با نام خداوند دستگیرنده مهربان این مطلب را آغاز میکنم. آشنایی با کنگره۶۰ مسیر جدید زندگی را برای تک تک ما فراهم نمود. خرسندم که در مسیر جدید زندگیم قرارگرفتم تا بتوانم با آموزش و شناخت بخشهای ناخواستنی خود را هم دوست داشته باشم.
بخش پایانی وادیها وادی چهاردهم یعنی وادی عشق و محبت است، عشق یکی از زیباترین صفات خداوند است و نعمتی که نصیب ما شده است به راستی که انسان از ابتدای خلقت به تنهایی نمیتوانست تاب آورد، او به نیرویی نیاز داشت تا در پیچ وخم تاریک و هزارتوی تاریخ بشریت تنها نقطه روشن مسیر باشد.
ما برای رهایی از پوچی و درماندگی به چیزی فراتر از بُعد زمان و مکان نیاز داریم که هیچ قانونی از پس محدود کردنش بر نمیآید ولی میتوانیم آنها را درک و احساس کنیم. عشق همان پیدای پنهان است که در تمامی مراحل انسان وجود دارد، اما در هر لحظهای از زندگی، ما مرحله متفاوتی از رشد را طی میکنیم با اینکه عشق ورزیدن سهل و آسان به نظر میرسد؛ اما فقط شمار اندکی از انسانها از عهده چنین عشقی برمیآیند.
عشق راستین، نیازمند تصاحب نیست. در واقع عشق و محبت ورزیدن با هر سطح توقعی محکوم به یاس و ناامیدی است. اگر بخواهیم به دنبال این وادی باشیم باید کار را از عشق ورزیدن به خویشتن آغاز کنیم. بیاموزیم که خودمان را با تمام کاستیها بپذیریم. همه کارهایی که ما انجام میدهیم در طلب عشق خداست.
عشق انگیزه و محرک اصلی تمام کارهای ریز و درشتی است که انجام میدهیم. کسی در جایی گفته بود؛ جویندگان جایزه نوبل، عشق را میجویند، جایزه بهانهای بیش نیست. هنگامی که محبت را به زندگی خود فرا میخوانیم و داوطلبانه زندگی خود را مملو از عشق و محبت میکنیم آنگاه معجزات فراوانی در زندگی میبینیم، خواهیم دید که در زندگی درونی و بیرونیمان اتفاقات ناممکن روی خواهد داد.
اگر در عشق و محبت ورزی بکوشیم خواهیم دید که همه چیز در زندگیمان سرازیر میشود. هرچه بیشتر عشق بورزیم تواناییمان برای عشق ورزیدن بیشتر میشود. زمانیکه به جهان و به ساکنان آن عشق میورزیم این عشق خود را آشکار ساخته و مانند یک بومرنگ به سمت ما باز میگردد.
یکی از راههای تمرین آن تزکیه و پالایش و آموزش گرفتن در کنگره۶۰ است. در وادی چهاردهم ما آموختیم که پایه و اساس همه چیز برمبنای عشق و محبت است. محبت واقعی همراه با معرفت، ایمان و عقل است. از جناب مهندس و استاد ارجمندم تشکر میکنم که فعل وادی چهاردهم را برای من صرف کردهاند.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، من که میگویم کلام خود نیست بلکه فردیست در جمع بیکران هستی، که باورش کار هرکسی نیست، مگر معنی آن بداند که آن چیست. ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین میگذرد نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی نیست در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید.
منابع: کتاب عشق و شصت درجه زیر صفر
نویسنده: همسفر فهیمه، راهنما همسفر سهیلا(لژیون نهم)
ویرایش:همسفر سپیده، راهنما همسفر فاطیما(لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
251