پیوند محبت بین راهنما و رهجو

نهمین جلسه از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی گرگان ویژه مسافران با استادی مسافر جواد و نگهبانی مسافر نعمت و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " هفته راهنما"روز یک‌شنبه۲۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر. شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که به من فرصت داد در جمع شما دوستان باشم. هفته راهنما را در راس به جناب مهندس و به همه‌ی راهنمایان تبریک عرض می‌کنم. این هفته بسیار زیبا و قشنگ است و تشکر و خدا قوت خدمت ایجنت محترم شعبه بابت تمام زحماتی که برای شعبه می کشند و از مرزبانان محترم کمال تشکر و قدر دانی دارم.

در خصوص دستور جلسه هفته راهنما که به نظر من قشنگ‌ترین هفته است من روز اول که وارد کنگره شدم حالم بسیار خراب بود و در آن روز آقا اسماعیل من را پذیرا شدند و در ادامه در سال ۹۸ خودم متوجه نشدم که چه زمانی درمان شدم. در ادامه آقا اسماعیل به من آموزش دادند و در کنگره ماندگار شدم. در حال حاضر چهار سال در کنگره خدمت می‌کنم و هر روزی که به کنگره می‌آیم با حس و حال خوب و از طرف دیگر به واسطه وجود آقا اسماعیل است که حس پدرانه نسبت به ایشان دارم. واقعا از ایشان سپاسگزارم چرا که ایشان بامشغله زیاد شغلی به ما خدمت می‌کنند، پس جا دارد صمیمانه از ایشان قدر دانی کنم. راهنمایان از وقت خود می‌زنند برای آموزش رهجویان چون راهنما این مسیر را قبلا رفته و افرادی بودند در این مسیر زحمت کشیدند و با عشق و محبت عصاره زحمات خود را به رهجوها منتقل کردند.

راهنما رهجو را با عشق و محبت در لژیون قبول می‌کند  و دوست دارد که به رهایی برسد. من به عنوان یک رهجو بهترین چیزی که هدیه به راهنما بدهم جدا از موضوع پاکت دادن این است که سفر خوبی داشته باشم و تکالیف خود را به خوبی انجام بدهم و باید گوش به فرمان راهنما باشم. راهنما از رهجو می‌خواهد که سی دی‌های خود را بنویسد و سر وقت در کنگره حاضر شود و در جلسات مشارکت کند که بهترین هدیه برای راهنما همین است. با انجام این موارد رهجو به رهایی می‌رسد و من برای همه‌ی سفر اولی‌ها آرزوی موفقیت دارم و به دوستانی  که راهنمایی قبول شدن مجددا تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم در این مسیر موفق باشند. همه در کنگره خدمتگزار هستیم که یک سفر اولی به رهایی برسد. از OT و نشریات تا راهنما که با تمام مشکلات از وقت خود می‌زند فقط به عشق رهایی رهجو حاضر می‌شود. ده ماه خون دل می‌خورد که که یک نفر به حال خوب برسد. تصور کنید با این همه سختی رهجو برای نامه OT خود حاضر نمی‌شود و راهنما افسوس می‌خورد که چرا رهجو برای نامه حاضر نشده است، پس ما می‌توانیم با رعایت این مسائل و فرمانبردار بود و انجام تکالیف خود به راهنما هدیه بدهیم. ازاینکه با سکوت خود به حرف‌‌های من گوش دادید از شما متشکرم.

تایپ و ارسال :مسافر جواد لژیون یکم

عکس:مسافر مهدی لژیون

نمایندگی گرگان 

28بهمن1403