English Version
This Site Is Available In English

یکی از شگفتی‌های صور پنهان تفکر است

یکی از شگفتی‌های صور پنهان تفکر است

دوازدهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی دستیار اسیستانت مرزبانی همسفر پروانه، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز می‌شود؛ بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۸ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا سال نو را به همه دوستان تبریک می‌گویم امیدوارم سالی پربار وپر برکتی برای همه شما به ویژه اعضاء کنگره۶۰ باشد. سپاسگزاری می‌کنم از ایجنت همسفر الهه و مرزبانان، خیلی خوشحالم که به شهر زیبای شما آمدم و با شما دوستان از نزدیک آشنا شدم. همیشه می‌دانیم که سال تحصیلی کنگره در ابتدا با وادی اول شروع می‌شود؛ زیرا به نظر من همه پایه و بنای کنگره روی این وادی بنا شده است. «با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود.» همه ما تقریباً این وادی را مطالعه کرده‌ایم و روی آن بحث و گفتگو کرده‌ایم در واقع وادی تفکر برای سفر اولی‌ها خیلی مهم است.

کسانی که در سفر اول هستند باید روی این وادی خیلی کار کنند، خیلی توجه کنند و بیشتر یاد بگیرند؛ زیرا این وادی پایه و اساس کل وادی‌هاست، یعنی 14 وادی برمی‌گردد به نقطه تفکر، وجه تمایز کنگره و کاری که ما در کنگره می‌کنیم با شیوه‌های دیگر خیلی متفاوت است. تمام مفاهیمی که در کنگره است و به عنوان درس مطرح می‌شود. فقط در ساختار کنگره است که معنای اصلی خود را پیدا می‌کند، شاید در بیرون تفکر را به ما گفته بودند؛ اما در کنگره معنای تفکر را یاد گرفتیم فهمیدیم که تفکر چیست و دلیلش این است که خارج از کنگره کسی نمی‌تواند این مطالب را یاد بگیرد.

اعضایی که یاد می‌گیرند و در کنگره برای آن‌ها این مطالب قابل درک است به خاطر این است که چهارچوب و ساختار کنگره بسیار خوب و ثمر‌بخش است وگرنه ما این مطالب را بیرون هم ارائه می‌کنیم؛ اما کسی نمی‌تواند روی آن تمرکز کند. این وادی پایه‌گذار تمام حرکت و سفر ماست. بر مبنای این است که ما بر مبنای وادی اول سفر و حرکت می‌کنیم. در این وادی اشاره می‌کند که خلقت با تفکر آغاز می‌شود.

بنیان‌گذار آفرینش و خلقت تفکر است با فکر شروع شده است؛ پس می‌گوییم که ما با تفکر شروع می‌کنیم و وقتی که شروع کرده‌ایم همه چیز آن زمان شکل می‌گیرد و آن موقع است که ما حرکت خود را آغاز می‌کنیم. در حقیقت ما باید این پیام را دانه به دانه آنالیز کنیم و بگوییم که تفکر چیست؟ ساختار چیست؟ معنای آن چیست؟ وقتی که معناها را بدانیم بیشتر درک می‌کنیم. من خودم را می‌گویم قبل از این‌که به کنگره بیایم می‌گفتم من فکر می‌کنم، تفکر می‌کنم؛ در صورتی که این فکر کردن زمین تا آسمان فرق می‌کند.

تفکر با حرکت است در کنگره تفکر چه معنایی دارد؟ تفکر می‌تواند حرکتی باشد از یک نقطه معلوم به نقطه معلوم دیگری که ما در کنگره دقیقاً همین را اجرا می‌کنیم. مبدأ و مقصد ما هم مشخص است حالا می‌تواند از یک مبدأ معلوم به مقصد مجهول باشد یا این‌که از یک مجهول به یک معلوم باشد یا این‌که از یک مجهول به مجهول دیگری باشد. در واقع به نظر من تفکر نیست فکر است و ما اگر روزی ماهیت تفکر را بشناسیم فکر می‌کنم خداوند را درک کرده‌ایم؛ چون واقعاً فهمیده‌ایم که یکی از شگفتی‌های صور پنهان است، یعنی ما نمی‌دانیم این تفکر از کجا می‌آید؟ مثل عقل از کجا می‌آید؟ چه‌طور این فکر برای ما می‌آید. ما خودمان هم نمی‌دانیم که این جزء صور پنهان است که ما ذراتش را نمی‌توانیم تشخیص بدهیم؛ ولی می‌دانیم که تفکر وجود دارد؛ حتی در این مکان یاد می‌گیریم که همه چیز هم در صور پنهان و هم در صور آشکار و حتی در عالم پزشکی هم این موضوع را بررسی کرده‌اند.

کسی که در حال تفکر است انرژی مصرف می‌کند؛ مثلاً شما در حال سی‌دی نوشتن هستید، تفکر هم می‌کنید روی آن کلمات، انرژی مصرف می‌کنید. همیشه این سؤال برای من پیش می‌آید که چرا آقای مهندس می‌گویند تفکر، چرا نمی‌گوید فکر وقتی که یاد گرفتم دیدم که تفکر یک فکر و یک حرکت است، یعنی باید حرکت کرد. ممکن است من و شما از صبح تا شب هزار فکر به سرمان می‌آید؛ اما آن فکرها به هیچ عنوان حرکتی برایشان انجام نمی‌شود.

در کتاب آسمانی مطلبی در مورد تفکر و تعقل آمده و حتماً همه این را شنیده‌اید که «یک ساعت تفکر برابر است با ۷۰ سال عبادت» تفکر چه چیزی؟ تفکری که مثبت باشد نه این‌که تفکر منفی، تفکری که در پشت آن چیزی ارزشمند باشد، مانند عبادت است. من و شما وقتی که سی‌دی می‌نویسیم تفکر و یک عبادت را انجام داده‌ایم این است که آماده می‌شویم که تفکر کنیم و خودمان را آماده می‌کنیم که قرار است در مورد چه موضوعی تفکر کنیم؟ در مورد چه چیزی می‌خواهیم فکر کنیم، هدفمان چیست؟

با نقشه‌های کوچک و ذره‌ذره آن هدف را ترسیم می‌کنیم و آهسته‌آهسته جلو می‌رویم تا به هدف نرسیده‌ایم دست بردار نیستیم؛ حالا پرسش اصلی چگونه تفکر کنیم و چه چیزی باعث می‌شود که ما تفکر کنیم؟ اصلاً چرا ما تفکر می‌کنیم؟ چه چیزی باعث می‌شود که این فکر به سراغ ما بیاید؟ حتماً می‌دانیم که عامل حرکت خواست است؛ زیرا ما همه نفس داریم نفس هم خواسته دارد عامل حرکت ما خواسته است. آن خواسته است که می‌آید و ما را مجبور به تفکر می‌کند و ما را وادار می‌کند که با تفکر در پی خواسته‌هایمان برویم.

این‌جا می‌فهمیم که خواست ما را مجبور می‌کند که تفکر کنیم. من خود روزی که وارد کنگره شدم عجله داشتم که زودتر تمام شود و زودتر به مقصد و هدف برسم؛ اما یاد گرفتم که زمان وجود دارد و آرام آرام بر مبنای تفکر حرکت کنم و در این مکان آهسته‌آهسته بر مبنای تفکر شروع می‌کنم و یاد می‌گیرم که چگونه حرکت کنم و چگونه به مقصد برسم و آن بوم سفید را خودم ترسیم کنم و نقاشی کنم و این را در کنگره در وادی‌ها در کتاب عشق، در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، تمام مکتوباتی که در این‌جا است.

ما یاد می‌گیریم که چگونه تفکر کنیم. تفکر امروز من هدف و مقصد فردای من است. یعنی امروز من هرچه تفکر کنم هدف فردای من است؛ یعنی در صور آشکار ما آن تفکر نمودار می‌شود که دید آن تفکر خودش جزء صور پنهان است؛ اما در صور پنهان ما نمایان می‌شود و می‌توانیم بگوییم خب من اکنون در کنگره هستم و تفکر من این است که به هدفم برسم مسافرم به رهایی برسد خودم به رهایی برسم و کاملاً مشخص است.

نکته آخری که می‌خواهم عنوان کنم این است که تفکرم را چگونه توانا کنم؟ چگونه فکر کنم که فکر من مثبت باشد و به درد بخورد و اینجا باید زیاد تمرین کنیم در تفکر کردن اندیشه درست اینجا باید یاد بگیریم که درست اندیشه کنیم. تفکر یک ابزاری را می‌خواهد که ابزارش همان مثلث دانایی است. آموزش بگیرم و چون که دارم اندیشه می‌کنم؛ پس من هستم، پس این آموزش مرا توانا می‌کند به من این قدرت را می‌دهد که تفکر کنم و باعث می‌شود که من پرسش کنم. وقتی که من پرسش می‌کنم یعنی دارم تفکر می‌کنم می‌توانم بگویم و به خودم این اجازه را ندهم نه من پرسشی نمی‌کنم و آن موقع است که من ساکت شدم.

در سی‌دی چالش هم آقای مهندس می‌گویند که بعضی‌ها این اجازه را به خود نمی‌دهند که اصلاً فکر کنند یعنی فکر نمی‌کنند، هر چیزی را اهمیت نمی‌دهند و به هدف هم فکر نمی‌کنند. هر زمانی که من توانستم پرسش کنم و دنبال هدفم باشم، پرسش می‌کنم و می‌خواهم یک چیزی را یاد بگیرم و برای صعود به جهان تفکر و شروع تمرین باید آموزش راستین را ببینیم. آموزش باید راستین و آموزش راستین در یک چهارچوب درست می‌تواند تفکر من را به جلو پیش  براند و باعث حرکت من شود و اینجاست که من می‌توانم به هدفم برسم.

در ادامه تصاویری از برگزاری انتخابات مرزبانی

مرزبانان کشیک: همسفر اعظم و مسافر جواد
عکاس: همسفر معصومه مرزبان خبری
تایپ و ویراستاری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه راهنمای تازه‌واردین
همسفران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .