English Version
This Site Is Available In English

من از کنگره دریافتن های بسیاری داشته ام و به همین علت، ماندم، خدمت کردم و راهنما شدم ،تا زکات حال خوبم را پرداخت کنم و قدردان آن باشم.(نمایندگی یاس اص

من از کنگره دریافتن های بسیاری داشته ام و به همین علت، ماندم، خدمت کردم و راهنما شدم ،تا زکات حال خوبم را پرداخت کنم و قدردان آن باشم.(نمایندگی یاس اص

چهارمین جلسه از دوره شصت و سوم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر فاطمه، نگهبانی مسافر تارا و دبیری مسافر سهیلا با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟» در روز شنبه مورخ ۱۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان فاطمه هستم یک مسافر

از اینکه در کنار شما عزیزان هستم خوشحالم و امیدوارم هفته خوبی را آغاز کرده باشید. دستور جلسه امروز «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟» است و در ادامه تولد یک سال رهایی خانم وحیده را جشن می‌گیریم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به واسطه این تولد توانستم در جایگاه استادی قرار بگیرم. این دستور جلسه بسیار مهم است، شاید این سؤال برای شما پیش‌آمده باشد که چرا این دستور جلسات تکرار می‌شود؟

این تکرارها باعث می‌شود که اثرگذاری مطلوبی را روی تک‌تک ما و از جمله خود من داشته باشد. همان‌طور که می‌دانید کنگره ۶۰ یک نهاد مردمی است، زمانی که تازه‌واردی به کنگره قدم می‌گذارد، بدون پرداخت هزینه به او سرویس و خدمات داده می‌شود و تا زمانی که به درمان برسد، هیچ هزینه‌ای به جز پول دارو، کتاب و منابع آموزشی‌اش، برای درمان خود پرداختی ندارد. چرا جناب مهندس این دستور جلسه را گذاشته‌اند؟ چون در کنگره قدردانی را بیاموزیم.

در کنگره در هر سال ۴ جشن بزرگ برگزار می‌شود، جشن هفته راهنما، جشن هفته دیده‌بان، جشن ایجنت و مرزبان و جشن همسفر، در کنگره یک سری افراد آموزش دیدند و به آگاهی، درمان و حال خوب رسیدند؛ مرزبان، راهنما، ایجنت، و غیره... شدند، امروزه بسیاری از عزیزان در کنگره با عشق خدمت می‌کنند و به سفر اولی‌ها سرویس می‌دهند و برکات این خدمت‌ها در زندگی‌شان جاری می شود.

یک سفر اولی زمانی می‌تواند به کنگره خدمت کند که یک سفر خوب و باکیفیت داشته باشد. زمانی می‌تواند بگوید من عاشق راهنمای خود هستم و ادعای دوست‌داشتن کند که در عمل ثابت کند؛ با سروقت به کنگره آمدن، سی دی نوشتن و فرمان‌بردار راهنما بودن، آن زمان می‌تواند به درمان برسد. آقای مهندس در لایو در مورد سپاسگزاری و شکرگزاری فرمودند: شکرگزاری یعنی بازپرداخت، یعنی زکات حال خوب خود را دادن.

افرادی که دریافت‌کننده باشند، باری به هر جهت هستند و خدمتی به کنگره نمی‌کنند و من به عینه می‌بینم که هنوز حالشان خوب نشده است. منِ فاطمه ۱۳ سال است که در مسیر کنگره رفت‌وآمد می‌کنم. یک زمانی عزیزی به آقای خدامی گفتند: مسیر من به کنگره طولانی است، ایشان در جواب فرمودند: هرچه دورتر باشی آن آموزشی که به دست می‌آوری، باارزش‌تر است؛ من خود به بشخصه از کنگره دریافت هایی داشته ام که برایم بسیار ارزشمند بود و برای همین، ماندم، خدمت کردم و راهنما شدم و سعی کردم زکات حال خوبم را پرداخت کنم و قدردان آن باشم.

من زمانی می‌توانم بگویم عاشق راهنمایم هستم که راه او را ادامه دهم. آن موقع است که اسم راهنمای من تا ابد زنده باقی خواهد ماند و با افتخار از رهجوی خود یاد می‌نماید و صادقانه خدمت می‌کند.

آقای مهندس فرمودند: برای چه قدردانی کنیم؟ برای اینکه بگوییم ما شما را می‌بینیم، من پدر، مادر و خانواده‌ام را می‌بینم؛ ولی این کافی نیست، مهم‌ترین بخش شکرگزاری به مرحله ظهور رساندن است و در عمل قدردانی‌کردن از طرف مقابل است. قدردانی یعنی اینکه مسئولیتی که به من داده می‌شود را بتوانم به نحو احسن انجام دهم .این یعنی بازپرداخت.

  جناب مهندس کار زیبایی به ما یاد دادند که به‌جای کادو دادن، با یک پاکت و یک دل‌نوشته می‌توانیم تشکر کنیم. در کنگره ۶۰ قدردانی فقط با پاکت انجام می‌شود. حالا هر کسی در حد توان خود می‌تواند تشکر نماید. خوشبختانه ما با آموزش‌دیدن در کنگره به آن توانایی رسیده و توانسته‌ایم پایه‌های مالی خود را قوی کنیم و امیدوارم در هفته راهنما بتوانیم به‌درستی از راهنمای خود تشکر نماییم.

دستور جلسات کنگره ۶۰ به بهترین شکل چیدمان شده‌اند که یک رهجو بتواند در هفته راهنما از راهنمای خود به زیباترین نحو قدردانی کند. اگر در کنگره و بیرون از کنگره قدردانی انجام می‌گیرد، به این معنا است که من بازپرداخت کاری که برایم انجام شده را پرداخت نمایم و آن موقع است که عشق و محبت ادامه‌دار می‌شود.

سخنان استاد در مورد تولد یک سال رهایی مسافر وحیده:

امروز تولد خانم وحیده را داریم. این تولد را خدمت جناب مهندس، خانواده محترم ایشان و خدمت تمام عزیزان و خانواده کنگره ۶۰، خصوصاً خانم وحیده و خانواده ایشان تبریک عرض می‌نمایم. وحیده زمانی که وارد لژیون من شد، خیلی گله و شکایت می‌کرد، مدام غر می‌زد، از پدر، مادر و از همه اطرافیان خود شاکی و طلبکار بود و برخلاف ظاهر آرامش، درون پرتلاطمی داشت.

البته ناگفته نماند نقاط مثبت زیادی هم داشت؛ خانم بسیار مسئولیت‌پذیر و قانونمندی بود، زمانی که به او مسئولیّتی محوّل شود، به بهترین شکل انجام می‌دهد، وحیده تلاش خود را برای خدمت به خانواده و همه افرادی که در مسیر راهش قرار گرفته‌اند، انجام می‌دهد.

من همیشه می‌گویم اگر می‌خواهید صیقل داده شوید، رشد کنید و دید وسیع پیدا کنید، باید خدمت کنید و جایگاه راهنمایی را تجربه کنید و در جایی که از آن انشعاب یافته‌اید، قرار بگیرید. جایگاه راهنمایی سرشار از عشق و محبت است. وحیده با تلاش توانست شال سبز بگیرد و امیدوارم سال دیگر موفق به گرفتن شال نارنجی بشود و در حال حاضر در قسمت نشریات مشغول به خدمت است.

پیام تولد:

خانم وحیده، در عمل خود هیچ تردیدی نداشته باشید، جای خود را حتماً می‌دانید که پیدا خواهید نمود و ما این پایان را با آغاز جشن می‌گیریم. یک سال رهایی‌تان پرشگون باد

اعلام سفر:

نام راهنما: خانم فاطمه - آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیره، قرص - روش درمان: DST - داروی درمان: شربت OT  - مدت سفر: ۱۲ ماه و ۱۲ روز - مدت رهایی: ۱ سال و ۲۰ روز - ورزش در کنگره: بدمینتون

خواسته:

خواسته اول: پیام کنگره جهانی شود و به گوش تمام مصرف‌کنندگان برسد.
خواسته دوم: تمام خانم‌های عضو کنگره مخصوصاً شعبه یاس به تک‌تک خواسته‌هایشان برسند.

صحبت‌های مسافر وحیده:

سلام دوستان وحیده هستم یک مسافر

از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان که این بستر را برای ما فراهم کردند، از اسیستانت های گرامی خانم مریم، خانم پریسا و راهنما عزیزم خانم فاطمه بسیار تشکر و سپاسگزاری می‌نمایم.

همان‌گونه که گفته شد، خانم فاطمه کارها و غرغر کردن‌های من را خیلی تحمّل کرده و هر دفعه با من برخورد می‌کردند، ولی باز هم غر می‌زدم. از ایجنت محترم خانم نیکی، مرزبانان محترم که اجازه برگزاری این جشن تولد را به من دادند، از راهنما تازه‌واردین خود، خانم آزاده عزیز و خانم زهره عزیز خیلی سپاسگزاری و تشکر می‌نمایم. از شما آموزش‌های بسیاری گرفتم؛ تک‌تک شما را دوست دارم و هر کدام برای من یک نوع آموزش هستید.

از همسر و دختر گلم که همسفر و بال پرواز من در این مسیر بودند و راهنمای دخترم، خانم بهار بسیار سپاسگزاری می‌نمایم؛ بیشتر مواقع، واقعاً کم می‌آوردم؛ ولی دختر و همسرم همانند کوه پشتیبان من بودند و حمایتم می‌کردند. امیدوارم که بتوانم بهترین خدمات را برای آنها انجام دهم و از من راضی و خشنود باشند، ممنون که در کنار من هستید.

صحبت‌های همسفر ثمین:

سلام دوستان ثمین هستم یک همسفر

ابتدا از آقای مهندس که این بستر را فراهم آوردند که افرادی مثل مادر من به درمان رسیده و به زندگی بازگشته و در کنار هم به زندگی ادامه دهیم تشکر و سپاسگزاری می‌نمایم، از ایجنت گرامی، مرزبانان عزیز تشکر می‌نمایم، از خانم فاطمه عزیز، راهنمای مادرم و خانم بهار عزیز، راهنمای خودم که امروز جایشان خالی است، تشکر ویژه دارم.

خدا را شاکر و سپاسگزار هستم که راه کنگره برای من و مادرم باز شد. ایشان آمدند، ادامه دادند و درحال‌خدمت در کنگره هستند. امیدوارم که ایشان را در پله‌های بالاترِ خدمت ببینم.

صحبت‌های مسافر حمید:

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر

من با بیش از بیست سال تخریب وارد کنگره شدم؛ با راهنمایی آقای هویدا ۱۱ ماه سفر کردم و مدت ۳ سال است که از OT و نیکوتین رها هستم. از همه شما عزیزان تشکر می‌نمایم، امروز قسمت شد که اینجا حضور پیدا کنم و در خدمت شما باشم؛ خواسته قلبی من برای شما به‌خصوص سفر اولی‌ها این است که به درمان برسید. اگر در این مسیر کوتاهی شود، فرصتی هست که از دست ما رفته و این یک توفیقی است که بتوانیم خود را پیدا کرده، بمانیم و خدمت کنیم.

ما با خدمتی که انجام می‌دهیم، بیشترین لطف را در حق خودکرده‌ایم؛ در کنار این خدمت ما، انسان‌های دیگری هم می‌توانند به درمان برسند و این توفیق و فرصتی است که خداوند به ما داده تا در خدمت دیگران باشیم. از ایجنت محترم خانم نیکی که اجازه شرکت در این جشن را به من دادند، تشکر و سپاسگزاری می‌نمایم. خانم وحیده زیاد صحبت نکردند و من به‌جای ایشان صحبت می‌کنم.

زحمات بسیاری را متحمل شدم تا توانستم وحیده را به یک مصرف‌کننده تبدیل کنم؛ من در دوران عقد با خانم وحیده، خود یک مصرف‌کننده بودم و همیشه از مصرف زیاد مواد حال بدی داشتم و علت حال بدی خود را خوردن گوجه‌سبز بیان می‌کردم. پدر ایشان به من می‌گفتند این‌قدر گوجه‌سبز نخور که حالت بد بشود. بعد از مدتی کار از خوردن گوجه‌سبز گذشت و این شد که تصمیم گرفتم همسرم را به یک مصرف‌کننده تبدیل کنم.

این کار با تلاش و به‌آرامی انجام شد، به‌گونه‌ای که از من جلو زدند. هر زمانی که من از خانه خارج می‌شدم، می‌گفتند: مواد را فراموش نکنید. من ۹۹ درصد اوقات، ایشان را یا برای آشپزی یا برای کشیدن مواد جلو گاز می‌دیدم. بعد از مدتی کانون زندگی‌مان ازهم‌پاشیده شد و به هم ریخت. سال ۱۴۰۰ پیام کنگره به من رسید؛ بیا اینجا هم شربت تریاک هست که داروی درمان است و هم شراب (DSAP) و من گفتم کور از خدا چه می‌خواهد؟

وقتی به کنگره آمدم و در برخورد اول، مرزبانان مرا بغل کردند، از خودم خجالت کشیدم، چون چنین مواردی در بیرون از کنگره برای ما نیست، تمام کرامت انسانی ما از بین رفته بود و از انسان بودن خارج شده و خود را مفت فروخته بودیم و اینجا ارزش پیدا کردیم.روی سخن من فقط با سفر اولی‌ها است که این تولدها فقط یک سنت آیینی نیست، این یک پیام است، پیامی که ما هر کدام، در هر جایی و با مصرف هر مقدار مواد مخدری، می‌توانیم وارد شویم، فقط باید خواسته قلبی داشته باشیم تا بتوانیم در این مسیر قدم بگذارید.

زمانی که به این نقطه رسیدید، خود را تازه پیدا کرده و با آن انسان قبل فوق‌العاده تفاوت دارید. من از سفر اولی‌ها خواهش می‌کنم دنبال حاشیه نباشید، آموزش‌هایی که در کنگره وجود دارد در هیچ جای دنیا آموزش داده نمی‌شود. در بیرون از کنگره بعضی سیستم‌ها هنوز به جایی نرسیده‌اند که با بیمار و مخاطب خود بتوانند حتی مؤدبانه صحبت کنند. ولی اینجا آقای مهندس آموزش‌هایی به ما داده‌اند که یک انسان فوق‌العاده شروشور به یک انسان مؤدب تبدیل شود.

تایپ: مسافر سارا لژیون ۷ و مسافر مینا لژیون ۴ نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .