English Version
This Site Is Available In English

فکر می‌کردم فقط با کلید وادی تفکر می‌توانم هر دری را باز کنم

فکر می‌کردم فقط با کلید وادی تفکر می‌توانم هر دری را باز کنم

هفتمین جلسه از دوره بیست‌و‌دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، با استادی همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر محمود و دبیری همسفر مسعود، با دستور جلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» پنج‌شنبه 15 فروردین 1404 ، ساعت 14 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک همسفر
خدا را شکر می‌کنم این توفیق را دارم که جلسه اول سال ۱۴۰۴ را در جایگاه استادی شروع کنم، از نگهبان، مرزبانان و ایجنت محترم که این فرصت را به بنده دادند تشکر می‌کنم.
وادی اول یا به‌اصطلاح وادی تفکر، تأثیری که به‌شخصه برای من علیرضا داشت بیشتر از وادی‌های دیگر بود.
اشتباهی که من در این مبحث داشتم یا حتی گاهی اوقات در حال حاضر هم دارم، این است که فکر می‌کنم اگر این وادی را خوب درک کنم و تفکر کردن درست را آموزش بگیرم، دیگر همه‌چیز بر وقف مراد است و تمام مشکلات و مسائل من حل می‌شود. درحالی‌که هر وادی برای بنده مثل یک کلیدی می‌ماند تا من به‌توسط آن درهای بسته‌‌‌‌ای که در زندگی‌ام وجود دارد را بگشایم، اما اشتباه من این بود که فکر می‌کردم که با کلید وادی تفکر می‌توانم هر دری را باز کنم.

تفکر کردن من به شکلی بود که از توانایی‌های خودم شناختی نداشتم و با تفکرات اشتباه بیشتر خودم را به دردسر می‌انداختم تا اینکه مسئله‎ای را حل کنم.
آقای مهندس در این وادی می‌گویند ما آمده‌ایم نقشه‌ای برای حل مسائل و مشکلات خودمان ترسیم کنیم اما من به خاطر عدم شناخت از خودم و نداشتن اطلاعات درست، همیشه اشتباه این کار را انجام می‌دادم، این کار باعث می‌شد افکار بنده همیشه شلوغ باشد و در زمان به وجود آمدن هر مشکلی برای پیدا کردن راه‌حل آن ناتوان باشم و ناامید از اینکه تفکراتم مشکلی را حل نمی‌کند.
اما در کنگره با شناختی که از خودم پیدا کردم و طی کردن وادی‌های دیگر به این نتیجه رسیدم که شاخصه‌های دیگری هم برای حل کردن مسائل وجود دارد و تفکر کردن تنها کافی نیست.
وادی تفکر برای من حکم ابتدا و آغاز راه را دارد، اگر این وادی را درست متوجه و درک نکنم قطعاً وادی‌های بعدی را هم نخواهم فهمید.
بارها برای بنده پیش آمده که از یک موضوع اطلاعاتی کسب نمی‌کنم، با چشمان بسته به سمت آن حرکت می‌کنم و در ادامه به مشکل برمی‌خورم، چون شناختی از موضوع نداشته‌ام.
پس درنهایت تفکر اشتباه را چاشنی کار می‌کنم و همین عمل باعث ایجاد مسائل و مشکلات در زندگی‌ام می‌شد.
همیشه به این فکر می‌کردم که چرا در زندگی مجبور هستم بین دوراهی بد و بدتر یکی را انتخاب کنم؟ جواب را در کنگره گرفتم؛ این تفکرات اشتباه من بود که در ادامه راه زندگی، من را به‌اجبار به سمت و جهت‌هایی که علاقه‌ای به آن‌ها نداشتم می‌کشاند و از مسیری که می‌خواستم دورتر می‌کرد.
پس اگر از ابتدا تفکر درستی داشته باشی، خودت و توانایی‌های خودت را به‌خوبی بشناسی، دیگر درگیر این اجبارها، مسائل و مشکلات متعدد نخواهی شد.
به نظر من اگر انسان به‌درستی این مسائل را درک و به‌درستی به عرصه عمل برساند زندگی به‌مراتب آسان‌تر را برای خود به ارمغان می‌آورد.
از اینکه به صحبت‌های بنده گوش کردید از شما متشکرم.

بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا شعبه پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .