جلسه دهم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی ۲ با استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر نسرین، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی اول (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) تأثیر آن روی من» روز یکشنبه 18 فروردینماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سخنانم را با یک حدیث از امام صادق (ع) آغاز میکنم که فرمودند: یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح، بهتر از هزار سال عبادت کردن است؛ یعنی این اندیشیدن و تفکر درست در مسیر درست میتواند ما را هزاران سال جلو ببرد.
وادی اول میگوید با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. شروع و آغاز فعالیتهای کنگره در فصل بهار و هماهنگ شدن این دستور جلسه نشان میدهد حتماً تفکر عمیقی پشت آن بوده است و آقای مهندس هیچ دستور جلسهای را بدون تفکر قرار نمیدهند. بسیار مهم است که من نگاه درست و عمیق به اطراف داشته باشم. این دستور جلسه به من میگوید برای ساختار درست باید تفکری درست داشته باشم. تفکری که فقط موضوع و هدف اصلی را نبینم و همه جوانب را بسنجم.
تفکر با فکر کردن تفاوت زیادی دارد. همیشه میگفتم زندگی من به دو بخش تقسیم میشود که یکی قبل از کنگره و دیگری بعد از کنگره است. قبل از کنگره فکر میکردم میدانم، بلدم، میفهمم و خود را دانا میدانستم. وقتی وارد کنگره شدم، با قرار گرفتن داخل لژیون و آموزش گرفتن دریافتم که ذرهای از این اقیانوس بیکران هستی هم نیستم. چیزی را بلد نبودم و هر آنچه که میدانستم اشتباه بود.
تفاوت بزرگ بین فکر کردن و تفکر این است که در ذهن ما افکاری هر لحظه وجود دارد و مثل یک مار هزار سر میماند که هر سر را قطع کنیم، باز هم یک سر باقی میماند. آشپزی میکنم؛ اما در عین حال به هزار مسئله فکر میکنم. به کنگره آمدم برای اینکه یاد بگیرم چهطور زندگی کنم و قوانین درست زندگی کردن را بیاموزم؛ ولی در لژیون زمانیکه راهنما صحبت میکند باز هم فکرم جای دیگری است.
تفکر کردن یعنی اندیشیدن به یک موضوع یا مبحث. فقط آن موضوع را در نظر میگیرم و همه جوانب را میسنجم. یک تفکر باعث میشود واقعبینانه نگاه کنم و نقشه درست و حسابشده بکشم که اگر به مقصد رسیدم، هزار بار هم به پشت سر نگاه کردم از مسیری که طی کردم پشیمان نشوم.
زمانی که رهجو بودم و راهنمای من صحبت میکرد، همیشه نکات را یادداشت میکردم و به رهجوهای خود هم این موضوع را میگفتم. راهنما چیزهایی را میگوید که شاید بعداً به دردتان بخورد. تفکر درست یعنی اینکه فردی به من راهکاری ارائه میدهد شاید در آن لحظه به درد من نخورد؛ ولی در آینده حتماً برای من مفید است و میتواند مشکلم را حل کند چون تفکر بوده است.
در تفکر کردن باید اولویت بندی کنیم و هدف فقط یکی است. براساس آن مسیر حرکت را انتخاب میکنیم و دست از تلاش برنمیداریم. در تفکر کردن میتوان با افراد صالح مشورت کرد؛ ولی تصمیم نهایی را باید خودمان بگیریم. برای یادگیری و افزایش اعتماد به نفس بسیار مهم است. یاد بگیریم خودمان انتخاب کنیم تا در آینده بدانیم وقتی به هدف رسیدیم، این نتیجه تصمیمی است که خودمان گرفتهایم. اگر اشتباهی هم موجود بود بدانیم مشکل از کجاست؟
کسانی در کنگره ماندگار میشوند که تفکر میکنند. چرا آقای مهندس حرمت را برای ما گذاشته است و دو بار در جلسات خوانده میشود؟ زیرا مسئله مهمی است. اگر مهم نبود یک بار خوانده میشد یا در یکی از جلسات خوانده میشد و دلیلی نداشت در جلسات عمومی و خصوصی حتماً خوانده شود. تفکر کردن راهکارهای بسیاری میدهد. من اگر تفکر درستی نداشتم، نمیخواستم سالم زندگی کنم، به سلامت جسم و روان خود درست فکر نمیکردم، الآن با شال راهنمای ویلیام اینجا نبودم.
خدا را هزاران بار سپاس میگویم بابت اینکه آقای مهندس عمیق و دقیق به تمام زوایای زندگی یک فرد در کنگره نگاه کردند و تفکرشان طوری بود که به غیر از درمان مسافران و دور کردن همسفران از خشم، اضطراب و استرس به همسفرانی مثل من که مصرف نیکوتین داشتهاند هم توجه کرده است. بابت حضورم در کنگره از خداوند بسیار سپاسگزارم. کلام آخر این است که ذهن را باید بستر مناسبی کنیم برای اینکه به افکار پراکنده خود سامان دهیم تا بتوانیم با کیفیت و معقول یک زندگی و ساختار درست برای خودمان و دیگران به وجود آوریم.
.jpg)
تایپیست: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
عکاس: راهنما همسفر اکرم
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی ۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
450