چهاردهمین جلسه از دوره اول، سری کارگاه های آموزشی- خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانم های مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی مسافر مونا، نگهبانی مسافر بیتا و دبیری همسفر زهرا، با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟» روز شنبه ۱۳ بهمنماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
از ایجنت محترم، راهنمایی خوبم و نگهبان عزیز، سپاسگزارم که فرصت خدمت را به من دادند. دستور جلسه این هفته، ما در کنگره ۶۰، چگونه قدردانی میکنیم؟ است.سپاسگزاری و تشکر، به سه طریق انجام میشود. ابتدا در اندیشه و پندار خود باید ایمان داشته باشیم که بابت هر دست آوردی تشکر کنیم، دوم آن را به مرحله گفتار درآورده و با زبان هم مراتب قدردانی را بیان کنیم و سوم باید تبدیل به عمل شود.
این کار یعنی من قدردانی میکنم و قدر و اندازه هر موهبتی را میدانم و عملاً ثابت میکنم که قدردان و شاکر خدمات دیگران هستم. وقتی فرد مشارکت میکند، با زبان و در کلام تشکر میکند، وقتی که فرد مطلب مینویسد و یا در قسمتهای دیگر خدمت میکند، بهنوعی با قلم و قدم تشکر میکند.افرادی که در لژیون سردار و گلریزان، شرکت مینمایند، در واقع میخواهند به این طریق مراتب قدردانی خود را نسبت به سیستم کنگره، اجرایی کنند. ما در کنگره چند تا جشن داریم، جشن بنیان، جشن راهنما، جشن همسفر، جشن دیدهبان و جشن مرزبانان و ایجنت.
وظیفه من در این جشنها چیست؟ من با روش DST خیلی راحت به درمان رسیدم، و پس از درمان حس میکردم که انرژی لازم را ندارم، اما بعد از شرکت در لژیون جونز و استفاده از تغذیه سالم، کاهش وزن دادم و روزبهروز حالم بهتر شد و احساس سبکبالی میکردم، طی آموزشهای کنگره، هر روز دانایی و اطلاعاتم بیشتر شد و در مجموع، دریافتهای زیادی داشتهام.
حالا در قبال اینهمه دریافت، وظیفه دارم که قدردان باشم و قدردانی فقط این نیست که با زبان، به راهنمایم بگویم متشکرم. ما یاد گرفتیم که با خرید هدیه و گل و غیره تشکر نکنیم، بلکه یک دلنوشته زیبا با حس خوب بنویسیم و با هر مقدار پولی که در توان داریم، آن را در یک پاکت قرار دهیم و به راهنما هدیه کنیم.وقتی فردی خدمت میکند و آموزش میدهد، خیلی بهتر است که خدمت او مشاهده گردد تا با کسب انرژی بیشتر، بتواند خدمات عالیتری ارائه بدهد. من قبل از ورود به کنگره، تشکرکردن را بلد نبودم و هرکس کاری برایم انجام میداد، میگفتم وظیفهاش را انجام داده، ولی وقتی وارد کنگره شدم تازه معنی قدردان بودن را متوجه شدم.
باید سپاسگزار کنگره باشیم، چرا که ما در این مکان از امنیت کامل برخوردار هستیم و بهصورت رایگان، آموزش میبینیم، آن هم آموزش راستین و مطالبی را یاد میگیریم که در همه جای زندگی، به درد ما میخورد، همین نظم و انضباط را که یاد گرفتیم و در زندگی خود و مسائل روزمره به کار بردیم، آسودهخاطر شدیم، دیگر استرس نداریم، دلشوره نداریم، کارهای عقبمانده نداریم. اینها چقدر میارزد؟ آیا من نباید سبد را حمایت کنم؟ حمایت سبد، کوچکترین قدمی است که برمیدارم.
گاهی با خود فکر میکنم که کنگره به من حقوق میدهد. همان پولهایی که من بابت خرید مواد مخدر، سیگار و خوراکیهای که هیچ فایدهای برای سلامت جسم من نداشت، خرج میکردم و باعث تخریب جسم و روان من میشد، امروز یک پسانداز است و میتوانم این پول را در جشنهای مختلف، لژیون سردار و یا مناسبتهای دیگر هزینه کنم.
افراد زیادی را میشناسم که با روشهای مختلف دیگر، مثل کمپها و مراکز درمانی اقدام کردهاند؛ ولی متأسفانه به نتیجهای نرسیدهاند و حال خوبی ندارند. ولی من الان حال و احساس بسیار خوبی را تجربه میکنم. قبل از کنگره، اصلاً نمیتوانستم صحبت کنم، ولی الان اعتمادبهنفس ازدسترفتهام را دوباره به دست آوردهام، از خانم مریم سپاسگزارم که یازده ماه، در این سفر همراه و یاور من بودند و هنوز هم در محضر ایشان آموزش میبینم و در این مسیر، قوت قلب من بوده و هستند.
از خانم مهری بینهایت سپاسگزارم که وقتی وارد لژیون جونز شدم و طریقه صحیح غذاخوردن را به من آموزش دادند و پس از کاهش وزن، انرژی بیشتری در سراسر وجودم ایجاد شد و الان حس خیلی خوبی دارم.
من در کنگره به هر نحوی که بتوانم خدمت میکنم، حتی اگر یک آشغال از روی زمین بردارم، خودش نوعی خدمت محسوب میشود. کنگره من را از طرف تاریکیها به سمت روشناییها سوق داد، من خیلی باید قدردان این مکان باشم، در هیچ کجا ندیدم که آوای شکرگزاری برگزار شود، ولی اینجا با خواندن آوای شکرگزاری، سپاسگزار بودن خود را به زمین و سماء اعلام میکنیم.
از خداوند سپاسگزارم که این راه را به من نشان داد، تا امروز بتوانم با اعتمادبهنفس کامل در جوار شما عزیزان قرار بگیرم و صحبت کنم. در این جا یاد گرفتم هر صبح که بیدار میشوم، بابت نعمتهایی که دارم، از خدای خودم سپاسگزار باشم؛ زیرا سالها بود که من، صبحها را ندیده بودم، شاهد طلوع زیبای خورشید نبودم و امروز همه این زیباییها را با تمام وجودم احساس میکنم، من در مورد همه چیز ناسپاس بودم حتی غذاخوردن، ولی امروز هم قانع هستم و هم سپاسگزار و همه را مدیون این مکان مقدس و آقای مهندس و راهنمایی خوبم میدانم.
تایپ: مسافر مرضیه، لژیون سوم، نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم، نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
76