آنچه باور است محبت است و آنچه نیست،ظروف تهی است

جلسه ششم از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافر میلاد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر داود با دستورجلسه "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" شنبه 25 اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت 16 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان میلاد هستم یک مسافر
در ابتدا ماه مبارک رمضان را خدمت همه دوستان تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم از این ماه برداشت‌های خوبی را داشته باشیم و برای ما مفید واقع بشود.
دستور جلسه وادی چهاردهم، آقای مهندس برای آموزش در کنگره ۱۴ وادی را قرار داده تا ما بتوانیم به تعادل تکامل و آرامش برسیم که برای رسیدن به تکامل بدون داشتن محبت صورت نخواهد گرفت پایه و اساس محبت معرفت و دانایی هست و اساس دانایی مثلث تفکر، تجربه، آموزش است که هم می‌تواند در جهت مثبت و صحیح هم می‌تواند در جهت منفی و غلط باشد در وادی اول تفکر صحیح و درست را آموختیم و دانستیم ساختارها با تفکر آغاز می‌شود که خدا را شکر ساختار کنگره به شکلی است که آموزش و تفکر سالم را سرلوحه کار خود قرار داده است آموزش غلط یا تفکر غلط می‌تواند در هر ساختاری وجود داشته باشد به‌عنوان‌مثال در مورد اعتیاد به مواد مخدر می‌توان گفت اعتیاد یک بیماری  لاعلاج،مرموز،پیش‌رونده و کشنده است که با این تفکر و آموزش به این نتیجه خواهیم رسید به‌هیچ‌عنوان بیماری اعتیاد قابل‌درمان نیست، ولی در کنگره با روش دی اس تی یا همان تدریجی که آقای مهندس کشف کردند و در اختیار ما قراردادند با مصرف درست داروی اوتی در مدت‌زمان مشخص بین ۱۰ تا ۱۱ ماه می‌توانیم بیماری اعتیاد را کاملاً درمان کنیم.
مسئله بعدی که مهم است تجربه است یعنی همان عملکرد ما در راستای تفکر سالم یعنی همان وادی پنجم که می‌گوید؛ تفکر قدرت مطلق حق نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌کند وادی پنجم این آموزش را به ما می‌دهد که به باورها هیچ ارزشی نیست و محبت به لمس و سخن نیست و باید از درون جاری بشود، زمانی که یک تازه‌وارد در کنگره با تفکر، آموزش و تجربه درست آشنا می‌شود و عمل درست را انجام می‌دهد یعنی داروی خود را طبق فرموده راهنمای خودمصرف می‌کند و ‌سی‌دی‌های خود را مرتب می‌نویسد، مشارکت می‌کند و گوش‌به‌فرمان است کم‌کم باعث می‌شود حس خود را تزکیه و پالایش کند و تغییری در حس خود به وجود بیاورد زمانی که حس تغییر کند همان‌طور که گفته شد حس یک نیروی به کار انداختن عقل است و یکی از اضلاع مثلث عشق، که حس_ سایه‌ها_ جاذبه است، وقتی حسمان درست باشد می‌توانیم دریافت‌های خوبی داشته باشیم و به خاطر همین است که یک رهجو با گرفتن آموزش‌های کنگره محبتش نسبت به راهنمای خود و خانواده خود رفته،رفته بیشتر می‌شود.
وادی چهاردهم یک عشق بلاعوض را آموزش می‌دهد که این عشق به یک نفر نیست بلکه به‌کل هستی است، کسی که معنای واقعی محبت را می‌آموزد خداوند را کاملاً حس خواهد کرد و عاشق خالق خود خواهد شد و کسی که خالق خود را دوست داشته باشد مخلوقین خداوند را نیز دوست خواهد داشت پس طبیعت و هستی را هم دوست دارد و هیچ موقع به طبیعت خسارت وارد نخواهد کرد و درواقع به یک چشمه جوشان تبدیل خواهد شد و تا زمانی که جوشان است و حرکت می‌کند در آرامش خواهد بود و این آرامش را به اطرافیان خود انتقال خواهد داد زیرا پیوند محبت است که تمام ساختارها و هستی را به هم متصل نگاه می‌دارد و تمام افراد به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند و باعث می‌شود در کنگره یک راهنما در کنار یک رهجو قرار بگیرد تا او را به درمان و رهایی از بند اعتیاد برساند.

جمع آوری و ارسال: مسافر حامد از لژیون 2