ششمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی-خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی بنفشه شیروان، با استادی مسافر ثریا، نگهبانی مسافر شهین و دبیری مسافر سحر با دستور جلسه (وادی اول و تأثیر آن روی من) روز چهارشنبه 20 فروردین ماه 1404
رأس ساعت 11:30 آغاز به کار نمود .
سخنان استاد:
سلام دوستان ثریا هستم یک مسافر. سال جدید را به همه شما عزیزان تبریک میگویم، همگی خوش آمدید.
از خانم مریم ایجنت محترم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم تشکر میکنم.
دستور جلسه امروز در مورد وادی اول میباشد، عنوان وادی اول "با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست، رو به زوال میرود." در این وادی به ما یاد میدهد، که برای هر ساختاری که بخواهد انجام شود، قبل از انجامش باید تفکر کرد. یعنی اینکه آیا من میتوانم مطمئن باشم از اینکه کاری که میخواهم انجام دهم یک عمل سالم است یا نه؟
من قبل اینکه به کنگره بیایم، بارها و بارها تصمیم گرفتم که مواد مصرفی خودم را کنار بگذارم و بقول خودمان ترک کنم، ولی همه آن افکار، پوچ و بیهوده بود و من هیچ وقت به آن نتیجهای که میخواستم نرسیدم. ولی خدا را شکر خواهرم با کنگره آشنا شد و روز بروز حالش بهتر شد و من دیدم وقتی خواهرم توانسته است، پس من هم حتما میتوانم و اینطور شد که آن تفکر اولیه، در ذهن من شکل گرفت و با آمدن به کنگره و قرار گرفتن در مسیر درست و با گرفتن آموزشها، به حال خوش رسیدم. آموزشها به من یاد میدهد که برای هر کاری باید تفکر کرد.
من امروز تصمیم میگیرم به یک جایی بروم، به این شکل نمیشود که به یکباره تصمیم بگیرم و حرکت کنم، قبل اینکه بخواهم راه بیفتم، مسافتی را که میخواهم طی کنم، باید بسنجم، نه اینکه همینطور بدون برنامهریزی و تفکر راه بیفتم، بروم و ببینم که مثلا راه بسته است و امکان حرکت نیست. قبل از راه افتادن باید از طریق راهداری، مسیر را چک کنم و در جریان وضعیت جادهها باشم، تا سفر خوبی داشته باشم تا بدون هیچ مشکلی هم از مسیر لذت ببرم و هم به مقصد اصلی برسم .
خیلی از آشنایان اطراف من بودند، که میگفتند: با همین شربت تریاک میتوانیم ترک کنیم، چرا یکسال بیاییم و برویم، خودمان بدون حضور در کنگره ترک میکنیم. ولی الان بعد از گذشت سه سال، میبینم به تخریبهایشان در کنار شربت، قرص هم اضافه شده است، چون آن تفکرات پوچ و بیاساس بوده است، پس به نتيجه اشتباه رسیدهاند.
در کنگره، درمان فقط با شربت نیست، بلکه آموزش، تفکر و تجربه هم هست. حتی قبل از آمدن به کنگره من باید تفکر کنم، ببینم میخواهم به حال خوش برسم یا نه؟ من اگر حال خوش، تعادل و آرامش را میخواهم، باید روی برنامهای که راهنما برایم میدهد باشم، باید فرمانبردار باشم. موقعی این تفکر به نتیجه درست میرسد که بگویم چشم.
یا در مورد اضافه وزن و لاغری، من پیش خودم میگویم که میخواهم لاغر بشوم، در فضای مجازی تبلیغات بسیاری در این زمینه است، بدون تفکر اگر تصمیم بگیرم، با خودم میگویم، من که اضافه وزن دارم، میتوانم در مدت یک هفتهای با داروهایی که تبلیغ میشود، خودم را لاغر کنم و یا با عمل از شر این اضافه وزن خلاص بشوم، ولی اینجوری نمیشود. هر چیزی به زمان احتیاج دارد تا به نتیجه مطلوب خودش برسد.
در وادی اول هم گفته میشود که سه نیروی القا، احیا و تحرک وجود دارد. القا یعنی انتقال اطلاعات، یعنی همینی که اینجا میآییم و آموزش میگیریم، راهنما و یا استاد جلسه، مطالب را به ما انتقال میدهند. احیاء یعنی زنده شدن، من خودم موقع مصرف مثل مردهای بودم که شب تا صبح بیدار، صبح تا شب خواب. زندگیام هیچ نظمی نداشت و در آخر تحرک، که ما با آمدن به کنگره و انجام دادن حرکت درست، نیرویی بودجود آوردی. با حرکت راه برای ما نمایان شد و امیدوارم برای همه شما هم راه نمایان بشود و به رهایی و حال خوش برسید. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ : مسافر سحر لژیون یکم نمایندگی بنفشه شیروان
ویرایش: راهنما مسافر مریم لژیون یکم نمایندگی بنفشه شیروان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
43