جلسه هفتم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیرجند به استادی همسفر نرگس، نگهبانی همسفر فاطمهزهرا و دبیری همسفر آرزو با دستورجلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز میشود؛ بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:٠٠ آغاز بهکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
وادی اول، با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال میرود. با تشکر از نگهبان جلسه، از مرزبانان و ایجنت اجازه میگیرم که سخنان دلی خود را بیان کنم. خدا را هزاران مرتبه شکر، که کنگره۶۰ را بر سر راه من و مسافرم قرار داد تا با آموزشهای کنگره و راهنمای خوبم همسفر زهره با شرایطی که در زندگی من و خانوادهام رخ داد، بهخوبی سازگار شوم. مدت کمی از رهایی ما میگذشت، که دست مسافر من بر اثر حادثهای متأسفانه قطع شد. همواره شکرگزار خداوند هستم؛ زیرا میتوانست اتفاق دشوارتری بیفتد و او کنار ما نباشد. خدا را شکر بسیار آسان با این حادثه کنار آمدیم و خیلی بهتر از گذشته در آرامش بیشتری در کنار همدیگر زندگی میکنیم.
لحظهای که حادثه برای مسافرم اتفاق افتاد، حدود ۵ دقیقه بود که او از خانه به محل کار خود رفته بود، صدای فریاد او را شنیدم که بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم. اصلاً نمیدانم در آن لحظات آرامش خاصی داشتم و خودم با مسافرم به بیمارستان رفتم. در آن لحظاتی که پشت درب اتاق عمل در انتظار مسافرم بودم، احساس کردم خدا مرا در آغوش خود گرفته و شانههایم سنگینی حضور شیرین او را بهخوبی احساس میکرد.
همیشه با خود میگویم، با حادثهای که برای ما رخ داد؛ حتماً خداوند در وجود من توانایی و ظرفیت تحمل را نهاده است، تا من بتوانم با امید و محبت همچنان در کنار خانواده خود زندگی کنم. دکمههای پیراهن مسافر خود را با عشق میبندم و از زندگی در کنار او و فرزندانم لذت میبرم. منظور من از بیان این حرفها این است که که سر مسائل پیشپاافتاده و ساده با یکدیگر بحث نکنید، بر سر مسائل پوچ و بیارزش، همدیگر را عصبی نکنید. این دنیا هیچ ارزشی ندارد که ما با بحث، نزاع، قهر، کینه، دروغ و تهمت یا هر مسئله ضدارزشی دیگر، خود را درگیر کنیم. در کسری از ثانیه هر اتفاقی میتواند صورت بگیرد که داشتههای شما گرفته شود. احتمال این بود که در آن حادثه مسافر من جان خود را از دست بدهد و برای همیشه مرا ترک کند؛ ولی خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر که اکنون مسافرم در کنار ماست. گریههای اکنون من از سر شوق است که در این جایگاه هستم و بسیار قوی شدهام، خیلی قویتر از گذشته. همه اینها از آموزشهای ناب کنگره و آموزشهای راهنمای خوبم است که توانستم با تفکر درست، راه صحیح را برگزینم.
اگر مسافرم اعتیاد نداشت و در کنگره۶۰ حضور پیدا نمیکرد و این شرایط برای ما پیش میآمد؛ قطعاً من و مسافرم نمیتوانستیم با این موضوع بهراحتی کنار بیاییم. خدا را شکر، مسافرم در برابر این اتفاق خیلی قویتر نسبت به من برخورد کرد. شاید در مواقعی نزد خدا شکایت کنم؛ ولی مسافرم اصلاً اینطور نیست و بسیار آرامش دارد. میخواهم بگویم، قدر داشتههای خود را بدانید و نداشتههای خود را به خداوند بسپارید. اگر تفکر کنید خدا همه چیز از جمله؛ دست، پا، چشم، گوش در اختیار ما گذاشته است. هیچ کدام از ما قدر نعمتها را تا زمانیکه داریم، نمیدانیم و وقتی آنها را از دست میدهیم، متوجه میشویم چه چیزی را داشتیم که قدر آن را ندانستیم. همین دست ما که کارهای زیادی با آن انجام میدهیم، وقتی آن را نداشته باشیم، متوجه ارزش آن میشویم. من حتی یک بار نبود که برای داشتن دست خود شکرگزاری کنم، یک بار نبود که از دست خود قدردانی کنم؛ اما اکنون برای همه داشتههای خود شکرگزار خداوند مهربان هستم. قدر کنگره۶۰ را بدانید، من از روزی که این اتفاق برای مسافرم افتاد بسیار بیشتر از گذشته قدر کنگره را میدانم، امیدورام شما نیز بیشتر قدر داشتههای خود را بدانید.
بازدید از دفاتر خدمتگزاران توسط ایجنت محترم همسفر معصومه
.jpg)
.jpg)
تایپ: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر زهرا مرزبان خبری
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
61