جلسه هفتم از دوره دوم سری جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی دنور محترم راهنما مسافر پژمان، نگهبانی دنور مسافر مهرداد و دبیری دنور مسافر رامین و خزانه داری دنور مسافر امین، با دستور جلسه « وادی اول و تأثیر آن روی من » یکشنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان پژمان هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما هستم، ممنون از آقا مهرداد نگهبان لژیون سردار که این اجازه را به من دادند تا خدمت کنم.
سال ۱۴۰۴ را تبریک میگویم خدمت همه شما، جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان، انشاالله سال خوبی داشته باشید، سالی پر از رهایی، خیلی خوشحالم که میتوانیم در این مسیر قدم برداریم، انشالله که خداوند کمک کند تا بتوانیم یک جلسه پربار داشته باشیم.
یادم هست قبل از ورود به کنگره من و خانواده ام به جایی رسیده بودیم که میگفتم مگر ما چه گناهی کردهایم که این اتفاق برای ما افتاد و مسیر زندگی ما این شد؟ هر کسی دارد برای خودش زندگی میکند، هر کسی شامش یه جا هست، ناهارش یه جا، هیچکس به فکر هیچکس نیست، نه برادر به فکر برادر هست، نه خواهر به فکر برادر نه مادر به فکر فرزندش، خیلی با خودم کلنجار میرفتم، تا خداوند اذن ورود به کنگره را به من داد و وارد کنگره شدم.
این را میخوام بگویم که یک مسیر غلط و یا تفکر غلط زندگی ما را به یک سمتی برد که اصلاً قابل باور نبود، خیلی مسیرها را باید تجربه کنی و پشت سر بگزاری تا موقعی که وارد کنگره میشوی، وقتی وادی اول میگوید با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود را بتوانی درکش کنی و بتوانی اجرایش کنی و قبولش کنی، خوب به هر حال هر کدام از ما سرگذشت زندگیمان مثل یک کتاب هست درد کشیدیم، در رنج بودیم، در عذاب بودیم، در مشکلات بودیم، در بیپولی بودیم، تمام اینها را پشت سر گذاشتیم و وارد کنگره شدیم و به ما گفتند شما یک مسافر هستید، تمام مسیر کنگره اختیاری است یعنی شما وارد سفر اول میشوی اختیار داری بیایی و اختیار داری بروی ولی وقتی آمدی باید آموزشهای کنگره را بپذیری و بتوانی اجراییش کنی، وارد سفر دوم میشوی شما اختیار داری که بیایی و اختیار داری که نیایی، اختیار داری که ببخشی، اختیار داری که نبخشی، این نیست که کسی ما را اجبار کند به پرداخت یک مبلغی، اما وقتی بخشیدیم، حسابی است بین ما و قدرت مطلق، نه آقای مهندس با من کار دارد، نه راهنما به من کار دارد، نه کسی میتواند من را سرزنش کند، اگر من بخواهم امروز از این مبلغ بگذرم، در ظاهر دارم میگذرم ولی در باطن دارم خیلی چیزها را به دست می آورم، مثل همان سفر اولی که در پایان سفر رهایی میگیرد و آن چیزی را که کنگره وعده داده بود به فرد سفر اولی میدهد، در سفر دوم هم همینطور ما می آییم تعهد میدهیم، مسئولیت یک خدمتی را میپذیریم و اگر انجامش دادیم و با موفقیت انجام دادیم آن موقع پاداش ما داده میشود، هرچند که پاداش را ما گرفته ایم.
.jpg)
سی دی صبر را خیلی از بچهها نوشتهاند، اگر ما امروز به افرادی نزدیک شدیم که جزو مقربین الهی هستند به خاطر این است که مسیر را تا الان درست آمدهایم، مقربین الهی چه کسانی هستند؟ مقربین الهی آنهایی هستند که به کسی آسیب نمیزنند، آنهایی هستند که در زندگی کسی تجسس نمیکنند، آنهایی هستند که اگر نبودی پشت سر شما غیبت نمیکنند، آنهایی هستند که تیشه به ریشهات نمیزنند، آنهایی هستند که مسیر درست زندگی را به شما نشان میدهند، ما امروز با حضورمان در کنگره و با آموزشهای کنگره مسیرمان را داریم درست میرویم، خوب من خدا را شکر میکنم که یکی از اعضایی هستم که در این مسیر قرار گرفتهام، آموزشها در اختیار همه ما قرار داده شده و اینکه من چطوری میتوانم با نفسم مبارزه کنم و تربیتش کنم این دیگر به خود من بستگی دارد، امیدوارم که بچهها به تعهدشان و وعدهای که با خداوند دارند عمل کنند، هر قدم درستی که در کنگره برمیدارید، قدم بعدی به خوبی به شما نشان داده خواهد شد و روشنایی قدم بعدی خیلی بیشتر خواهد بود و میتوانیم گرههای درونیمان را در مسیر آموزشهای کنگره باز کنیم، امیدوارم که بچهها به تعهداتشان عمل کنند و انشاالله که در آینده از دل این لژیون سردار پهلوانهایی به وجود بیاید، فقط کافی است که از خداوند بخواهید.
ممنون از اینکه به مشارکت من گوش دادید.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر احسان
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
202