک‌برانگیز بود این بود که میثم روز به روز عصبی‌تر میشد ولی وقتی میثم را در حال مصرف دیدم شکم به یقین تبدیل شد و بعد از مدتی حالم به حدی خراب شد که تصمیم به خودکشی گرفتم و وقتی میثم متوجه شد مرا منصرف کرد تا در نهایت اسفند پارسال بود که پایمان به این جای مقدس باز شد و وارد کنگره شدیم و اینجا یک عبادتگاهی است که اگر من هر نذری دارم در اینجا ادا خواهم کرد چون تمام حاجت‌های خودم را در اینجا گرفتم، همسفرم خیلی در اینجا تغییر کرده است و سفر خوبی را داشت؛ راهنمای من حرفی را به من زد که خیلی برای من ارزشمند بود و آن این بود که در زندگی همیشه دوربینت روی خودت باشد و کاری به کار همسفرت نداشته باش، خدا را شکر در کنگره حضور دارم و برای همه این لحظه را آرزو می‌کنم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .