English Version
This Site Is Available In English

راهنمایی همچون باران بی‌منت

راهنمایی همچون باران بی‌منت

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر توانستم در این جایگاه قرار گرفته و حس و حال یک راهنما شال سبز را بیان کنم. من به عنوان یک راهنما شال سبز این افکار را در ذهن خود مرور می‌کنم، درست است همیشه دنیا با سختی‌ها انسان را به چالش می‌کشد، ولی لحظه‌های ناب هم برایت رقم می‌زند که گاهی یک نفر با نفس‌‌های خود، نگاه‌اش، کلام‌اش، وجودش، بودنش بهشتی از این دنیا برایت می‌سازد، که دیگر بدون او بهشت واقعی را نمی‌خواهی من با ورود به کنگره و گرفتن شال سبز در نظر خود وارد بهشت ابدی شده‌ که حس و حال آن را با هیچ چیز در دنیا نمی‌توانم عوض کنم.

لحظاتی در زندگی همه ما پیش آمده، به ظن خود به آخر خط رسیده‌ایم؛ ولی همان آخر خط، شروع یک راه جدید برای ما بوده است، پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری‌ است ما پس از سپری کردن سفر اول و گرفتن گل رهایی و قبولی در آزمون راهنمایی، یک فصل جدید را شروع کرده‌ایم، شخصی که با تمام ناامیدی‌هایش پا به کنگره می‌گذارد، ما اولین نفری هستیم که به او حس و حال کافی بودن را داده و با توجه به آموزش‌های یاد گرفته از آقای مهندس او را به امیدواری تشویق، از ناامیدی‌ها نجات و نور زندگی‌اش می‌شویم این حس و حال را جز کنگره کجا می‌توانستیم تجربه کنیم، کار راهنمایی همچون بارانی بی‌منت است، تا بتوان همه را سیراب و جانی دوباره به آن‌هایی که اسیر سردرگمی‌ها هستند، داد و این امکان زمانی برایم مهیا شد که خود در تمام آن تاریکی‌ها زندگی و با تمام وجود آن‌ها را تجربه و حس کردم.

شاید بعضی جاها لغزش داشته و راه را گم کرده‌ام ولی دوباره برگشته و مسیر خود را از سر گرفته‌ام. ما انتخاب شده و فلسفه‌ عظیم و سربازانی هستیم که رسالت آن‌ها دادن پیام عشق، محبت و امیدواری است ما به این جهان آمده‌ایم تا تاریکی‌ها را تجربه و به روشنایی‌ها برسیم و به دیگر عزیزانمان یاری رسانیم. من به عنوان یک راهنما شاید نتوانم همه‌ غم‌های رهجو را درمان کنم؛ ولی می‌توانم به عنوان یک رفیق و یا یک دوست خوب شنونده و همراه رهجو باشم.

یک راهنما شاید نتواند غم‌ها را از بین ببرد اما با وجود مشکلات زندگی خود مانند یک چتر برای رهجو عمل می‌نماید، چتری که باران را بند نمی‌آورد، اما کمک می‌کند که آسوده زیر باران قدم بزند و راهنما را در سختی‌ها، الگو و سر مشق خود قرار داده و با تلاش بیشتر در مسیر خود گام بردارد، راهنما بودن قشنگ‌ترین حس دنیا است باید قدر این جایگاه را دانست و در شأن این جایگاه عمل کرد، من همیشه شاکر خداوند هستم که مرا لایق این جایگاه و این مکان دانست، من تا جایی که در توانم باشد سعی خواهم کرد، قوت قلبی برای رهجویانم باشم تا سفر خود را به خوبی سپری و به آرامش برسند

و این آرامش برای آنان ابدی شود، و برای هر رهجو این آرزو را دارم که بعد از اتمام سفر اول خود در جایگاه شال تازه‌واردین قرار گرفته و این حس و حال ناب را تجربه و آن حس و حال بستن پیمان شال سبز را تجربه نماید، که یک حس و حال وصف‌نشدنی است که هر زمان آن روز را به یاد می‌آورم اشک از چشمانم جاری می شود. در آخر تشکر ویژه از بنیان کنگره‌۶۰، مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان دارم که اگر ایشان این بستر را فراهم نمی‌کردند الان مشخص نبود که ما در چه شرایطی به سر می‌بردیم.

نویسنده: راهنما تازه‌واردین همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
رابط خبری لژیون: راهنما تازه‌واردین همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .