جناب آقای مهندس در سیدی «چالش۲» اینچنین بیان میفرمایند: ما در اول هر جلسه میگوییم که خداوندا ما را از دست نیرومندترین دشمنمان که همان جهل و ناآگاهی خودمان است نجات بده. قویترین دشمن ما خود ما هستیم و همین برای ما ایجاد مشکلات عدیدهای میکند و بزرگترین چالش ما خود ما هستیم که اگر در گذشته باشیم دچار افسردگی میشویم و افسوس گذشته را خوردن، برای ما اضطراب ایجاد میکند. انسانی که در زمان حال زندگی میکند دچار آرامش میشود. انسان اگر هنر داشته باشد و در زمان حال زندگی کند میتواند بسیار مشکلگشا باشد و خیلی مسائل را حل کند. انسان وقتی آرامش داشته باشد میتواند دریافت داشته باشد و خیلی کارها را در آنواحد انجام دهد. آدم ناآرام در انجام یک کار کوچک هم ناتوان است.
ما جسم نیستیم و همه اندیشه، روح و نفس هستیم. جسم برای ما تنپوش است ما به وسیله آن میتوانیم در جهان خاکی زندگی کنیم. ما به جهان خاکی آمدهایم برای تعالی و پیشرفت که یک سری شرایط دارد؛ باید از دروازه سختیها بگذریم و با حرف نمیشود به پیشرفت رسید. ما نباید فکر کنیم مرگ نیستی و نابودی است، بلکه ما برای یادگیری و حل مسائل آمدهایم تا به درجات بالا برسیم و همه اینها تجربهای است که باید پشت سر گذاشت. زندگی تابلوی نقاشی سفیدی است که یک نقطه سیاه روی این تابلو ممکن است توجه ما را جلب کند و ما فقط آن نقطه را ببینیم، این نشان میدهد که ما فقط مشکلات را در نظر میگیریم و نعمتهایی که خداوند به ما داده است به چشم ما نمیآید.
ما به خودمان القا میکنیم، به هر چیزی فکر کنیم همان برای ما پیش میآید. افکار مثبت، القائات مثبت و افکار منفی، القائات منفی برای ما دارد. دنیا ارزشی برای رنج انسانها قائل نیست و هیچ کس رنج و درد دیگران را دوست ندارد، ممکن است دلداری بدهند ولی انسانها خوشحالی را دوست دارند. افکار منفی و درد و رنجها باعث میشوند که بیان ژنها به هم بخورد و فرد از حالت تعادل خارج شود. سرطان در وجود همه انسانها میباشد ولی سیستم ایمنی آن را سرکوب میکند، به محض اینکه سیستم ایمنی پایین بیاید سرطان رشد میکند و اینها به اپیژنتیک برمیگردد که از تفکرات و اندیشههای ما سرچشمه میگیرد.
هر چقدر ما خیرخواه باشیم و خیر دیگران را بخواهیم شادابتر میشویم و هر چقدر خیر دیگران را نخواهیم کینه و نفرت در وجود ما رشد میکند و سیستم ایمنی از کار میافتد. پس ما چیزی هستیم که فکر میکنیم. در کائنات هم هر چه وجود دارد، برای دیگران است از جمله آب رودخانهها و میوه درختان و حتی بوی خوش گلها. انسانی موفق است که در خدمت دیگران باشد و فکر کردن به منافع خود باعث سقوط انسان میشود. علم خیلی مهم است و باید برای آن ارزش قائل شویم. جهنم و بهشت تمثیل است، جهنم و بهشت در همین دنیاست و در جهان دیگر این حیات ادامه دارد. اگر انسان به طرف ارزشها رفته باشد در جهان بعد آرامش دارد ولی اگر به طرف ضدارزشها رفته باشد در جهانهای بعد، بیچاره میشود. هیچ جایی در کائنات وجود ندارد که انسان دائماً به خوشگذرانی مشغول باشد بلکه باید کار کند و ادامه دهد، تا در جهانهای بعدی آسوده و کار کمتری داشته باشد.
انسانی که طالب علم است و آگاه به امورات باشد باید خودش برود و مطالب را پیدا کند و در جهان علم جستجو کند و اگر کسانی که تشنه علم هستند، شکست خوردند باز باید تلاش کنند تا مطالب و علوم را پیدا کنند. اگر انسانها فقط به دنبال شهرت و جمع کردن ثروت باشند همیشه در تاریکی هستند و به روشنایی نمیرسند. انسانها باید با افراد آگاه ارتباط برقرار کنند و از آنها در کسب علم کمک بگیرند. ما باید با انسانهایی ارتباط برقرار کنیم که تابع پندارنیک، گفتارنیک و کردارنیک هستند، یعنی پندارسالم، گفتارسالم و کردارسالم که در آخر به نیکی ختم میشوند. ما در تعلیم انسانها وظیفه داریم و باید به آنهایی که یاری میخواهند و معلم ندارند، کمک کنیم ولی کسانی که اصلاً نمیخواهند در طلب علم و یادگیری قدمی بردارند، نمیتوانیم به این افراد کمکی بکنیم. علم فقط دانستن نیست بلکه باید آن را عملی کنیم. آبروی علم به عمل است. همانطور که کالا باید باارزش باشد و به درد تجارت بخورد، علم هم باید به پول تبدیل شود و اگر به پول تبدیل نشود دانش نیست. در کنگره هم روش DST و دانش آن باعث شد که امروز ما دانشگاه داشته باشیم، زمین داشته باشیم و روزانه یک میلیارد تومان هزینه پرداخت کنیم. دانش باید خالص باشد و سنگ را به طلا تبدیل کند. هر ذره از ماجرای انسان و خلقت او، مطالبی است که اول باید آموخت و بعد عمل کرد و سپس آموزش داد. ما باید نیروهای خود را بیدار کنیم و به رعد و برق تبدیل کنیم تا به توانایی بسیاری برسیم.
خلاصه سیدی«چالش2»
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
132