English Version
This Site Is Available In English

لازمه تغییر، تفکر در مسیر درست است

لازمه تغییر، تفکر در مسیر درست است

جلسه دوم از دوره هشتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی ایجنت محترم راهنما مسافر پژمان، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر رامین، با دستور جلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» پنج‌شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان پژمان هستم یک مسافر.
سال نو را به همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم، چه در بخش همسفران و چه در بخش مسافران و همینطور به آقای مهندس و خانواده محترمشان، و خیلی خوشحال هستم که در جمع شما عزیزان هستم.
بودن در کنگره هم اذن می‌خواهد و هم باید خداوند کمک کند و توان آن را بدهد تا بتوانیم روی این صندلی‌ها بنشینیم، تلاش کنیم و از خداوند تغییری را بطلبیم، که لازمه این تغییر تفکر در مسیر درست است.

قبل از ورود به کنگره همیشه این سوال برای من به وجود می‌آمد که چرا من؟ چرا این قفل و زنجیرها به پای من زده شده؟ و چرا روز به روز وضعیت سخت‌تر می‌شود؟ چرا گرفتارتر می‌شوم؟ چرا اوضاع بیشتر به هم می‌ریزد؟ من همیشه به خودم یادآور می‌شوم که یک زندگی قبل از کنگره داشتم و یک زندگی بعد از کنگره، زندگی قبل از کنگره سرشار از نادانی بود، و به دنبال تجربه کردن و لذت‌های دنیوی بودم و نصیحت هیچکس هم چاره ساز نبود، و با درس و مدرسه و معلم هم فایده ای نداشت، اما امروز دارای یک معلم راستین بزرگ هستیم به نام آقای مهندس حسین دژاکام، این به خواست من است که بخواهم در مسیر باشم یا نباشم، بعضی وقت‌ها گله‌مند می‌شدم که قبلاً کسی نبود که مسیر را به من نشان دهد اما اگر کسی هم پیدا می‌شد من خودم خواسته آن را نداشتم که مسیر درست را بروم، چون حال خوب خودم را در ضد ارزش‌ها و مسائل مادی می‌دیدم و هیچ کدام از این‌ها جوابگو نبود، زیرا در مسیر درست نبودم.
 

وادی‌ها قوانین الهی هستند، اگر ۱۰ درصد از آن را حرف بزنیم و ۵ درصد هم عمل کنیم نتیجه می‌گیریم، این اعتقاد من است و به نظر من به جز آقای مهندس و خانواده‌شان کسی نمی‌تواند این وادی‌ها را ۱۰۰درصد اجرا کند، اگر من در صدد تغییر باشم و باور داشته باشم این تصوری که داشته‌ام تصور درستی نبوده است، چون در مسیر ضد ارزش‌ها هم تفکر وجود دارد، زیرا باید برای تهیه مواد فکر کنم، برای تدارک دیدن جای مصرف باید فکر می‌کردم، اینها هیچکدام تفکر درستی نبوده، اما این مسیر باید طی می‌شد و باید این مسیر را تجربه می‌کردم، تا خداوند لطف کند و من به کنگره بیایم و از آموزش‌های کنگره استفاده کنم تا بتوانم به دردمندان کمک کنم.

کسانی که دنبال حال خوش و رهایی هستند باید از قوانین کنگره ۶۰ اطاعت کنند، نظم و اصول را به کارشان و زندگی‌شان بیاورند و اگر این اتفاق نیفتد هیچکس به رهایی نمی‌رسد، هستی شوخی‌بردار نیست، اگر بخواهم شوخی کنم، باید بروم و از سر خط دوباره شروع کنم تا یک مسیری را بالا بیایم، اما دوباره سر می‌خورم و پایین می‌روم و باید مشق‌هایم را دوباره بنویسم، هرکجا تکلیفت را درست انجام بدهم، می‌توانم سرم را به راحتی روی بالش بگذارم و راحت بخوابم، اما موقعی که قضیه را جدی بگیرم این وادی‌ها مانند یک فانوس و یک چراغ راه است، با همین چراغ می‌توان زندگی را درست کرد و حالم خوب شود، امیدوارم که بتوانیم در این مسیر بمانیم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما متشکرم.


عکاس: مسافر داود
تایپ گزارش: همسفر روح الدین
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .