English Version
This Site Is Available In English

خواست خداوند

خواست خداوند

جلسه اول از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صادق قم، با استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "  هفته راهنما " یکشنبه 28 بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر در ابتدا خداوند را سپاسگزارم که امروز در این جشن زیبا حضور دارم تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی که اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. هفته راهنما را تبریک عرض می‌کنم خدمت راهنمایان آقای مهندس که استاد راهنمای کنگره 60 هستند، راهنمای عزیز خودم هم در بخش مواد مخدرم و هم سیگارم آقا آقایی که زحمات زیادی را برای بنده کشیدند خیلی در مورد من صبر کردند و خیلی به من امیدواری دادند و همین امیدواری باعث شد که من در کنگره 60 به درمان برسم و هم بتوانم در جایگاه راهنمایی خدمت کنم.
چون من اصلاً در خودم چیزی نمی‌دیدم اصلاً امیدی به آینده نداشتم و همین‌طور به راهنمایان شعبه صادق درمان سیگار و همین‌طور تغذیه سالم تبریک میگم واقعاً جایگاه راهنمایی جایگاه بالایی است یک راهنما بزرگ‌ترین معضل‌های جهان هستی را حل می‌کند.
مصرف مواد مخدر هر مواد مخدری را درمان می‌کنم و همین‌طور مصرف سیگار را هیچ‌کسی در دنیا باور نمی‌کند که نمی‌شود سیگار نکشید و معضل بعدی که اضافه‌وزن و چاقی است که دنیا درگیر است و راه‌های مختلفی در مورد این مسئله وجود دارد اما راهنماهای تغذیه سالم بسیار راحت نیم ساعت در پارک یا کارگاه می‌نشینند بدون هیچ دغدغه‌ای تناسب‌اندام پیدا می‌کنند این توسط چه کسی انجام می‌شود توسط راهنما انجام می‌شود راهنماهای کنگره 60 به نظر من بالاترین مدرک درمان اعتیاد رادارند درست است که بی‌مدرک‌اند ولی بالاترین مدرک رادارند هم پزشک‌اند‌ هم روان‌پزشک‌اند هم مددکارند هم مربی ورزشی‌اند خیلی مسائل را باهم بلدند شاید من خودمم خیلی متوجه نباشم اما کار بزرگی انجام می‌شود. راهنما از بیرون از کنگره نمی‌آید رهنماها همین کسانی هستند که همین‌جا در جلسات نشسته‌اند شاید سال دیگر از همین‌ها که تازه‌واردند‌ سفر اولی‌اند‌ یا سفر دومی سال دیگر همین موقع راهنما باشند.
خداوند برای تک‌تک ما خواسته فقط ما باید خودمان خواسته‌مان را قوی کنیم که راهنما بشویم .
با مصرف مواد مخدر آمده امتحان‌داده مصاحبه شده شال دریافت کرده آمده و در شعبه لژیون زده و افراد زیادی را درمان کرده مسیر سختی را پشت سر گذاشته از گذرگاه‌های سختی عبور کرده به همین دلیل می‌تواند خیلی راحت و دقیق افراد را از گذرگاه‌ها عبور بدهد اما افرادی خواستار این مسئله باشند. حالا چرا باید از راهنما قدردانی کنیم قدردانی یعنی چه یعنی قدر دانستن قدر یعنی اندازه، اندازه کاری برایت انجام‌شده می‌دانی اندازه اینکه تا دیروز هروئین، تریاک و سیگار می‌کشیدی ولی امروز دیگر این‌ها نیستند را می‌دانی، می‌دانی چه اتفاقی افتاده آیا قدر اینکه شب‌ها راحت می‌خوابی را میدانی قدر اینکه صبح زود می‌توانی بیدارشی میدانی این کار چقدر می‌ارزد درمان اعتیادت چقدر می‌ارزد این می‌شود قدر دانستن اما قدر آن را نمی‌دانی،نمی‌دانی چقدر است ازت گرفته می‌شود.
در کنگره قدردانی می‌کنم که حالم خوب شود قدردانی می‌کنم که نعمت به من افزوده بشود قدردانی می‌کنم که آرامش داشته باشم حال خوشی داشته باشم قلبم آرام بشود تا یک لیوان چای می‌دهند دستم را قدرش را بدانم در خانه اگر غذا می‌خورم طعم آن را بفهمم حسش را بفهمم برای این کار است حالا اگر قدردانی نکنم چه اتفاقی می‌افتد همیشه حالم بده است نشانه افراد قدرنشناس حال بدی است محدودیت و محرومیت به وجود میاورد همیشه در حاشیه است ما باید تمرین کنیم بیاموزیم مشق است سپاسگزاری در کنگره چهار جلسه است تمرین می‌کنیم تا بتواند در درون ما درمان به وجود بیاید این‌گونه نیست که یک‌شبه به دست بیاید یک بخش آن زبانی است و یک بخش آن پاکتی است.
ضلع زبانی‌ام سه متر باشد ضلع پاکتی یک ده‌هزارتومانی کهنه باشد در این صورت سپاسگزار نمی‌توانی باشی، حالت خوب نمی‌شود و در قلبی چگونه است در قلبت باراهنما گله‌داری، این‌جوری آن‌جوری چرا فلان به لباسم چه‌کار دارد به داروی من چکار دار، بازهم سپاسگزار نیستیم.
سپاسگزار بودن را کنگره به من می‌آموزد که راحت‌تر درمان بشوم درمان این نیست که دارو را قطع کنی درمان این است که سپاسگزار باشی یک سری ویژگی‌ها ا در درون خودت به وجود بیاوری کسانی هستند که درمان شده و رفتند ولی امروز به خاطر اینکه از راهنمایشان تشکر کنند آمده‌اند‌ برای چه آمدند می‌توانستند نیاید اما آمده‌اند‌ که یک لذتی ببرند یک رسمی را به‌جا آورند و ما باید بیاموزیم که سپاسگزار باشیم از خانواده از بچه‌هایمان، من به‌عنوان راهنما از شاگردهایم هم سپاسگزارم چون آن‌ها هم به من چیزی یاد می‌دهند هرچقدر که من سپاسگزارتر می‌شوم لژیون مرتب‌تر می‌شود این‌یک رابطه دوطرفه جالبی است.

تایپ خبر: مسافر مرتضی لژیون دوم همسفر امیر محمد لژیون همسفران
عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر
ارسال خبر: همسفر امیر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .