وقتی انسانی به محبت میرسد، خواهی نخواهی به کسب کمال و معرفت نیز دست مییابد. با گذشت زمان، رفتار، گفتار و کردار او نیز تغییر میکند. البته معرفت، ممکن است در مسیر خیر یا شر باشد. به گفته استاد امین: دانایی به سواد نیست، بلکه به آموزش، تفکر و تجربه است و پایه آن، کسب دانایی و معرفت است.
در مسئله آموزش به مثلثی برمیخوریم که آموزش را به چند نوع تقسیم میکند: آموزش صحیح، آموزش غلط و آموزش خنثی. آموزش خنثی هیچ اثری ندارد، ولی در آموزش غلط، یک سری اطلاعات و آگاهی به فرد میدهند که از پایه غلط است و انسان را دچار اشتباه می کند؛ مثلاً در مورد بیماری اعتیاد میگویند که اعتیاد یک بیماری مرموز و لاعلاج و پیشرونده است، در حالی که با توجه به متد DST تجربه نشان داده است که این بیماری، پیشرونده نیست و با تیپرکردن (کاهش تدریجی) مواد میتوان جلوی پیشروی آن را گرفت. همچنین متد تدریجی درمان کنگره۶۰ نشان داده است که این بیماری، مرموز و لاعلاج نیست؛ زیرا مربوط به یک سری ژنهایی است که از تنظیم خارج شدهاند و در RNA و بیان ژنها اختلال ایجاد شده است. پس چنین آموزشهایی غلط هستند.
در مورد مسئله تفکر نیز سه نوع تفکر در کنگره مطرح است. تفکر صحیح، تفکر غلط و تفکر خنثی. اگر تفکر ما غلط باشد، نه تنها ما را به جلو حرکت نمیدهد، بلکه به طرف عقب و مسیر منفی سوق میدهد اگر انسان بفهمد که اشتباه کرده و شکست خورده است میتواند مشکلات را حل کند. باید دانست که تمام مشکلات، درونی هستند و هیچ چیز از بیرون بر انسان غالب نمیشود. هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
در کنگره۶۰ یکسری آزمایشهای مولکولی و ژنتیکی بر روی مصرفکنندگان مواد مخدر انجام گرفته که در این آزمایشها از چند روش برای درمان اعتیاد استفاده شده است. گروهی با روش سقوط آزاد، گروهی با قرص B2 یا مورفین، گروهی با نالترکسن و نالوکسون یا سمزدایی، عدهای با متادون درمانی، گروهی را با روش DST و گروهی دیگر با روش سقوط آزاد.
در روش سقوط آزاد؛ خطرهای فراوانی وجود دارد و برگریزان سلولی اتفاق میافتد؛ یعنی هر سلول یک طول عمر دارد. وقتی طول عمر سلول تمام میشود عمر سلول به پایان میرسد در نتیجه با از بین رفتن ژنها، سلول از بین میرود. در روش سقوط آزاد این سیستم آسیب میبیند.
مسئـله دیگر این است که فاکتور رشد و تکثیر سلولی، فعال میشود و شروع به ساختن تومورهای مختلفی میکند و رگزدایی و احتمال متاستاز هم زیاد میشود که در روش سقوط آزاد باعث شوک و سکته میشود. همچنین باعث چاقی و مرگومیر میشود. این یک تجربه غلط است و متأسفانه دائماً تکرار میشود. مخصوصاً در کمپهای ترک اعتیاد و در اردوگاهها که البته در مواقعی چارهای نیست. پایه محبت، آموزش و تفکر، تجربه و دانایی است، وقتی دانایی به مرحله بالایی برسد پندار، صحیح میشود. گفتار و کردار هم تصحیح میگردد و حس برتربینی نسبت به افراد به مرور از بین میرود. به جای آن شخص با محبت با انسانها رفتار می کند. بهشت را پیامبران وعده دادهاند و بهشت جایی است که در آن آرامشِ درون وجود دارد. باید پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم داشت؛ مثلاً امانتداری را به بهترین شکل ممکن انجام داد و این سه (پندار، گفتار و کردار) از هم جدا نیستند.
مثلث عشق، دارای سه ضلع جاذبه، حس و سایه است که هر یک تعریف خاص خود را دارند. فرق محبت و عشق در چیست؟ محبت سه ضلع حس، جاذبه و سایه را دارد ولی محبت عام است؛ محبت عام یعنی دوست داشتن همه موجودات و تمامی مخلوقات خدا. ولی عشق، خاص است و دوست داشتنِ فقط یک گل یا یک شخص و یا یک چیز است. عشقی که پایهاش محبت باشد دانایی دارد وگرنه توهم است. پایه و شالوده حس، دانایی است و دانایی پایه حس است.
نویسنده: همسفر صرفگل رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر سمیرا رهجو راهنما هدی (لژیون دوم )
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
77