English Version
This Site Is Available In English

باید از درختکاری الهام بگیرم

باید از درختکاری الهام بگیرم

جلسه دوازدهم از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی پاستور با استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی موقت همسفر سعیده و دبیری موقا همسفر اشرف با دستور جلسه «درختکاری» روز سه‌شنبه 14 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از خداوند بابت فرصت دوباره حیات و حضورم در کنگره و فرصت آموزش و خدمت بسیار تا بسیار سپاسگزارم. ماه مبارک رمضان را خدمت شما عزیزان تبریک و شادباش عرض می‌کنم و امیدوارم طاعات و عبادات همگی قبول درگاه احدیت قرار گرفته باشد و در پایان ماه مبارک همه ما بتوانیم به یک درجه از رشد و ارتقاء برسیم و به خداوند نزدیک‌تر شویم. بسیار خوشحالم که برای اولین‌بار با شال راهنمایی در جایگاه استاد قرار می‌گیرم؛ حس و حال عجیبی دارد و بابتش از خداوند بسیار تا بسیار سپاسگزارم. از ایجنت شعبه، مرزبانان و راهنمایم خانم فرشته سپاسگزارم که با راهنمایی‌ها و آموزش‌هایشان این حس و حال خوب را تجربه می‌کنم و این جایگاه را ایشان برای من رقم زدند.

تا قبل از ورود به کنگره، مفهوم و چهارچوبی که از درختکاری در ذهنم نقش می‌بست در قالب انشاهای زمان مدرسه بود. در تقویم کشور ما روز پانزدهم اسفندماه روز درختکاری نام‌گذاری شده است و در مدارس هر ساله یک‌بار این موضوع انشا به ما داده می‌شد که هر چقدر شاخ‌وبرگ و رنگ‌ولعاب بیشتری به آن می‌دادیم نمره بهتری می‌گرفتیم. آن زمان نسبت به چیزی که می‌نوشتم حسی نداشتم، شاید چیزهایی بود که حفظ کرده بودم؛ مثلاً حال‌وهوای بهتری داریم، طبیعت زیباتری داریم، می‌توانیم به جانداران دیگر خدمت بکنیم، زیبایی‌های بیشتری داریم و این‌گونه برایم خلاصه می‌شد.

وقتی وارد کنگره شدم اوایل حس خوبی نداشتم؛ وقتی هم که برای اولین‌بار با دستور جلسه درختکاری مواجه شدم، پیش خودم با همان حس‌های خرابم می‌گفتم: درختکاری چه ربطی به من دارد! در عوض بگویند الان من با یک مسافر حال خراب باید چه کنم؟! درختکاری را بدانم یا ندانم زیاد فرقی نمی‌کند؛ انگار برگشتیم به زمان دبیرستان و راهنمایی که قرار است ما انشا بنویسیم!

به مشارکت‌ها گوش می‌دادم ولی خیلی برایم مفهومی نداشت و متوجه نمی‌شدم؛ غافل از اینکه مفاهیم و کلمات با درایت و مدیریت آقای مهندس در کنگره جور دیگری معنا می‌شوند؛ برای خود من این‌گونه بود که دریچه دیگری بر رویم باز می‌شد. رفته‌رفته با آموزش‌ها و دقت بیشتر با این مفاهیم آشنا می‌شدم و می‌دیدم این نگاه سطحی من به موضوعات بود که باعث می‌شد آن‌قدر بسته به این موضوع نگاه کنم. یکی از آن مفاهیم همین درختکاری بود. با مطالعه کتاب عشق و وادی دوازدهم (البته سال ۸۸ به شکل کتاب عشق نبود و وادی‌ها به شکل تک برگی ارائه می‌شد) آقای مهندس به‌صورت مستقیم به درختکاری اشاره کردند و در دیالوگ بین جانشین و ساکنین گفته می‌شود: اکنون چه پیامی دارید؟ گفتند: در زمین زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند. خیلی به این موضوع فکر می‌کردم و با خود می‌گفتم: زمین چه جور جایی باید باشد که بتوانیم اجازه دهیم دیگران هم زندگی کنند؟ قطعاً باید جای زیبایی باشد، قطعاً باید هوای خوبی داشته باشد و حس خوبی را به ما منتقل کند.

یک مسافر بعد از یک سال رهایی، بعد از اینکه تزکیه و پالایش در وجودش اتفاق می‌افتد و حس‌هایش تغییر می‌کند اجازه درختکاری پیدا می‌کند. با حس‌های باز، با حس‌های زیبا، با زیبایی‌شناسی، با قدرشناسی از و با امید داشتن به زندگی من هم برای کاشتن یک نهال و درخت اقدام می‌کنم. آقای مهندس این‌گونه اشاره می‌کنند که شما با دیدن رشد درخت و زیبایی‌های آن متوجه این موضوع می‌شوید که «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود»؛ یعنی آن نهال را می‌کارید و بعد از اینکه به ثمر نشست، می‌توانیم نتیجه عمل را به زیبایی ببینیم.

پس من باید از درختکاری الهام بگیرم برای چه؟ برای زندگی‌کردن، برای حیات زیبا داشتن، برای زندگی بخشیدن و برای امید داشتن؛ اینکه بگویم ای بابا! من الان چه حسی می‌توانم داشته باشم یا چه زیبایی را می‌توانم درک کنم، نیست! خوشبختانه اردوهای درختکاری چندین سال است که برای مسافران با نظارت دیده‌بان محترم استاد امین برگزار می‌شود و امسال سومین سالی است که برای همسفران هم این اردو برگزار می‌شود. پارسال من سعادت این را داشتم که به‌عنوان مرزبان در این اردو شرکت کنم و بسیار تا بسیار حس زیبایی بود. واقعاً می‌توانم بگویم حس شکوفاشدن و حس زیبایی را آنجا درک کردم. از اینکه همه با هم در یک کار مشترک قدم برداشته بودیم و از اینکه می‌توانیم حال خوبی به طبیعت بدهیم خوشحال بودیم و حس‌های من را بسیار تا بسیار عوض کرد. امیدوارم که تک‌تک شما عزیزان هم با قرارگرفتن در جایگاه‌ها بتوانید در این اردوها شرکت کنید و این حس زیبا را تجربه کنید.

مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر میثم
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم) و همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی ‌پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .