English Version
This Site Is Available In English

ما در کنگره از معنویات به مادیات می‌رسیم

ما در کنگره از معنویات به مادیات می‌رسیم

جلسه ششم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران لژیون سردار کنگره‌۶۰ شعبه دنا به استادی راهنما همسفر ریحانه، نگهبانی راهنما همسفر زهره و دبیری راهنما تازه‌واردین همسفر ژیلا با دستور‌جلسه «وادی اول (با تفکر ساختار‌ها آغاز می‌شود، بدون تفکر هرچه هست رو‌به زوال می‌رود) و تأثیر آن روی من» دوشنبه ۱۸ فروردین‌ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
امیدوارم خدمتگزار خوبی برای کنگره و همه شما باشم، خیلی ممنون از نگهبان، ایجنت و مرزبانان که این افتخار و اجازه را به من دادند که بتوانم در لژیون سردار نمایندگی شهرضا خدمت کنم.
دستور جلسه در مورد وادی اول هست و می‌خواهیم آن را به لژیون سردار و مسائل مالی ربط دهیم. می‌دانید وادی اول می‌گوید که هر ساختاری با تفکر ایجاد می‌شود و اگر تفکری وجود نداشته باشد به سمت زوال و نابودی حرکت می‌کند. همه ما وارد کنگره‌۶۰ شدیم به خاطر اینکه مسافری داشتیم که می‌خواستیم از دام اعتیاد نجات پیدا کند و درمان اعتیاد برایش اتفاق بیفتد؛ ولی در کنار آن اتفاق بسیار مهم، اتفاقات بسیار زیبایی در زندگی‌مان رقم خورد، با آموزش‌های کنگره یاد گرفتیم که چطوری زندگی کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم، در کنار این آموزش‌ها یاد گرفتیم که بتوانیم استقلال مالی داشته و وضع مالی‌مان خوب شود. زمانی در اصفهان آقای حکیمی اعلام کردند بچه هایی که دوست دارند می‌توانند پنج میلیون پرداخت کنند و وارد لژیون مالی شوند. یادم می‌آید آن روز می‌گفتم که این مبلغ پنج میلیون خیلی زیاد است و چطور این پنج میلیون را فراهم کنیم، شاید تعداد انگشت‌شماری وارد لژیون مالی شدند؛ ولی همان زمان برای من یک تفکر یا جرقه‌ای خورد که من هم دوست دارم عضو لژیون مالی باشم و خدا‌رو‌شکر شکل خاص خودش را در لژیون سردار گرفت، آن تعداد انگشت‌شمار تبدیل به تعداد زیادی شدند که حتی شمارش کردن آن برای ما سخت شد. بعد از سردار، طرح دنور، پهلوانی و نشانی در بی‌نشانی گذاشته شد که افراد بدین وسیله بتوانند در کنگره خدمت کنند. تفکر بسیار عظیمی در پشت ماجرا است که آقای مهندس لژیون سردار را به طوری برنامه‌ریزی کردند که شاهد آن بودیم که بچه‌های کنگره روز‌به‌روز وضع مالی‌شان بهتر شد، روز‌به‌روز تعداد سردارها، دنور‌ها و پهلوان‌ها بیشتر شد و روی همین تفکر یاد گرفتیم که سعی کنیم وضع مالی‌مان را بهتر کنیم، به خاطر اینکه به عنوان یک خدمت در کنگره بتوانیم این کار را انجام دهیم.
در اوایل بیشتر آقایان در این لژیون شرکت می‌کردند؛ ولی الان تعداد زیادی از همسفران به عنوان پهلوان شناخته می‌شوند. شاید گفتنش خیلی راحت باشد که یک فرد پانصد میلیون بتواند پرداخت کند؛ ولی تفکری در پشت هر یک میلیون این مبلغ بوده است؛ یعنی کسی‌که پهلوانی را اعلام می کند بدون تفکر نمی‌شود و با تفکر این حرکت را انجام داده است.
آقای مهندس در سی‌دی چالش‌۱ در مورد هدف صحبت کردند و گفتند ما در زندگی دو هدف داریم، یک هدف مادی و یک هدف معنوی که هر دو به هم می‌رسند؛ یعنی هدف مادی ما باعث می‌شود که معنویات را داشته باشیم و هدف معنوی می‌تواند مادیات را همراه داشته باشد. شاید در جامعه افرادی که در مورد شرایط کاری و خدمت ما می‌دانند، می‌گویند شما هیچ پولی نمی‌گیرید، پس چه چیزی هست که آنقدر علاقه دارید و مشتاق هستید که این کار را انجام دهید، در جامعه حتی برای هزار تومان آدم‌ها با هم می‌جنگند، دروغ می‌گویند، زیر‌آب همدیگر را می‌زنند؛ ولی ما در کنگره بدون دریافت یک هزار تومانی، کارمزد یا حقوق خدمت می‌کنیم و به این خاطر است که ما داریم از سمت معنویات به سمت مادیات می‌رویم، با خدمت کردن در هر جایگاهی که هستیم، از نظر مادی نیز زندگی‌هایمان روز‌به‌روز بهتر می‌شود. یک روز آقای حکیمی گفتند وقتی به عنوان دیده‌بان به بازدید شعبه‌ها می‌رویم در درب شعبه‌ها مدل ماشین‌ها روز‌به‌روز بالاتر می‌رود و این نشان می‌دهد که وضع مالی بچه‌های کنگره بهتر می‌شود؛ پس ما در کنگره از معنویات به مادیات می‌رسیم و با رشد مادیاتمان می‌توانیم معنویاتمان را هم ساپورت کنیم. این یعنی کسی که وضع مالی‌اش خوب است یا توانایی دارد، می‌تواند سردار، دنور و پهلوان شود و یا می تواند هزینه رفت‌و‌آمدش را بدهد و به شهر‌ها و مسافت‌های دورتر برود. اگر واقعاً شرایط مادی نباشد، آن معنویات نیست و خدمتی هم نمی‌توانند داشته باشند.

خیلی جالب است که آقای مهندس اولین دستور جلسه را وادی اول قرار دادند به این خاطر که اول سال است و ما باید هدف‌های خودمان را مشخص کنیم، من باید هدف‌هایی که در زندگی‌ام در سال 1404 دارم، در ذهنم تصویر‌سازی کنم، مثلاً می‌خواهم راهنما شوم یا اضافه وزنم را کم کنم و از نظر مالی بتوانم پس‌انداز داشته باشم، امسال دوست دارم پهلوان شوم؛ باید حتماً هدف‌گذاری کنیم و هدف‌هایمان را مشخص کنیم. برای اینکه بتونیم هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنیم، باید حتماً در مورد آن فکر کنیم، فکری که جهت‌دار باشد. من نمیخواهم خیلی وادی اول رو باز کنم؛ چون می‌دانیم که تفکر کردن باید جهت‌دار باشد، افکار در جهت‌های مختلف سپری می‌شود؛ ولی وقتی فکر می‌کنی یعنی باید آن هدفت را در فکر کردن مشخص کنی و از مجهول به معلومی برسی. پس خیلی مهم است که من به عنوان فردی که هم مادر هستم، هم در جامعه شغلی دارم و همچین خدمت و مسئوليت‌هایی دارم که باید آن‌ها را انجام دهم؛ باید حتماً در زندگی برنامه‌ریزی داشته باشم. این برنامه‌ریزی می‌تواند برنامه‌ریزی کلی باشد و در ادامه به جزئیات هم ختم شود. الان که در لژیون سردار هستیم باید تک‌تک ما روی شرایط مالی برنامه‌ریزی کنیم که آقای مهندس می‌گویند پس‌انداز کنید و این پس‌انداز کردن می‌تواند ما را به جایگاهی برساند که از نظر مادی بتوانیم استقلال پیدا کنیم. پس باید به این نیز فکر کنیم که اگر من مقداری پول دارم، چه مقدارش رو خرج و چه مقدارش رو پس انداز کنم؛ باید حتماً روی این مسئله فکر شود و تفکری که می‌کنیم و هدفی که مشخص می‌کنیم باید پیگیرش باشیم که بتوانیم به اهدفمان برسیم.

یک مواقعی من با تفکر و برنامه‌ریزی، اهدافم را مشخص می‌کنم؛ ولی به قول معروف می‌گویم از شنبه شروع می‌کنم یا فردا انجامش می‌دهم، یا حالا این ماه نشد ماه بعدی. پس خیلی مهم است که بتوانیم در هدفی که مشخص و برای آن برنامه‌ریزی کردیم، ثابت‌قدم باشیم و حتماً آن را اجرا کنیم که بتوانیم به دانایی مؤثر که در جهان‌بینی گفته شده برسیم. کسانی که بتوانند هدفی مشخص کنند و برنامه‌ریزی‌ای که انجام می‌دهند را به مرحله اجرایی برسانند، افراد موفقی هم در هر جهت مالی و هم در جهت علمی هستند.
ما یک الگوی بسیار مهم در کنگره داریم که خود آقای مهندس هستند که مشکلات مالی زیادی داشتند؛ ولی الان به نقطه‌ای رسیدند که هم خودشان و هم کنگره به قدرت مالی بسیار خوبی رسیده است. واقعا کنگره الان به جایگاهی رسیده که تعداد زیادی نمایندگی دارد و هر کدام از نمایندگی‌ها بخواهد شروع به کار کند یه تفکری پشت آن هست؛ چون این نمایندگی‌ها هزینه و مخارج زیادی دارد که اگر نتواند ساپورت کند شعبه ای اضافه نمی‌شود. آقای مهندس از زمانی که کنگره را راه‌اندازی کردند، همیشه هدفشان این بود که بتوانیم از کنگره‌۶۰ دانشگاه داشته و به صورت آکادمی باشیم و الان بعد از ۲۵ سال این هدف شکل واقعی به خودش گرفته است. الان دانشگاهی در قشم ساخته شده طبقه اولش شروع به کار کرده، انشاالله در ادامه قرار است رشته‌های روانشناسی هم در دانشگاه شروع به کار کند و بچه‌های کنگره را هم تشویق به خواندن رشته روانشناسی کردند. درست است که برای اجرایی شدن این هدف ۲۵ سال زمان برده شده؛ ولی الان ما به این نقطه می‌رسیم که از خود کنگره‌۶۰ دانشگاه داشته باشیم. این برای ما یک نمونه است، هدف‌هایی که مشخص می‌کنیم احتیاج به تلاش و کوشش ما دارد و باید به آن زمان بدهیم تا به نتيجه مطلوب برسد.
زمانی‌که من نمایندگی قشم رفتم، حسی که آن نمایندگی داشت، هیچ شعبه دیگری نداشت با اینکه یک اتاق معمولی بود؛ ولی حس خیلی خوبی رو انتقال داد بخاطر اینکه بچه‌های کنگره با عشق و تفکر این پول رو داده بودند و این ساختمان ساخته شده بود. تک‌تک ما هم می‌توانیم این اتفاق رو رقم بزنیم، باید تلاش خودمان را بکنیم و به آن فکر کنیم تا انشاالله روز‌به‌روز اول خودمان قوی شویم؛ چون اگر من ریحانه نتوانم از نظر مالی قوی شوم مطمئناً هیچ کمکی نمی‌توانم به کنگره کنم، پس اولویت اول خودمان هستیم که باید قوی شویم تا بتوانیم کمک‌کننده باشیم.

تایپیست: همسفر عاطفه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) و همسفر راضیه رهجو راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .