در ابتدا از خدای مهربان و بخشنده خود سپاسگزارم که مرا در مکانی مقدس و در جمع خانواده بزرگ کنگره۶۰ و در جوار استاد وارسته، آقای مهندس دژاکام که مملو از عشق و محبتاند، قرار داد. یقیناً روزی در جایی در مکانی این پیمان بسته شد که امروز با واردشدن در این فضای گرم و دوستداشتنی، آغوش گرم تکتک عزیزان برایم حس خوب است و چهره آرام و خندان آنها بذر محبت را در وجود من کاشت؛ اگر یک روز این دوستان عزیز را نبینم مثل این است که چیزی گم کردهام. این همان محبت است که ما انسانها را در کنار هم قرار داده تا گرد هم آییم و این پیوند را روزبهروز محکمتر و پایبندتر کنیم و این عشق بیقیدوشرط را با عمل صالح در دل آیندگان بکاریم.
کتاب آسمانی ما قرآن، همه سورههایش با نام خدا آغاز شده و همینطور ادیان دیگر انسانها را به عشق و محبت دعوت میکند؛ در کلامی دیگر از محبت خارها گل میشود. وقتی محبت از ته وجود شخص باشد، مانند آب زلال و پاکی که تصفیه و پالایش شده است حتی در سنگ هم رسوخ میکند و سنگ را نرم و خار را تبدیل به گل میکند. محبت است که پایههای زندگی خانوادگی و در نهایت جامعه را در صلح و امنیت قرار میدهد و دیگر انسانها بهخاطر مادیات و یا مشکلات به جان هم نمیافتند. انسان باید ارزش کائنات، هستی و خداوند که تماماً عشقاند را بداند که بهرایگان در اختیار ما قرار گرفته و ما بدون توجه، قدرشان را نمیدانیم. خداوند به ما اختیار و فرمان داد که در تعیین سرنوشت خود کوشا باشیم و تفکر کنیم تا خوب را از بد تشخیص دهیم و در راه صراط مستقیم قدم برداریم.
در کنگره دلها و زبانها یکی میشود و کسی که محبت واقعی دارد نسبت به کل موجودات اعم از گیاهان، جامدات، حیوانات و انسانها عشق میورزد و از طبیعت زیبا، بارانش، برف و سرمایش لذت میبرد و به طبیعت و دیگر موجودات آسیب نمیزند. محبت میتواند با ورود یک شخص تازه بین خانوادهای که با آن وصلت کرده ذرهذره گسترش یابد و ارتباطش آن قدر قوی شود که تمامی اعضای خانواده را شاد و به صفات نیکو تبدیل کند.
وادی چهاردهم شامل سه خطابه است. خطابه اول اضداد است؛ در هستی نیروهای مثبت و منفی دائماً در حال تقویت خود هستند. اضداد مانند یک تکانه هستند برای بیداری انسانهای ناآگاه که بدون تفکر دست به کارهای ضدارزشی میزنند. هر قدر انسان به عقل و آگاهی نزدیک شود، اضداد کمرنگ میشوند و از نیروهای تخریبی و بازدارنده کاسته میشود. آنچه به اذن قدرت مطلق در جهت تکامل آفریده شده و تمامی نیروهای مثبت که ساختار آنها با روح الهی آغاز شد بهآرامی یکدیگر را از فواصل دور مییابند و به یکدیگر وصل میشوند.
امواج عشق و محبت در کائنات همدیگر را جذب و پیدا میکنند و با جذبشدن به هم یک خط درست میکنند و خود و دیگرانی که همسو با آنها هستند را مییابند؛ مانند افراد کنگره که هر کدام از جاهای مختلف یکدیگر را پیدا کردند. تخم یا دانههایی که با آموزش راستین کاشته شدهاند آنقدر زیاد و زیادتر میشود تا تبدیل به کشتزارهایی شور که خود، خودشان را آبیاری میکنند. پیام آنها صلح است و این عدالت است.
متأسفانه مسئلهای که این روزها زیاد میبینیم نامهربانی آدمها است که خیلی بیروح و سرد هستند. هرچه میخواهی به آنها نزدیک شوی، از تو دور میشوند؛ اینها همان ظروف تهی هستند که باید به دانایی و آگاهی لازم برسند. من نمیتوانم بهزور کسی را عاشق خود کنم و بگویم مرا دوست داشته باش.
خطابه دوم امواج است؛ در کائنات امواج عشق و محبت یکدیگر را جذب میکنند و آن وقت محبت معنیدار میشود. به دستور خداوند امواج عشق و ذرات عشق در دل ذرات دمیده شده و متراکم میشود. این ذرات متراکم شده در وجود من انسان یا هر موجود زنده دیگر نهادینه شد و عشق را گسترش داد. در انسان قلب مرکزی است که جایگاه عشق است. ما به عشق، محبت و دوستداشتن یکدیگر نیاز داریم. تمامی پزشکان، محققان، استادان، راهنمایان، مددکاران و مسئولان وقتی در جهت یافتن و کشف راهی هستند که برای انسانها ثمرات مفیدی داشته باشد، برای آن است که عشق و محبت دارند و این نه برای خودشان بلکه برای تکتک انسانهایی است که قبل و بعد آنها پا به حیات میگذارند و خدمت میکنند. ذرات عشق و محبت به تمام وجود ما توان حرکت میدهد. هرچقدر ما بیاییم و برویم به مرکز دایره نزدیکتر میشویم و نهتنها به انسانها بلکه به درختان، جویبارها، دشتها و کوهها احساس نزدیکی میکنیم. انسانی که گذشت دارد ظرفش پر است و پرتر هم میشود. از بیداری تا هوشیاری فاصلهای نیست. انسانها باید حرکت کنند و صبر داشته باشند؛ رسیدن به روشنایی یک قدم است و به آن میرسیم.
خطابه سوم زنجیرههای عشق؛ مثلث عشق سه ضلع دارد: سایه، جاذبه و حس. باید چیزی باشد که انسان به آن عشق بورزد. هر موجودی صور پنهان و صور آشکار دارد و عشق، هم در جسم و هم در روح و هم در سایر پیکرههای انسان قابل حس است. جامدات در حال چرخش و جذب هستند؛ انسانها هم بهگونهای عمل میکنند که اگر مهربانی را جذب کنند قهر را دفع میکنند یا اگر تنفر را جذب کنند قطعاً عشق را دفع میکنند، اگر افکار منفی و ضدارزشی را جذب کنند قطعاً ارزشهای بسیاری را دفع خواهند کرد. میتوان گفت حس یک گیرنده است و اولین نیرویی است که عقل، عشق و ایمان را به کار میاندازد.
بعضی از انسانها نمیتوانند گذشته خود را فراموش کنند و تمام زخمهایی که خوردهاند گردن اینوآن میاندازند! بالاخره تا راهشان را پیدا کنند زمان لازم است. امیدوارم زودتر به آن درجه از فهم و درک برسند که زندگی کوتاه است؛ حال را دریابند و از طبیعت، کوه، دشت، هستی و تمام موجودات آن که همه عشقاند ناسپاس نباشند و سپاسگزار و قدردان باشند. وقتی که قدرت مطلق به عشق فرمان داد تا در ذرات دمیده شود در طول زمان سایهها تشکیل شد و قدرت جاذبه به وجود آمد و ذرات و سایهها با حس گرد هم جمع شدند و یکدیگر را جذب کردند تا مثلث عشق به وجود آمد و هستی تشکیل شد. عشق متعلق به همه انسانها است. وقتی تاریکی رخت بر بست، روشنایی آغاز میشود و حیاتی دیگر بهگونهای دیگر آغاز شد و این چرخه ادامه خواهد داشت. با کسب علم، دانش، تجربه و آموزشهای ارزشمند باز هم روزگاری به همین نقطه که انشعاب یافتهایم برمیگردیم.
در خاتمه خدا را شکر میکنم در دورهای زندگی میکنم که آقای مهندس دژاکام با حضور پرنور خود به زندگی بسیاری از انسانها حیات و زندگی دوباره بخشیدهاند. از آموزههای ایشان در بهتر زندگیکردن و عشقورزیدن به معنای واقعی به انسانها و کل هستی، استفاده میکنم.
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر الهام (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
54