دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از قلبهایی هستند که دعا میکنند.
به مناسبت هفته راهنما مصاحبهای داریم با راهنمایان نمایندگی غزالی، شما عزیزان را به خواندن این مصاحبه آموزنده دعوت میکنم:
همسفر سودابه و مسافرشان مجید، با بیش از هشت سال تخریب، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و بیست روز با متد DST و شربت OT به راهنمایی مسافر کاظم و همسفر سهیلا سفر کردند. در حال حاضر به مدت شش سال و هشت ماه و بیست و هشت روز است که به لطف خدا و به دستان پرمهر آقای مهندس دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر فوتبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال است. همسفر سودابه در جایگاههای خدمتی نشریات، سایت، مرزبانی پارک، صدور کارت، دبیر مسابقات والیبال، سردار، دنور، راهنما و ایجنت خدمت کردهاند.
همسفر بتول و مسافرشان جواد، با بیش از ده سال تخریب، آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون، قرص اعصاب و روان وارد کنگره شدند. به مدت دوازده ماه با متد DST و شربت OT به راهنمایی مسافر درودگر و همسفر طاهره سفر کردند. در حال حاضر به مدت پنج سال و هشت ماه است که به لطف خدا و به دستان پرمهر آقای مهندس دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر باستانی و رشته ورزشی همسفر در کنگره ایروبیک است. همسفر بتول در جایگاههای خدمتی سایت فردوسی و دبیری لژیون و راهنمایی خدمت کردهاند.
همسفر اعظم و مسافرشان علیرضا، با بیش از ده سال تخریب، آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون، قرص اعصاب و روان وارد کنگره شدند. به مدت دوازده ماه با متد DST و شربت OT به راهنمایی مسافر وحید و همسفر عصمت سفر کردند. رشته ورزشی همسفر در کنگره دارت است. همسفر اعظم در جایگاههای خدمتی دبیر لژیون، دبیر و نگهبان جلسات همسفران، دبیر و نگهبان جلسه راهنمایان، مشاور تازهواردین، راهنما، مسئول آزمون همسفران، لژیون سردار و دو دوره ایجنت نمایندگی شفا خدمت کردهاند.
همسفر آرزو و مسافرشان مصطفی، با بیش از هفده سال تخریب، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه با متد DST و شربت OT به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر ناهید سفر کردند. در حال حاضر به مدت پنج سال و هشت ماه است که به لطف خدا و به دستان پرمهر آقای مهندس دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال است. همسفر آرزو در جایگاه خدمتی مشاور تازهواردین خدمت کردهاند.

راهنما همسفر سودابه:
راهنما از نگاه شما چگونه معنا میشود؟
کسی که بدون توقع خدمت میکند، چراغ راه دردمندان است، میتواند از باتلاق و تاریکی بیرون بیاوردت، بدون قضاوت راهکار میدهد و کسی که جذبهای مانند پدر و مهر مادر دارد.
چه توصیهای به کسانی که در آزمون راهنمایی شرکت کردهاند دارید؟
سرسپرده کنگره و قوانین باشند و تمام تلاششان را بکنند که همراه با آموزش پیش بروند. از پیشکسوتان الگوبرداری کنند؛ اما خودشان باشند و ادای کسی را درنیاورند تا نقابزده محسوب نشوند. فقط خدمت صادقانه همراه با عمل سالم، عدالت و معرفت داشته باشند.
از آب نرمتر و از سنگ سختتر نداریم. همان آب نرم میتواند آن سنگ را سوراخ کند. باید به خودمان اعتماد داشته باشیم.
یک همسفر چگونه میتواند از مسافرش عبور کرده و گرههای درونی خودش را باز کند؟
با رهاکردن عوامل بیرونی میتواند به درون خود سفر کند. باید سیستم را جدی بگیریم تا سیستم ما را جدی بگیرد.
همچنین بالابردن جهانبینی به ما کمک میکند تا دانش و آگاهی کافی داشته باشیم. یک همسر اول باید خود را درمان کند. در این صورت محیط اطراف درمان میشود. همسفران باید بدانند اگر مسافران یک مشکل اعتیاد دارند، همسفران هزار یک مشکل دارند؛ باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.
راهنمایان چراغهای تابنده در مسیر صراط مستقیم هستند، ما چگونه میتوانیم از این نور در مسیر راهمان استفاده کنیم و چگونه باید قدردان این عزیزان باشیم؟
با انجام عمل سالم، فرق خدمت تا خیانت یک مو است. اگر پیشروی قوانین کنگره نباشیم، از مسیر خارج شده و به سورچرانی مشغول میشویم.
جایگاه راهنمایی سکوی پرتاب ما به سمت مقام انسانی است که سالها پیش جایی جا گذاشته بودیم.

راهنما همسفر بتول:
راهنما از نگاه شما چگونه معنا میشود؟ چه توصیهای به کسانی که در آزمون راهنمایی شرکت کردهاند، دارید؟
راهنما فردی است که راه را نشان میدهد. راهنمایی بخشی از پروسه درمان و دوره تکمیلی جهت انسان شدن است. راهنمایی یعنی حرمت، احترام، محبت، علم و دانش و تجربه. راهنمایی یعنی پرداخت زکات رهایی. راهنما به سلاحهایی مجهز است که با کمک آنها میتواند بهراحتی در این حوزه فعالیت کند. این سلاحها همان: عشق، عقل، ایمان و سیستم ایکس است که به طور کامل به تعادل رسیده است. او عاشق خدمت بلاعوض و کمک به رهایی دیگران است و بدون این ابزار نمیتواند حضوری فعال و مؤثر داشته باشد.
توصیه من به عزیزانی که در آزمون شرکت کردهاند این است: اگر واقعاً تلاش خود را کردهاند و زحمت کشیدهاند، فرمان و به صلاح آنها باشد، قطعاً در آزمون قبول میشوند. توکل به خدای بزرگ داشته باشند. اگر هم قبول نشدند، هم یک سال بیشتر آموزش میبینند، هم بیشتر در کنگره در جایگاههای مختلف خدمت میکنند. با دانایی بیشتر و ظرفیت بیشتری قطعاً در سالهای آینده قبول خواهند شد و قویتر خدمت میکنند.
مهم این است که هدف من برای اینکه راهنما بشوم چیست؟ این هدف درونی است. یکی از اهداف من این بود که باید زکات رهاییام را پرداخت کنم؛ اما هدف اصلی من این بود که درک بیشتر از آموزشهای کنگره و عملکردن آنها پیدا کنم تا بتوانم مقام انسانی خودم را که به قول استاد سیلور در جایی جا گذاشتهام، پس بگیرم. آن هم رسیدن به وادی ۱۴ یا همان عشق و محبت واقعی است.
«هرکس حرفی به من بیاموزد مرا بنده خود ساخته است» مفهوم این جمله از نظر شما چیست؟
حضرت علی علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: هر کسی کلمهای به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است. بدون شک در این حدیث به مقام رب، مربی و راهنمای خوب اشاره شده است. کسی که باعث میشود ابتدا اندیشه درست و سپس گفتار درست و بعد عمل و کردار درست را یاد بگیرم. در کل، درست زندگیکردن و انسان بودن را بیاموزم. در این صورت شخص با تمام وجود، بنده راهنمای خود میشود. این به معنی بردگی و اسارت نیست؛ بلکه به معنی فرمانبردار بودن از شخص راهنماست. وقتیکه من فرمانبردار راهنمایم باشم، قطعاً تبدیل به فرمانده لایقی در وجود خودم خواهم شد. در این زمان است که من به صلح و آرامش خواهم رسید.
یک راهنما به چه دلیلی اینقدر عاشقانه، برای کمکردن درد و رنج یک انسان دردمند، تمام تلاشش را میکند؟
چون یک راهنما همان رنجها و دردهایی را که یک رهجو دارد، با تمام پوست و استخوان لمس کرده است. زمانی بوده که فردی بهعنوان راهنما با تمام وجود با عشق و محبت خالصانه دست او را گرفته و بدون هیچ مزد و دریافتی او را از تاریکی به روشنایی هدایت کرده است. قطعاً واجب است که او هم با تمام وجود تلاش کند تا از درد و رنج انسانی کاسته شود و به حال خوش و رهایی برسد. پایه و اساس همه اینها عشق است. عشقی که از روی معرفت و شناخت باشد.
دیگران کاشتند و ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند.
در پایان از صمیم قلبم از راهنمای بزرگ کنگره آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای من همسفر ایجاد کردند تا من هم آموزش بگیرم و به جایگاه راهنمایی برسم و سپس از راهنمای همسفر سهیلا در سفر اول و راهنمای همسغر طاهره در سفر دوم که بسیار زحمت کشیدند تا در این جایگاه خدمت کنم سپاسگزارم و بهترینهای خداوند را برای این عزیزان آرزومندم.
از خداوند بزرگ میخواهم که کمک کند که در مسیر سبز کنگره به عمل سالم، عدالت و معرفت برسم.
ممنونم از عزیزان سایت همسفران غزالی و به ایشان خداقوت میگویم.

راهنما همسفر اعظم:
راهنما از نگاه شما چگونه معنا میشود؟ چه توصیهای به کسانی که در آزمون راهنمایی شرکت کردهاند دارید؟
راهنما در کنگره۶۰ یعنی کسی که تجربه خودش را با عشق در اختیار دیگران قرار میدهد. به نظر من راهنما یعنی بخشنده، کسی که مملو از محبت است و فرد سپاسگزاری که قدر زمان، استاد و فرصت داده شده را دانسته و از آن نهایت استفاده را بردهاند و حالا آن را در طبق اخلاص در اختیار دیگران قرار میدهند. راهنما در یک کلام، یعنی عشق.
توصیه من بهعنوان یک خدمتگزار و شاید یادآوری دوباره به خودم این است که دوره خدمتی مدت دارد و تمام میشود و آنچه باقی میماند عشق، راستی و درستی است. این زمان فرصتی است که من با خودم روبرو شوم و گرههای درونی خودم را بشناسم و آن را باز کنم. باید در این مسیر تکمیلی درمان، برای دیگران هم مفید واقع شوم، امیدوارم همگی در پیشگاه خداوند سربلند باشیم
«تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی، تا شب نرود صبح پدیدار نباشد»، مفهوم این بیت از نظر شما چیست؟
برای رسیدن به اهداف و آرامش باید تلاش کرد و برای رسیدن و بهرهمندشدن باید پرداخت داشته باشیم. یکی با زمان، دیگری با خودداریکردن از رفتن یا خوردن و.... اما در پس هر سختی آسانی است و هر کسی بنا به سعی و تلاشش موفق میشود. هرگز نباید ناامید شوی؛ چون وعده خداوند دروغ نیست. اینکه من باید از ضد ارزشها و تاریکیها برگشت کنم و وجودم را پاک کنم تا بتوانم روشناییها را درک کنم و بفهمم و از زندگی لذت ببرم.
چه چیزی باعث میشود که رهجو در کنگره با توان و نیروی بیشتری پیش برود؟
ایمان به سیستم، به آموزشها، خواستن و جهانبینی فرد. اگر رهجو وارد حاشیهها بشود و چراها شروع شود، به نظر من آنجا نقطه سقوط اوست. باید هدف داشت و برای رسیدن به آن تلاش کرد.

راهنمای تازهواردین همسفر آرزو:
راهنما از نگاه شما چگونه معنا میشود؟
راهنما از نگاه من یعنی بلد راه، کسی که از مسیری عبور کرده، و به دانایی و دانایی مؤثر دست پیدا کرده است. او چراغ و نوری برای عبور انسانها از گذرگاهها میشود. زمانی که رهجو درون گذرگاه سخت و یخبندان و سرمای ۶۰ درجه زیر صفر است و میخواهد از دره یخبندان و گلولای عبور کند، راهنما با ابزار عشق و عقل و ایمان به کمک او میآید و باعث میشود نوری درون قلب او بتابد و بتواند راحتتر از گذرگاه عبور کند. راهنما راهرفتن درست را یاد میدهد، نه اینکه بهجای تو راه برود.
من بهعنوان یک تازهوارد که با قوانین و حرمتهای کنگره آشنایی ندارم، چگونه باید آموزش ببینم؟ لطفاً در این باره نظر خود را بفرمایید؟
به لطف جناب مهندس منابع اطلاعاتی زیادی در کنگره وجود دارد: اپ دژاکام و نشریات و... در بدو ورود راهنمای تازهواردین، و در ادامه حضور در جلسات کنگره۶۰ و فرمانبرداری از راهنمایان عزیز به تازهوارد کمک میکند، بهمرورزمان در طی مسیر آموزش گرفته میشود.
لطفاً برای ما بفرمایید نقش عشق به لژیون و عشق به رهجویان را در تربیت رهجو چقدر مؤثر میدانید؟
وجود راهنما عشق خالص است. اگر راهنما عاشق نباشد نمیتواند اینقدر زیبا خدمت کند و از وقت و زمان خودش بزند، مسیری را طی کند تا خودش و رهجو به حال خوبی برسند. تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاهداشته است. وقتی رهجو محبت درونی راهنما را حس میکند، این محبت نقش زیادی در فرمانبرداری رهجو دارد. راهنما باید در کنار عشق، جدیت هم داشته باشد تا تعادل حفظ شود.
طراحان سؤال: مرزبان خبری همسفر هانیه، دبیر سایت همسفر فاطمه
نویسندگان: راهنما همسفر سودابه، راهنما همسفر بتول، راهنما همسفر اعظم، راهنمای تازهواردین آرزو
مصاحبهکننده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
عکاس: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
ارسال: نگهبان سایت، همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
گروه سایت همسفران نمایندگی غزالی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
171