در دل شبهای تاریکی که اعتیاد سایه بر روی زندگی میاندازد بعضیها میمانند، نه بهخاطر اینکه راحت است؛ بلکه چون عشق، امید و انسانیت دارند.
همسفر یعنی کسی که تصمیم گرفته تو را در سختترین لحظههای زندگی تنها نگذارد، کسی که وقتی همه خسته میشوند هنوز برای تو دعا میکند و امید دارد. شاید خود او اشک بریزد، دلش بشکند و شبها از شدت غم نخوابد؛ اما صبح که بیدار میشود باز هم کنار تو میایستد و تو را صدا میزند. همسفر یعنی قلبی که بیصدا برای نجات تو میتپد، یعنی دلی که حتی ناامید هستی هنوز تو را باور دارد.
درمان فقط کار پزشک و مشاور نیست، فقط دارو نیست. درمان با عشق اتفاق میافتد با همراهی کسی که تو را رها نمیکند، با کسی که برای هر قدم تو در مسیر رهایی صدبار نفس خود را در سینه حبس میکند و کسی که درد تو را به جان میخرد تا شاید دوباره بخندی.
همسفر شاید مادر، پدر، همسر و یا فرزند باشد. او کسی است که وقتی دیگران تو را قضاوت میکنند، هنوز تو را انسان میبیند. کسی است که به جای سرزنش، دست تو را میگیرد و میگوید: بلند شو با هم ادامه میدهیم. هیچکس نمیفهمد همسفر بودن چقدر سخت است، مگر کسی که تجربه کرده باشد. سکوتهایی دارد که از هزار فریاد دردناکتر است. اشکهایی دارد که هیچکس نمیبیند، ولی هر کدام قصهای از رنج هستند؛ اما با همه اینها باز هم میماند و حمایت میکند. هر بار که تو شکست میخوری همسفر خود را سرزنش میکند و هر بار که تو موفق میشوی اشک شوق میریزد. دل همسفر با دل تو گره خورده است، حتی وقتی؛نمیدانی. همسفر یعنی فرشتهای زمینی که بیادعا کنار تو ایستاده است.
همسفر، این دنیا مدیون تو است، زیرا چراغی بودی در دل شب کسی که گم شده بود، باعث شدی کسی دوباره زندگی را پیدا کند و این ارزشمندترین کاری است که یک انسان میتواند انجام دهد.
در آخر قدردان آموزشهای ناب کنگره۶۰ هستم و از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم که چنین بستری را برای درست زندگی کردن، فراهم کردند.
نویسنده: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
172