هشتمین جلسه از دوره نودم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر پارسا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه " وادی اول و تاثیر آن روی من " دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم بار دیگر در این جایگاه حضور پیدا کردم تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. از مرزبانها و ایجنت محترم همینطور خدمتگزاران شعبه که از صبح زود حضور دارند و زحمت میکشند تا یک جلسه منظم و پر بار تشکیل بشود تشکر می کنم. من هم به سهم خود سال نو را به همه عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم که سال پربار و سلامت در پیشِرو داشته باشید. همانطور که طبیعت زمستان سرد را میگذراند امیدوارم کسانی که در زمستان سرد زندگی و در عمق تاریکی هستند بتوانند به بهار زندگی برسند. به قول حضرت حافظ نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی، امیدوارم که همگی خوشدل باشیم.
حالا چه کسی میتواند خوش دل باشد؟ کسی که در ذهن خود آرامش و آسایش را به وجود آورده باشد، مطمئناً در دل او خوشی پدیدار میشود و اگر برعکس آن، در ذهنم تشویش و نگرانی داشته باشم دل خوشی هم نخواهم داشت. تصور کنید از یک مسیری میخواهید گذر کنید و هیچ شناختی از آن مسیر ندارید و هیچ نوری وجود ندارد، مطمئناً با مشکل مواجه خواهیم شد، چهارده وادی که به ما آموزش داده می شود مثل نور و تابلوهای راهنمایی هستند که ما بدون مشکل مسیری را که نمیشناسیم طی کنیم. در وادی اول بحث، بحثِ تفکر میباشد با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه است رو به زوال میرود. هر چیزی که من در ذهنم میپرورانم به افکار من تبدیل میشود.

در طول روز فکرهای گوناگونی به سراغ من میآید از بین آنها یک فکر را جدا میکنم و به آن میپردازم و روی آن تمرکز میکنم، تجزیه و تحلیلش میکنم این میشود تفکر کردن. باید حواسم باشد که به چه چیزی تفکر میکنم چون به هر چیزی تفکر کنم یک ساختاری در ذهن من تشکیل میشود که باید بدانم وقتی این ساختار به وجود آمد قطعاً و قطعاً برای من یک تبعاتی دارد، پس باید خیلی حواسم جمع باشد که من دارم به چه چیزهایی تفکر میکنم. اگر امروز دچار یک سری مشکلات و چالشهایی در زندگی هستم حتماً خودم باعث و مصوبش هستم. وقتی من به ناامیدی فکر میکنم و انسانِ ناامیدی هستم، مطمئناً به سمت ناامیدی و در اکثر اوقات حال بد را تجربه میکنم و در مسیر زندگی با ناامیدی و یأس روبرو خواهم شد؛
یعنی همان کسالت و همان ناامیدی برای من پیش خواهد آمد و برعکس، وقتی نگاه خوبی به زندگی دارم در مسیر زندگی همان اتفاقهای مثبت برای من پیش خواهد آمد. ما همگی کنگره را تجربه میکنیم اگر در سفر اول در حاشیه باشم و بگویم این چه سیستمی است که من باید چهار و نیم اینجا باشم، سیدی بنویسم، دارویم را سر وقت بخورم و چراهای دیگر، حتماً در ادامه مسیر با مشکل روبرو خواهم شد و سفرم به پایان نخواهد رسید و برعکس اگر حرفِ راهنما را گوش کنم و به تمام راهکارهای کنگره احترام بگذارم و آنها را انجام بدهم مطمئناً به حال خوب و رهایی خواهم رسید چون از تفکر مثبت من صورت میپذیرد. هر شخصی بخواهد کاری انجام بدهد باید سه مرحله را طی کند، مرحله اول فکر کردن راجع به آن کار، در مرحله دوم تصویرسازی راجع به آن موضوع و در مرحله سوم است که میتواند آن کار را به اجرا در بیاورد. سخن آخر اینکه حواسمان باشد در ذهنمان چه میگذرد چون همان فکر به اجرا در خواهد آمد. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.
تایپ: مسافر جلال لژیون هجدهم
تنظیم: مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
144