مبحثی که درباره آن صحبت میشود با عنوان هدف، مربوط به سال ۱۳۷۳ میباشد. به طور کلی مسئله این است که هدف ما چیست و ما از زندگی چه میخواهیم؟ سپس زمانی که به هدف رسیدیم، باید هدفهای بعدی را دنبال کنیم و این امر ادامه دارد. پس هر کدام از ما باید بررسی کنیم که چه میخواهیم.
بزرگترین چالش ما در ذهن، تفکرات، تصورات و خیالات ما میباشد. مهمترین درگیری که فرد دارد با ذهن خودش است. اگر تفکرات و تصورات ما در گذشته باشد ما دچار افسردگی میشویم. افرادی که در گذشته زندگی میکنند، افسرده هستند و کسانی هم که در آینده زندگی میکنند، دچار استرس و اضطراب میشوند. تنها چیزی که به انسان آرامش میدهد زندگی کردن در زمان حال است. ما دائما باید از زمان گذشته درس بگیریم و برای آینده برنامهریزی کنیم، اما اگر از حالت نرمال خارج شویم وارد مرحله افسردگی میشویم و این بر عهده خود ماست.
هدف ما میتواند مادی و یا معنوی باشد. هدف مادی مانند پول، طلا، زمین و... است و هدف معنوی یعنی اینکه معنا و مفهوم زندگی برای ما مهم است و معنا میتواند مثبت و یا منفی باشد. اگر معنویات به طرف خوبیها و صراط مستقیم باشد، به عشق ختم میشود. حال اگر معنویات به طرف ضدارزشها باشد، محصول آن نفرت میشود. حال به هدف مادی میپردازیم؛ گاهی اوقات هدف مادی برای خود شخص و گاهی برای یک جمع است. زمانی که برای خود شخص باشد به جز یک رنج بیهوده چیزی برای فرد ندارد چرا که فقط به دنبال جمع کردن مال برای خودش میباشد اما اگر این مالاندوزی برای کل و جمع باشد و علاوه بر خودش به دیگران نیز ببخشد، این امر باعث لذت و خوشحالی فرد میشود.
هدف ما در زندگی باید مشخص شود و اولین مسئلهای که بسیار مهم میباشد این است که آیا نیرویی نیرومندتر از قدرتمطلق یا کائنات بر ما حاکم است یا خیر و یا به زبان سادهتر، آیا خدایی وجود دارد یا خیر؟ خدایی که بر هستی حکومت میکند و بر تمام اعمال ما نظارت دارد. این در تصورات ما بسیار دخیل است و تعیینکننده تصورات، تخیلات و تفکرات ما میباشد. مسئله دوم این است که آیا مرگ انتقال است یا نیستی و نابودی میباشد؟ نکته سوم این است که ما از کجا آمدهایم و آمدنمان بحر چه بود؟ مسئله مهمتر آن است که آیا بعد از مرگ زندگی وجود دارد یا ندارد؟ تمام این موارد تعیینکننده میباشد و اگر به این موارد واقف باشیم، خواهیم دانست که در گذشته، حال و یا در آینده زندگی کنیم.
همه افراد باید تحت آموزش قرار بگیرند و با آموزش است که چیزی را یاد میگیرند. هیچ کس با یک ورد نمیتواند علمی را کسب کند، بلکه باید پلهپله آموزش ببیند تا به مرحله بالایی از علم برسد. خواب ما دلیل بارزی بر وجود آن دنیا میباشد. زمانی که بیدار هستیم میگوییم این جهان واقعی است و زندگی این است، اما زمانی که خواب میبینیم، میگوییم زندگی آن است. تمام این صحبتها، آموزشها و جهانبینی، به خاطر آشنا شدن با جهانهای دیگر و البته سفر بدون وحشت است. کسی که آرامش داشته باشد و در جهت خوبیها و در صراط مستقیم باشد، سفر بدون وحشت دارد. اگر در بین این مسائل، چیزهای دیگری که باعث شود عقل و فهم ما بالا رود، وجود داشته باشد، به ما کمک زیادی خواهد کرد.
زمانی که به جهان دیگری انتقال داده میشویم، جایگاه شخص به اعمالی که در این جهان انجام داده است بستگی دارد و اعمال او مانند یک کارنامه تحصیلی میباشد و این مشخص میکند که ما برای وصل کردن و یا فصل کردن آمدهایم. هرکس هر کاری انجام میدهد بر مبنای تفکرات و اندیشه خودش میباشد.
شخصی که خدمتی انجام میدهد باید بداند که این کار را برای منافع مالی انجام میدهد یا برای عشق انجام میدهد؟ زندگی خود را چگونه اداره کرده است، به صورت مادی اداره کرده یا به صورت معنوی اداره کرده است؟ ما مخالف مادیات نیستیم چرا که در جهان مادی زندگی میکنیم و من مادیات و معنویات را مانند دو طرف یک سکه میبینم. در تمام سطوح زندگی، مادیات نقش به سزایی دارد و ما نمیتوانیم منکر مادیات شویم. بایستی در زندگی هم مادیات و هم معنویات را در نظر بگیریم و مادیات را در جهت معنویات خرج کنیم و این را بدانید که هر کاری که معنوی باشد بار مادی را با خود خواهد آورد پس به طور کلی این سیدی میگوید که در زمان حال زندگی کنیم تا به آرامش برسیم و از گذشتهها برای برنامهریزی آینده درس بگیریم.
خلاصه سیدی«چالش1 »
نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
261