راهنما مظهر عشق بلاعوض

یازدهمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی دانیال اهواز به استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر زهرا و دبیر موقتی همسفر فرخنده با دستور جلسه «هفته راهنما» روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در این لحظه و در این جایگاه قرار گرفتم و خداوند شایستگی و لیاقت این را به من داد که در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس و بعد از ایجنت شعبه همسفر اعظم و نگهبان جلسه سپاسگزاری می‌کنم. هفته راهنما را به‌ تمامی راهنما‌یان کنگره۶۰ در تمام شعب ایران، به‌خصوص به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم. به راهنمای خوب خودم اسیستانت همسفر شهلا و به همه راهنما‌یانی که امروز حضور دارند تبریک می‌گویم و همچنین به راهنما‌یانی که در جمع ما حضور ندارند؛ به‌ خصوص راهنما همسفر فریبا که اگر من امروز در اینجا هستم پیام کنگره۶۰ توسط‌ ایشان به من رسیده بود.

در کنگره۶۰ به چه کسی راهنما می‌گویند؟ راهنما کسی است که یک مراحلی را باید طی کند تا بعد به او راهنما بگویند. راهنما کسی است که به کنگره می‌آید و به‌ واسطه‌ این‌که در کنار یک مصرف‌کننده قرار گرفته و از اعضاء درجه یک خانواده مصرف‌کننده است، مثلاً همسر، پدر یا برادر او درگیر بیماری اعتیاد بوده و به کنگره می‌آید و در جلسات حضور پیدا می‌کند، راهنما انتخاب می‌کند و ر‌ها می‌شود، آزمون می‌دهد و اگر در این آزمون قبول شد تأییدیه نگهبان کنگره۶۰، آقای مهندس و نگهبان ورزش که در شعبه خودمان است و همچنین تأییدیه ایجنت و مرزبان‌ها را بگیرد و باید همه این مراحل را طی کند. راهنما در کنگره۶۰ باید علم بالایی داشته باشد و از تمام مراحل عبور کند.

راهنما تاریکی‌های خودش را داشته است و در کنار یک مصرف‌کننده قرار گرفته باید از این تاریکی‌ها عبور کند و بعضی از تاریکی‌های راهنما به‌ واسطه‌ رهجوی خودش حل می‌شود؛ یعنی راهنما ممکن است یک‌سری تاریکی‌ها داشته باشد که حل نشده است و همزمان او نیز با رهجوی خود در حال‌ رشد هستند. راهنما در کنگره خیلی ارزش و قرب بالایی دارد، جوری که آقای مهندس می‌گویند: وقتی یک راهنما از کنار شما رد می‌شود، حتماً باید به احترام‌ ایشان بلند شوید، هر کسی که شالی به گردن دارد باید به احترام‌ ایشان بلند شوید. راهنما کسی است که راه را به من نشان می‌دهد و کسی است که خود تا انتهای این راه را رفته است و الان به آن آرامش رسیده و می‌خواهد دست من را بگیرد.

من باید به راهنمای خود اعتماد کنم و اگر من به راهنما اعتماد و‌ ایمان قلبی نداشته باشم او نمی‌تواند به من کمک کند؛ زمانی راهنما می‌تواند به من کمک کند که دست من در دست راهنما باشد و به او‌ ایمان قلبی داشته باشم و حرف‌های او را باور کنم، نه این‌که به زبان چشم بگویم؛ ولی کار خودم را انجام بدهم، این می‌شود نافرمانی و رهجو، رهجوی موفقی نمی‌شود. اگر ما بخواهیم از راهنما تقدیر کنیم، به نظر من اولین چیز این است که من یک فرمان‌بردار خوبی برای راهنما باشم. راهنما تنها این را می‌خواهد، می‌خواهد رهجو را به آرامش برساند؛ پس من باید دستم در دست راهنما باشد و حرف او را گوش داده و به او اعتماد کنم و به راهنمای خود پیشنهاد ندهم. من اجازه این‌که به راهنما پیشنهاد بدهم را ندارم و باید حرمت راهنما را نگه دارم؛ چون راهنما با علم، عشق و با‌ ایمانی که دارد می‌خواهد من را به آرامش دعوت کند، من که در کنار یک مصرف‌کننده دچار تخریب شدم و ترس دارم، ناامیدی دارم، ترس از قضاوت‌شدن دارم، استرس دارم و ...
 
اگر راهنما آدمی پر از استرس باشد و اگر آموزش درستی نگرفته باشد همه این‌ها را به رهجوی خود انتقال می‌دهد؛ پس رابطه راهنما و رهجو رابطه متقابلی است و این‌که راهنما در کنگره۶۰ مزدی دریافت نمی‌کند. ما در کنگره 4 جشن مهم داریم که شامل هفته راهنما، هفته مرزبان و ایجنت، هفته دیده‌بان است. در این 4 جشن وظیفه ما قدردانی‌ کردن از کسانی است که به ما چیزی آموزش داده‌اند که مهم‌ترین آن همان آرامشی است که ما اکنون داریم. قدردانی‌ کردن به‌ صورت زبانی، قلبی و به‌ صورت عملی است. من با کردار خود باید از راهنمایم قدردان باشم، همین که فرمان‌بردار باشم، حرف‌ گوش‌کن باشم، تابع قوانین کنگره باشم، حرمت‌ها را زیر پا نگذارم و این‌که زبانی از راهنمای خود تشکر کنم و یک قانونی که آقای مهندس گذاشته‌اند که از طریق پاکت از راهنمای خود قدردانی کنم و نکته خیلی مهم این است که مبلغی را که من در این پاکت می‌گذارم اصلاً مهم نیست و هر شخصی با توجه‌ به توان مالی خود این مبلغ را تعیین می‌کند و مهم آن قدردانی است.

کاغذ دلنوشته من باید تمیز و مرتب باشد و مچاله شده، خط‌ خورده یا پاره نباشد؛ چون ارزش و قرب راهنما خیلی بالا است و خیلی خوب است ما این را یاد بگیریم که برای عزیزانمان در بیرون از کنگره هم پاکت دادن را اجرا کنیم و وظیفه ما است که این را برای پدر، مادر و برای هر شخصی که به ما هر چیزی را آموزش داده است این کار را انجام دهیم. در مورد راهنما هم بگویم که یکی از چیزهایی که باعث می‌شود رهجو حس فوق‌العاده منفی‌ داشته و آموزش نگیرد؛ حتی اگر بیاید و سی‌دی بنویسد و خدمت بگیرد؛ ولی راهنما بگوید این رهجوی من است، این رهجوی لژیون من است، آن رهجو خسارت و آسیب می‌بیند؛ چون راهنما همیشه مراقب آن است و همیشه می‌خواهد ببیند که چه کسی به رهجوی او حرفی ‌زده تا با این‌ و آن درگیر شود و این رهجو هیچ‌ وقت رشد نخواهد کرد. همه راهنما‌ها در کنگره خیلی زحمت می‌کشند و خیلی زمان می‌گذارند. راهنما کسی است که شاید هزاران مشکل در خانه و زندگی خودش داشته باشد؛ ولی از زندگی خودش می‌زند، از مسافر‌ها گرفته که هفته‌ای سه روز و همسفرانی که هفته‌ای دو روز به کنگره می‌آیند تا این عشق را به رهجو‌های خود بدهند و آن‌ها هم این عشق را دریافت کنند.
 
امروز همه رهجو‌ها باید از راهنما‌یان خود تشکر و قدردانی کنند، من هم از راهنمای خوبم اسیستانت همسفر شهلا خیلی سپاسگزارم و ممنونم که همیشه هستند؛ حتی اگر دو جلسه پشت‌ سرهم ببینمشان باز هم احساس می‌کنم که خیلی وقت است که ایشان را ندیده‌ام، من کسی بودم که وقتی وارد لژیون شدم یک آدمی بودم که به‌ قول‌ معروف اشکش لب مشکش بود. آقای مهندس گفتند که در این هفته از خاطرات خود تعریف کنید و من هم خیلی کوتاه می‌گویم: راهنمای من همسفر شهلا با آن صبر، مهربانی و متانتی که داشتند باعث شدند که من آن گریه‌های خود را انجام بدهم، آن ناراحتی‌ها را تحمل کنم و همیشه برای من یک شنونده خیلی خوب، یک استاد و راهنمای خیلی خوبی بودند و همیشه من یک حس خوب از راهنمای خود دریافت می‌کردم که الان هم همین حس را همیشه از او دریافت می‌کنم و هروقت مشکلی در لژیون خود داشته باشم همیشه به من کمک می‌کنند و من دست‌بوس تمام راهنما‌یان عزیز هستم.

تصاویر برگزاری جشن هفته راهنما 

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا، مسافر عطا
عکاس: همسفر لیلا رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون دهم)
تایپ: همسفر صفا رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز