English Version
This Site Is Available In English

پس‌انداز جنبه مادی و معنوی دارد

پس‌انداز جنبه مادی و معنوی دارد

جلسه چهارم از دوره دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی چرمهین به استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما دوستان مهربان قرار گرفته‌ام. قبل از این‌که صحبت‌های خود را شروع کنم، امیدوارم روزه‌های ماه رمضان برای همه شما مفید بوده باشد و توانسته باشید درک لازم را در این ماه کسب کرده باشید. درباره دستور جلسه وادی چهاردهم باید بگویم که این یکی از سنگین‌ترین و پُرمفهوم‌ترین دستور جلسات است و هر فرد که بخواهد در مورد وادی چهاردهم صحبت کند؛ باید زمان زیادی را به مطالعه اختصاص دهد تا به درک کافی برسد.

در ابتدا باید بگوییم که وادی به معنی راه و مسیری است که برای ما هموار شده‌ است تا بتوانیم به اهداف و خواسته‌های خود دست پیدا کنیم. وادی اول به ما می‌آموزد که چگونه تفکر کنیم و از آن‌جا به سمت وادی پنجم حرکت کنیم. وادی پنجم نکاتی را به ما می‌آموزد که به‌ نظر من در وادی چهاردهم نیز کاربرد دارد مانند قناعت، تسلیم، رضا و پس‌انداز. در وادی چهاردهم می‌توانیم از آموزه‌های وادی پنجم بهره‌مند شویم تا به نتیجه برسیم. به عبارت دیگر پله اول برای رسیدن به هدف، یادگیری قناعت و پس‌انداز است.

پس‌انداز جنبه مادی و معنوی دارد. پس‌انداز می‌تواند همان محبت باشد؛ محبت‌هایی که در روزهای سخت می‌توانیم از آن استفاده کنیم، همان‌طور که در روزهای خوشی به آن دسترسی داریم. در ادامه مسیر، به فرماندهی عقل می‌رسیم و در وادی دهم می‌آموزیم که صفات منفی‌ که به ما نسبت داده شده باید کنار گذاشته شوند. وادی دهم به ما یاد می‌دهد که ما زنده و جاری هستیم و هر برچسبی که به ما زده شده‌ است، می‌توانیم فراموش کنیم. در وادی یازدهم، حرکت و جوشش مسیر خود را هموار می‌کند و همه‌چیز بستگی به خود ما دارد. وادی دوازدهم به ما یادآوری می‌کند آخر امر، امر اول اجرا می‌شود و در این راستا وادی اول که تفکر را به ما آموخت، در وادی دوازدهم مجدداً تکرار می‌شود.

وادی سیزدهم می‌گوید که پایان دنیا، پایان همه‌چیز نیست؛ هر اتفاقی که رخ دهد، آغاز یک مرحله جدید است. مهم این است که ما نقطه‌ آغاز را در کجای زندگی قرار می‌دهیم. در نهایت، وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است، به ما می‌آموزد که آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. در این زمینه اگر بخواهیم بیشتر صحبت کنیم ساعت‌ها می‌توان در مورد آن حرف زد؛ باید بگوییم که محبت واقعی از درک باورهای خود و تبدیل آن‌ها به عمل نشأت می‌گیرد. مثلث محبت از سه ضلع عشق خالق به مخلوق، عشق مخلوق به مخلوق و عشق مخلوق به خالق تشکیل شده‌است. 

طبق سی‌دی مثلث محبت آقای مهندس می‌فرمایند: «محبت مانند غذا خوردن و نفس کشیدن کاملاً غریزی است؛ اما رنج بشر زمانی شروع می‌شود که جهان‌بینی آن پایین می‌‌آید، ارتباط بین دانایی و عملی کردن آن را گم می‌کنیم و کلید آن را پیدا نمی‌کنیم و آن را با درگیر شدن در نقش‌های مازاد که بسیاری از آن‌ها مال ما نیست و ما خود را دانای کامل می‌دانیم پیدا کنیم». مهم‌ترین چیزی که در کنگره می‌آموزیم این است که محبت بدون انتظار و توقع است. همان‌طور که هوا بدون هیچ انتظاری به ما محبت می‌کند، ما نیز باید محبت کنیم بدون این‌که از دیگران انتظار داشته باشیم.

در نهایت برای این‌که بتوانیم محبت واقعی را درک کنیم؛ باید اول خود را بشناسیم و دوربین را روی خود زوم کنیم. زمانی‌که می‌خواهم دوربین را روی خود زوم کنم اولین گره که سراغ من می‌آید گره مسئولیت است که من آن‌جا که این‌کار را انجام دادم می‌خواستم محبت کنم؛ اما آن شخص قدر ندانست؛ درصورتی‌که این‌طور نیست و جایگاه من به عنوان یک همسفر، مادر یا خواهر زیاد بوده است. بارها این جمله را در کنگره شنیده‌ایم زمانی‌که باران زیاد بر زمین و درختان ببارد سیل به‌وجود می‌آید، اگر کم ببارد خشکسالی می‌شود و محبت اگر به اندازه نباشد این اتفاق می‌افتد.

اگر قرار است به فردی محبت کنیم لازمه‌ آن این است که خود را دوست داشته باشیم. فرق بین دوست داشتن و خودخواهی یک موی باریک است. گاهی به فردی می‌گویی خود را دوست داشته باش، او اشتباه برداشت می‌کند و نشانه رفتار آن این است که خود‌خواه می‌شود. شناخت خود از طریق دانایی حاصل می‌شود؛ زیرا زمانی‌که دانا باشیم، می‌توانیم محبت واقعی را درک کرده و آن را به دیگران منتقل کنیم. در کنگره به ما گفته می‌شود که محبت زمانی مؤثر است که به اندازه و به موقع باشد وگرنه ممکن است باعث آسیب شود. محبت باید بدون انتظار و در جهت خیر و خوبی باشد.

در وادی چهاردهم حس، جاذبه و سایه‌ها در کنار هم قرار دارند. سایه‌ها ما انسان‌ها هستیم که اگر بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، همه این‌ها به حس و جهان‌بینی برمی‌گردد. آقای مهندس در سی‌دی‌های اخیر فرمودند: «اگر قرار است من محبتی داشته باشم، پایه‌ آن معرفت است و برای معرفت داشتن باید دانایی را بالا ببرم». اگر من این‌جا هستم، این را دریافت کردم که در کنگره۶۰ به من مریم به عنوان انسان حق انتخاب داده‌اند، به عنوان یک انسان، آدرس خود را به خودم نشان داده‌اند. شاید زمان‌ها به خاطر این‌که کنار مصرف‌کننده بودیم، فراموش کردیم که چه چیزهایی را دوست داشتیم و از آن غافل شده‌ایم؛ اما در کنگره۶۰ گفته شد که اگر قرار است جهان‌بینی خوبی داشته باشی، همسفر خوبی باشی و پشتیبان خانواده‌ خود باشی، شرط آن این است که خود را دوست داشته باشی و جسم شما سالم باشد. زمانی جسم ناسالم باشد، هیچ‌گاه به درک و آگاهی نخواهی رسید.

در ادامه گفته شد که به خود عشق بده. ابتدا از پول خود ببخش، بعد خود را ببخش و سپس دیگران را ببخش. در واقع جبران خسارت در وادی‌ها به همین معناست؛ جبران خسارت از خود، خانواده، جامعه و اطرافیان. در وادی چهاردهم گفته می‌شود که اگر قرار است به دوست داشتن واقعی دستیابی و عشق خاصی به‌وجود آوری، شرط لازم این است که ابتدا خود را دوست داشته باشی و حس خوب داشته باشی. ما گاهی درگیر حس‌ها می‌شویم و بشریت یک حلقه مفقوده به‌نام جهان‌بینی دارد که در صور پنهان خود زندگی می‌کند. به دلیل این‌که در جهان ذهن خود زندگی می‌کنیم، نمی‌توانیم خود واقعی‌ را به دیگران نشان دهیم. گاهی ‌اوقات از ترس قضاوت دیگران، محبت‌هایی می‌کنیم که نه تنها به خود، بلکه به دیگران آسیب می‌رسانیم؛ بنابراین اگر من خود را بشناسم، توانایی‌های خود را قبول کنم و اگر به این باور رسیده باشم که توانایی تشخیص عمل سالم از ظاهر سالم را دارم، مطمئن می‌شوم که نیازی به تایید و تأکید دیگران ندارم. آن زمان محبت واقعی خود را نشان می‌دهد.

اگر کاری برای فردی انجام می‌دهم، دیگر انتظار تشکر و تأیید ندارم. زود رنجی من همسفر برمی‌گردد به این‌که پشت تمام خواسته‌های خود انتظار دارم که دیگران از من تشکر کنند. اگر قرار است وادی چهاردهم را در زندگی کاربردی کنم؛ باید برای همه مادر باشم. مادر زمانی‌که فرزند او اشتباه می‌کند به دل نمی‌گیرد. شاید در لحظه ناراحت شود؛ اما سریع فراموش می‌کند؛ زیرا می‌داند که فرزند او نادان است و از روی ناآگاهی چنین کاری کرده است. اگر من هم قرار است به شخصی محبت کنم و در کنار جمع به تکامل برسم لازمه‌ آن این است که همین رفتار را انجام دهم.

در پایان سخن استاد رعد را نقل می‌کنم: «محبت اتفاق نیست؛ محبت دامنه‌ یک کمان بی‌‌انتها است. محبت واقعی سوری نیست. اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت چشم می‌خواهد». صحبت استاد رعد به ما می‌گوید که آن حقیقتی که تو به عنوان محبت پذیرفتی، درون خود تو نهفته است. اگر به چشمه واقعی محبت درون خود پی ببری، آن‌ زمان حس‌های شما باز می‌شود و می‌توانی به خود واقعیت نزدیک شوی. آنگاه به تکامل واقعی خواهی رسید، تکاملی که همه ما در جستجوی آسایش و آرامش واقعی آن هستیم. در وادی چهاردهم من از کلمه «به من چه» زیاد استفاده می‌کنم. «به من چه» که دیگران درک نمی‌کنند کاری که انجام می‌دهم، از سر محبت است. عملکرد خود را درست می‌کنم و منتظر قضاوت دیگران نمی‌شوم.

در ادامه مراسم افطاری باشکوه و به یادماندنی سومین روز ماه مبارک رمضان  ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

مرزبانان کشیک: همسفر زینب و مسافر علی
تایپیست: راهنمای تازه واردین همسفر لیلا
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .