همسفر صفیه:
وادی اول به ما میگوید؛ با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون آن هرچه که هست روبهزوال میرود. اگر به این جمله دقت کنیم متوجه میشویم خوب فکر کردن و یا در مورد چیزهای خوب فکر کردن چقدر در زندگی ما تأثیرگذار است. قبل از خواندن این وادی شاید ساعتهای زیادی مشغول فکر کردن بودم اما شاید ۱۰ درصد فکرهایم مثبت بود الباقی فکرهای مخربی بود که باعث میشد هرلحظه حالم خرابتر شود و نتیجهای جز ناراحتی و افسردگی برایم نداشت. تا اینکه وارد کنگره شدم و متوجه شدم که باید چطور فکر کنم و چطور افکار مخرب را از خودم دور کنم و افکار مثبت را جایگزین کنم. شاید الآن به آن مرحلهای که باید نرسیده باشم، ولی همینکه میتوانم افکار مثبت و منفی را از هم تشخیص بدهم. زمانی افکار مخرب سراغم میآید به خودم میگویم نه؛ باید فکرم را عوض کنم به چیزهای خوب فکر کنم. ذهن ما مثل صفحه سفید نقاشی است پس با درست فکر کردن بهترین نقاشی را ترسیم کنم تا برایم بهترینها رقم بخورد.
همسفر اعظم:
این وادی به ما میگوید برای پیدا شدن یا خلق شدن هر چیز تفکر لازم است. و همهچیز مثل یک صفحه سفید نقاشی است؛ که ما با تفکر سالم یا ناسالم ذرهذره روی آن تصویر ایجاد میکنیم. درواقع برای رسیدن به هدف یا هر کار کوچک و بزرگی یک ساختار یا یک برنامه لازم است؛ و برای ایجاد ساختار تفکر شاید ما تصور کنیم که همیشه فکر میکنیم اما با زیادشدن مشکلاتمان به این نتیجه میرسیم که درست فکر نکردیم؛ و با تفکر غلط به خودمان آسیب رساندهایم. این وادی میگوید سه نیروی القا، احیا و تحرک هستند که ما را در مسیر یاری میکنند. بنابراین لازم است با کسانی معاشرت داشته باشیم که مثبت اندیش هستند و در صراط مستقیم قرار دارند، انرژیهای خوب و مثبت بهترین و زیباترین رنگها و نقاشیها را در ذهن خودمان به وجود بیاوریم. مسائل و مشکلات ما اگر از سنگ هم سختتر باشند تفکرات سالم و درست، مثل آبی است که چکه چکه میافتند و سنگ سخت را بهآرامی سوراخ میکنند. زمانی که خداوند از روح خودش به انسان دمید صفات زیبای خود را به ما هدیه داد.
تفکری که حرکت نداشته باشد ارزشی ندارد و همان عالم بدون عمل است. فکر ساده و سالم میتواند قبل از صحبت کردن، من را به آسودگی برساند و در حقیقت تفکر سالم و حرکت باعث میشود فرآیند بهبودی به همراه داشته باشد.
همسفر زینب:
دستور جلسه وادی اول را من بارها و بارها مطالعه کردهام و هر زمان به نکتهی جالبی دستیافتهام. خود من بهشخصه قبل از ورود به کنگرهی ۶۰ در مورد موضوعی فکر نمیکردم و تمامی اعمالم بر مبنای حس و حالی که در آن لحظه داشتم رقم میخورد. من حتی بلد نبودم چه طور فکر کنم؛ خیلی از سختی و مشکلاتی که الآن تجربه میکنم برای زمان گذشته است که فقط میخواستم به هر طریقی که شده از مسائلی که در زندگی پیش میآید بگذرم.
خیلی از ضربهها را من خودم به خودم زدهام که جبران آن بسیار سخت شده است. زندگی فراز و نشیبهای بسیار زیادی دارد من آماده خیلی از این مسائل نبودم. باید بلد باشیم فکر کنیم البته نکته مهم در این است که درست فکر کنیم و نتیجهی مثبتی از آن دریافت کنیم. امیدوارم روزی برسد وقتی به گذشتهی خود نگاه میکنم و آیندهای که پیش روی من است پر از آرامش و آسایش و حس مثبت باشد و از تمامی ضد ارزشها دوریکنم و سبکبال به زندگی خود ادامه بدهم.
تایپ: همسفر عذرا رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون چهارم)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر خدیجه نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
72