ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
گذشت زمان بسیاری از پیوندها را در سایه خود پنهان میکند. در این بین آنهایی که بامحبت به قلبهای رنجدیده، دشواری را مبدل به شیرینی نمودهاند، مشمول رحمت الهی میشوند. در خدمت همسفر زهره هستیم. همسفری که به مدت ۱۳ سال در کنگره بهتنهایی و بدون مسافر با راهنمایی همسفر عزت و در حال حاضر با راهنمایی همسفر زری همچنان عاشقانه سفر میکنند تا روزی اذن ورود برای مسافرشان به بهشت روی زمین صادر گردد.
پیرامون قصه زندگی ایشان و مسیری که تاکنون طی نمودهاند، گفتگویی ترتیب دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
شما همسفری هستید که سالها بهتنهایی سفر میکند، از نظرتان چه موانعی بر سر راه یک مسافر وجود دارد که از ورود به کنگره و شروع درمان خود ممانعت میکند؟
به نظر من عوامل متعددی بر سر راه یک مسافر جهت ورود به کنگره و انجام درمان وجود دارد؛ ولی نکته بسیار مهم خواست خود مسافر است. اگر خواست قوی برای درمان وجود داشته باشد، میتواند با درایت و کمک راهنما و سایر همسفران به درمان برسد؛ ولی بههر حال عواملی چون محیط اجتماعی، دوستان نادرست و خانواده بیثبات هم در این مسئله بیتأثیر نیستند.
آیا حضور شما در کنگره و فراگرفتن آموزشهای جهانبینی تأثیری بر پیوند محبت و عشق بین شما و مسافرتان داشته است؟
یقیناً، وقتی صورتمسئله اعتیاد، کنترل بر افکار، خشم و منیت را آموختم، متوجه شدم انتظاری بیجا از مسافرم جهت قطع یکباره مواد داشتم. این امر با در نظر داشتن نقطه تحمل و جایگزینی عشق و محبت بهجای خشم و نفرتی که ناشی از تداوم مصرف او بود انجام پذیرفت.
«هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد»، برداشت شما از این پیام در ارتباط با حضور همسفران در پروسه درمان به عنوان بال پرواز مسافران چیست؟
هر یک از ما به جهتی پا به جهان خاکی گذاشته و نقش خاصی در گردش جهان هستی داریم. در حال حاضر من باید بهعنوان همسفر یک مصرفکننده، آنچه به عهده دارم را به بهترین نحو به انجام برسانم. اگر نمیتوانم یک همسفر خوب برای مسافرم باشم، به قول راهنمایم بهترین مادر باشم؛ چون درنهایت، عشق اثر خود را خواهد گذاشت. زمانی که نقش من در آنچه خداوند برایم مقرر کرده است به پایان رسد در جهانی دیگر به ایفای وظیفه خود خواهم پرداخت؛ چون پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
از دیدگاه شما یک همسفر چگونه میتواند در رهایی مسافرش از دام اعتیاد تأثیرگذار باشد؟
باید صبور و مهربان بوده و تکتک آموزشهای کنگره را با اعمال و رفتار خود به منصه ظهور بگذارد. همانند فرزند خردسالی که نه از نصیحت بلکه عملکرد والدین اخلاق را میآموزد، من نیز آیینه تمام نمای آموزشهای کنگره باشم و با آرامش و عشقی که کسب کردهام، مسافرم را جذب این مکان مقدس کنم.
.png)
آیا شما در این مدت خدمتی هم داشتهاید و هدفتان از خدمت و ماندگاری چه بوده است؟
بله علاوه بر خدمتهای مختلف در روز جلسات، حدود ۶ سال است که عضو لژیون سردار هستم، خدمت سایت و مصاحبه انجام دادهام و در حال حاضر نیز لطف خداوند شامل حالم شده و به عنوان دبیر آکادمی در حال خدمت هستم و از اول تیرماه سال 1400 نیز با نوشتن ۴۰ سی دی وارد سفر دوم شدهام.
در وادی هفتم مهندس میفرمایند: «ما از سنگ سختتر و از آب نرمتر نداریم و این آب باوجود نرمی وقتی روی سنگ میریزد آن را سوراخ و متلاشی میکند»، از نظر شما چگونه همسفران در این مسیر میتوانند به نرمی آب باشند تا تغییرات لازم را ایجاد نمایند؟
اگر همسفران بخواهند همچون سنگ سخت باشند کاری از پیش نخواهد رفت. قبل از ورود به کنگره سختگیر، غیرقابل انعطاف و نسبت به مسافرم پرخاشگر بودم و هیچ نتیجهای از این کارم نگرفتم. همسفران بایستی همچون آب لطیف بوده تا با استمرار و پشتکار در بهترین وضعیت به مقصد دلخواه خود برسند.
در این مدت آیا تغییراتی در خودتان به وجود آمده که برای مسافرتان جالبتوجه و قابلتقدیر بوده و به آن اشاره کرده باشد؟
بههرحال تغییر در انسان بهتدریج رخ میدهد. من بالطبع این تغییرات را به همان نسبت علیرغم عدم رهایی مسافرم در او نیز میبینم. هر چند او این تغییرات من را به زبان نمیآورد. مسافرم سابق حاضر نبود اوقات خود را در خانه و کنار خانواده بگذراند؛ ولی در حال حاضر به دلیل آرامش حاکم در جو خانه بیشتر به خانواده وابسته شده است.
در آخر آیا در این سالها از آمدن به کنگره ناامید شدهاید؟ اگر بله بعد از آن چگونه دوباره جوانههای امید را در خود پرورش دادهاید؟
اگر بگویم هیچگاه ناامید نشدهام، دروغ محض است. بههرحال من نیز ضربههای روحی و روانی زیادی با رها کردن سفرم در کنگره داشتهام که برای بازگشت به تعادل مدتزمانی وقت لازم بوده است. وقتی میدانم درمان در کنگره صورت خواهد پذیرفت، راه دیگری وجود ندارد و اینکه آموزشهای کنگره تا چه میزان در سعادت من و تعادل زندگیام مؤثر بوده و هیچ کجا انسانیت مرا احیاء نکرده، دوباره جوانههای امید درونم رشد کرده و مرا به خانهام آورده است.
صمیمانه از شما تشکر میکنیم و امید داریم در آیندهای نزدیک مصاحبهای با شما در خصوص رهایی مسافرتان داشته باشیم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون بیستوچهارم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر محترم (لژیون چهاردهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
596