تکامل زمانی انجام میشود که ضلع اصلی مثلث، محبت باشد. محبت، آغاز و پایان مشخصی ندارد و ما انسانها از روز الست بودهایم و تا پایان نیز خواهیم بود. محبت، تنها به لمس کردن و سخن گفتن محدود نمیشود؛ بلکه درسی است که بدون آن، انسان به تکامل و آرامش درون نمیرسد.
حال باید بدانیم که محبت چیست و آیا از امروز میتوانیم تصمیم بگیریم که با محبت بشویم؟ خیر، ابتدا باید علت آن را درک کنیم؛ زیرا پایه محبت بر مبنای معرفت و دانایی است. دانایی نیز بر مبنای سواد نیست؛ بلکه طبق تعریف استاد امین، بر مبنای تفکر، تجربه و آموزش است. همه چیز در هستی برای تعریف شدن، سه قسمت نیاز دارد: آموزش صحیح، غلط و خنثی. آموزش ندیدن بسیار بهتر از آموزش غلط دیدن است. تفکر نیز سه قسمت دارد که شامل: تفکر صحیح، تفکر غلط و تفکر خنثی است. تفکر غلط و منفی نه تنها ما را ثابت نگه نمیدارد، بلکه ما را از هدف دور میکند. در مورد تجربه هم همین سه حالت وجود دارد. ممکن است انسان تفکر، تجربه و آموزش غلط داشته باشد، به عبارتی شکست بخورد؛ اما در پرتو این شکست، از غلط بودن مسیر درس بگیرد.
ما آزمایشهای سلولی، بیولوژیک و نوروبیولوژیک مختلفی در مورد اعتیاد و بیماریهای دیگر، روی موشها انجام دادهایم که نتایج بسیار خوبی به همراه داشته است. این آزمایشها با استفاده از موادی مانند تریاک، آمفتامین، فنتالین و هروئین انجام شدهاند. اطلاعات اولیه ما درباره اعتیاد از خود معتادین گرفته شدهاست. موشها را به روشهای مختلفی مانند سقوط آزاد، DST، B2 و روشهای دیگر آزمایش کردیم. در سقوط آزاد، علائم عجیبی مشاهده شد، ولی در روش DST این موارد مشاهده نشد؛ بنابراین، تجربه درست و غلط بسیار حائز اهمیت است.
زمانی که دانایی به مرحله خوبی برسد؛ پندار، سپس گفتار و در مرحله بعد کردار صحیح میشود. با افکار، زبان و رفتار درست، به کسی آسیب نمیزنیم و این امر باعث ایجاد محبت میشود. در این مرحله میتوان به آرامش درون رسید.
یک مثلث داریم به نام عشق که از اضلاع جاذبه، حس و سایه تشکیل میشود. آن چیزی که ما عاشق آن میشویم، سایه است و جاذبهای دارد، مانند رنگ گل، بوی گل یا صفتی در انسان که ما عاشق آن میشویم. حس نیز وسیلهای است که ما آن جاذبه را دریافت میکنیم.
حال فرق محبت و عشق چیست؟
محبت، عام است و عشق، خاص. از اوج محبت، عشق زاییده میشود. محبت نیز همان مثلث را دارد؛ اما به صورت عام که شامل سایهها، جاذبهها و حس میشود. کسی که محبت دارد، همه سایهها را دوست دارد و همه چیز برایش جاذبه دارد. بنابراین، عشق و حس باید بر مبنای دانایی و محبت باشد، وگرنه توهم است.
محبت تنها به زبان و فکر نیست، بلکه بیشتر به انجام عمل است. برای هر مسئلهای باید روزنههای نور که همان راهحلها هستند را پیدا کرد؛ باید چگونگی راه و هدف را مشخص کنیم و در صراط مستقیم حرکت کنیم. اگر راه با صراط مستقیم همراستا باشد، هدف خیر میشود و در غیر این صورت، هدف ختم به شر میشود.
انسان باید در هر شرایطی به تلاش خود ادامه دهد. هرچه آگاهی بیشتر باشد، مسیرهای بهتری را میتواند انتخاب کند. علاوه بر مراقبت از روح و روان، باید به جسم خود نیز اهمیت دهیم و پایههای مالی را استوار سازیم. همچنین باید برای باورهای خود ارزش قائل شویم. در نتیجه متوجه شدیم که پایه محبت، دانایی است و نقش زیادی در آرامش انسان دارد.
منبع: سیدی معرفت 1403
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
90