English Version
This Site Is Available In English

پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست

پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست

گفتگویی شیرین با راهنما همسفر فاطمه داریم که ازنظر من به دلیل شوقی که به خدمت داشتند، یکی از اسطوره‌های صبر و استقامت در کنگره۶۰ هستند. ایشان دو بار در هفته دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها مسیر طولانی را طی می‌کردند تا به پیمانی که بستند عمل کنند.

همسفر فاطمه و مسافرشان با تخریب بیش از ۱۰ سال آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره و متادون وارد کنگره شدند. به مدت ۱۰ ماه با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر محمد و همسفر فاطمه سفر کردند. مدت ۷ سال و ۶ ماه و ۹ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافر ایشان فوتبال و بدمینتون است و ورزش همسفر دارت است.

نحوه آشنایی شما با کنگره ۶۰ چگونه بوده است؟

سال‌ها قبل از طریق شبکه پیام نمای تلویزیون با کنگره آشنا شدم و به دلیل این‌که شعبه‌ای در بوشهر و شیراز وجود نداشت به تهران وصل شدم و پکیج آموزشی که شامل کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، کتاب ۱۴ وادی، چهارمقاله، جزوه جهان‌بینی و تعدادی سی دی بود به‌وسیله پست دریافت کردم و بعدها روزانه سایت مرکزی کنگره را دنبال می‌کردم و سی‌دی‌هایی که در آن زمان روی سایت بار گزاری می‌شد را دانلود می‌کردم و گوش می‌دادم و همیشه منتظر بودم شعبه‌ای در شهرهای جنوب راه‌اندازی شود و از تهران هم می‌پرسیدم تا این‌که شعبه بوشهر راه‌اندازی شد و به شعبه بوشهر رفتم. اوایل سال 1396 به شعبه تخت جمشید شیراز آمدم و سال 1398 در آزمون راهنمایی قبول شدم.

با توجه به این‌که همه خدمت‌ها در کنگره ارزشمند و دل‌نشین است و از عشق درونی افراد نشئت می‌گیرد، ازنظر شما چه خدمتی در کنگره شیرین‌تر است؟

چنانچه خداوند اذن خدمت به مسافر یا همسفری بدهد، همه خدمت‌ها در کنگره ارزشمند و شیرین است؛ زیرا دلی، با عشقی بلاعوض و همراه با آموزش و آگاهی است؛ اما برای من خدمت در جایگاه راهنمایی بسیار شیرین و دل‌نشین بوده است؛ زیرا در کنار رهجوها می‌آموختم و لحظه رهایی و حال خوبشان، قشنگ‌ترین و ارزشمندترین حس‌ها و انرژی‌ها را دریافت می‌کردم.

به نظر شما چه طور می‌توانیم قدردان کنگره۶۰ باشیم؟

طبق قوانین و فرامین کنگره عمل کنیم و فرمان‌بردار باشیم. چشم گفتن و عمل کردن به دستورالعمل‌های کنگره را اجرایی کنیم. داخل حاشیه‌ها نباشیم؛ زیرا از چرخه کنگره خارج می‌شویم. به حرمت‌های کنگره عمل کنیم|، به راهنما و آموزش‌ها وصل باشیم و تا جایی که می‌توانیم با آموزش‌هایی که با عشق و محبت درونی دریافت می‌کنیم، عضو کنگره و قدردان کنگره باشیم؛ اما زمانی که نمی‌توانیم فرمان‌بردار باشیم، ممکن است هم برای خودمان، هم برای کنگره آسیب‌زننده باشیم؛ پس بهتر است از چرخه کنگره خارج شویم و دنبال زندگی خودمان برویم.

من می‌دانم که یکی از مؤثرترین افرادی که در راه‌اندازی شعبه لامرد تلاش می‌کرد تا به نتیجه رسید شما بودید که نشان از یک همسفر صبور، شجاع و قدرتمند هست. آیا فاطمه از روز اول که وارد کنگره شد به همین شکل بود یا در سایه آموزش‌های کنگره به این مرحله رسید؟

سپاس از لطف شما؛ اما به نظرم من کار خاصی نکردم، فقط لطف خداوند بوده که من چندین سال قبل پیام کنگره را به افرادی که نیاز داشتند ازجمله مسافران خودم رساندم و همین مسئله باعث شد که با تلاش و خواسته‌های افرادی دیگر، امروز شعبه‌ای در لامرد داشته باشیم و قطعاً امروز هر آرامش و تعادلی که داریم و در هر مرحله‌ای از زندگی‌مان که هستیم از آموزش‌های ناب کنگره هست. می‌دانیم هر همسفری که وارد کنگره می‌شود، تخریب‌های زیادی دارد و با مشکلات سهمگینی روبه‌رو بوده است. از همه‌جا ناامید شده، ناامیدانه و ناباورانه وارد کنگره شده است؛ اما در سایه آموزش‌های کنگره، اجرای قوانین و فرمان‌برداری در مسیر قرارگرفته و کم‌کم نقطه تحملی پیداکرده است و به همسفری صبور و تقریباً متعادل تبدیل‌شده است؛ زیرا هر چه جهل، کبر و منیت کمتر باشد، آرامش درون بیشتر می‌شود.

اکنون شعبه لامرد چند وقت هست که شروع به کارکرده و چه پیشرفت‌هایی داشته است؟

اولین جلسه شعبه لامرد در تاریخ  دی‌ماه 1402۱۵ در پارک راه‌اندازی شد و فروردین ۱۴۰۳ زیر سقف رفتند و در تاریخ 16 مهرماه 1403 اولین جلسه همسفران تشکیل شد. ۱۴ آبان جشن گل‌ریزان برگزار شد. ۱۹ مهرماه ۱۲ تا رهایی داشت و اواخر بهمن هم چندین رهایی دارد. لژیون سردار مسافران و همسفران تشکیل‌شده است و خدا را شکر به روی دردمندان و ره گم‌کردگان دری بازشده است. ان‌شاءالله که با تلاش و همدلی اعضاء پیشرفت‌های خوبی داشته باشد.

آیا نگرش و باور شما قبل از ورود به کنگره تا الآن که سال‌هاست در کنگره حضور دارید، نسبت به کسی که در کنار یک مصرف‌کننده زندگی می‌کند تفاوتی داشته است؟

بله قطعاً متفاوت هست؛ زیرا روزی که وارد کنگره شدم تخریب‌های زیادی داشتم و در تاریکی‌های خودم غوطه‌ور بودم و سال‌ها در کنگره آموزش گرفتم و به کمک آموزش‌ها کم‌کم دیدگاه من تغییر کرد و همین تغییرات باعث آرامش درونی‌ام شد.

یکی از سؤالاتی که همیشه ذهن خود من را نسبت به شما مشغول کرده بود، طی کردن مسافت طولانی لامرد تا شیراز هفته‌ای دومرتبه، حدود ۲۶ الی ۳۰ ساعت در هفته و مشکلاتی که در مسیر رفت‌وآمد داشتید که من می‌دیدم در سرمای زمستان شیراز و گرمای لامرد با اتوبوس رفت‌وآمد چه قدر سخت بود، آیا هیچ‌وقت خسته نمی‌شدید؟ چه چیزی به شما کمک می‌کرد این سختی‌ها را تحمل‌کنید؟

درواقع در این سال‌ها من هیچ‌وقت به بعد مسافت و ساعاتی که در اتوبوس هستم، فکر نکردم و توجه هم نمی‌کردم که مسیر طولانی هست؛ زیرا با توجه به عشق به خدمت و شوقی که داشتم، هیچ‌وقت یادم نمی‌آید خسته شده باشم، بلکه روزبه‌روز حالم بهتر و بهتر می‌شد و واقعیت این بود که من در طی این مسیر، جاده، سرما و گرما، چیزی به‌جز عشق ندیدم.

شما یک‌بار کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را کامل نوشته‌اید. جریان را برایمان تعریف می‌کنید که دلیل این کار چه چیزی بوده است؟

در ابتدا که شعبه بوشهر بودم، کانالی بود که همه همسفران عضو بودند و هرکسی مطلب یا دل نوشته‌ای داخل گروه ارسال می‌کرد. من هم تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم. هر شب یک صفحه از کتاب را می‌نوشتم و ارسال می‌کردم و همسفران به گفته خودشان، هر شب مثل سریال این نوشته‌ها را دنبال می‌کردند. زمانی که کتاب تمام شد، خیلی برایم سخت بود که وادی سیزدهم، راه را برایم باز کرد که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و اینجا بود که ادامه دادم و چهارمقاله و جزوه جهان‌بینی را نوشتم و ارسال کردم.

به‌عنوان صحبت پایانی اگر مطلبی هست بفرمایید؟

ممنون و سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همه خدمتگزاران کنگره۶۰ و از شما همسفر آمنه ممنونم. امیدوارم در مسیر آموزش‌ها دریافت داشته باشیم.

تهیه و تنظیم: راهنمای تازه‌واردین همسفر آمنه
عکاس: مرزبان خبری همسفر معصومه
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فائزه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تخت جمشید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .