English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار مسافران و همسفران - نمایندگی لاله کرج

لژیون سردار مسافران و همسفران - نمایندگی لاله کرج

سومین جلسه از دوره اول جلسات سردار مسافران و همسفران نمایندگی لاله کرج، با استادی مسافر ستاره، نگهبانی مسافر پریسا و دبیری مسافر نرگس، با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» در روز چهارشنبه 20 فروردین‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت 10:30 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان ستاره هستم یک مسافر

 امیدوارم تعطیلات را به‌خوبی پشت سر گذاشته باشید. سال نو را به همه تبریک می‌گویم و خوشحالم که با این دستور جلسه در سال ۱۴۰۴ در خدمت شما عزیزان هستم.در وادی اول می‌گوید؛ با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد و بدون تفکر آنچه است روبه‌زوال می‌رود. می‌خواهیم ببینیم که در وادی اول چگونه چیزی خلق می‌شود که شخصی باحال بد و آشفته، وارد کنگره می‌شود و تبدیل به یک شخص می‌شود که در سردار خدمت می‌کند.

من زمانی که یک خواسته دارم، این خواسته فرق می‌کند، با هزاران فکری که به ذهن می‌آید. فکرهایی که به ذهن می‌آید هر کدام جهت‌های مختلفی دارند؛ وقتی روی یک موضوع خاصی من فکر می‌کنم، جمع افکار من تفکر می‌شود و خواسته در وجود من شکل می‌گیرد. مانند بذری که زمین کاشته می‌شود و اگر زمین هم آماده باشد، احتمال دارد که بذر رشد کند.

مجموع فکر می‌شود تفکر، این تفکر یک خواسته‌ای در من بوجود می آورد. زمانی که بذری کاشته بشود، زمین آماده باشد، من به خواسته و هدفم می‌رسم. پس قطعاً هم بستر خیلی مهم است که اگر خوب نباشد، بذری که من کاشته‌ام از بین می‌رود.

در وادی اول می‌گوید؛ بیایید و یک نقشه بکشید که ساده و دقیق باشد که راه به عقب نداشته باشد و مشورت هم انجام بدهید. مثل‌اینکه یک سفر اولی می‌آید که خواسته درمان و رهایی دارد و سفر را شروع می‌کند و کمک می‌گیرد و زندگی‌اش نظم می‌دهد، جسمش کم‌کم با آموزش‌هایی که دریافت کرده، بهتر می‌شود و باور درمان و رهایی در وجودش شکل می‌گیرد.

خواسته این‌گونه است که وقتی من یک خواسته دارم، خواسته من و یا تفکر من بررسی می‌شود و عقل به آن خواسته پاسخ می‌دهد؛ در واقع عقل من آن خواسته را بررسی می‌کند که آیا من در مورد آن خواسته‌ای که دارم، آگاهی و دانایی نیز دارم که به ضرر من نباشد؟و اینکه انتظارات من از آن خواسته چیست، هدف و نیت من چیست؟

وادی اول این را خیلی قشنگ می‌گوید که؛ زمانی که من به سمت ارزش‌ها حرکت می‌کنم و می‌گویم خدایا توکل به تو که مثلاً امسال ان‌شاءالله سردار بشوم، با همان بودن من در جهت ارزش‌ها، همه چیز کمک می‌کند و مرا به آن مسیر هدایت می‌کنند که بتوانم سردار بشوم.

خودمان با حس قلبی باید به خودمان قوت قلب بدهیم و معلوم است که من به خواسته‌ام می‌رسم؛ چون آموزش دیدم و تلاشم می‌کنم که به آن خواسته برسم. من یک روز حالم بد بود و به کنگره  آمدم  و مرا با آغوش باز پذیرفتند، صندلی به من دادند و خانم صدایم کردند.

حالا من هم می‌خواهم یک کمکی کرده باشم و این می‌شود همان قدردانی‌کردن، تا من هم در کنگره سهیم باشم و جمله آخر اینکه نزدیک‌ترین انسان‌ها به خداوند، پاک‌ترین آن‌ها هستند.


تایپ: مسافر نرگس - نمایندگی لاله کرج
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .