English Version
This Site Is Available In English

حس شیرین رهایی

حس شیرین رهایی

منت خدایی را عزوجل که طاعتش موجب غربت و به شکر اندرش مزید نعمت است.
هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است، چون برمی‌آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی، شکری واجب.
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛
یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم. آن‌گاه که رها کنی، خداوند درهای آسمانش را باز می‌کند و پرواز تو آغاز می‌شود.

در اوایل ورودم به کنگره کاملاً ناامید بودم. با ناامیدی و حال خراب قبل از این‌که به کنگره‌۶۰ بیایم، تلاش‌های زیادی برای درمان حال خودم و مسافرم انجام دادم. مشاوره‌های روان‌شناسی و کتاب‌های روان‌شناسی اما هیچ کدام فایده‌ای نداشت تا این‌‌که با کنگره آشنا شدیم. اکنون من و مسافرم سفر اول را پشت سر گذاشتیم و حس ناب رهایی را تجربه کردیم؛ می‌خواهم احساسم را از این رهایی بگویم: چند روز قبل از رهایی یک حس عجیبی داشتم، بی‌قراری همراه با خوشحالی.

دوست داشتم هرچه زودتر روز رهایی برسد و بالاخره آن روز دل‌انگیز فرا رسید. از این که راهنمای خودم و هم‌‌لژیونی‌هایم را می‌دیدم که من را همراهی می‌کنند، انرژی می‌گرفتم‌. با دیدن آقای مهندس دژاکام و گرفتن گل رهایی از دستان پرمهر ایشان سبک‌بال شدم. چه حس زیبا و قشنگی بود، قابل توصیف نیست، این حس را تجربه نکرده بودم ولی یک حس رهایی مشابه به این حس در ذهنم تداعی می‌شد که زمان تولد فرزندانم بود.

تولد فرزند برای پدر و مادر حس رهایی خیلی زیبایی است و تا کسی تجربه‌ نکند، درک این احساس برای او سخت است. این رهایی در کنگره‌۶۰ برای من و مسافرم یک تولد دوباره است. با آموزش‌های کنگره و آموزش‌های راهنمای خودم همسفر فتانه، رها شدن از اضطراب، ترس، ناامیدی، صلح با درون خودم، صلح با دنیای بیرون، درک تمام قوانین الهی، آرامش و احساس رهایی، یک حس درونی پیدا کردم.

این حس درون کسانی وجود دارد که می‌دانند در پس هر اتفاق شری و خیری نهفته است؛ حتی اگر به ظاهر سخت و ناگوار باشد. اگر برای خواسته‌ای تلاش می‌کنیم، سعی کنیم آن را حفظ کنیم. گاهی نیاز است قوی بودن را کنار بگذاریم و خودمان را در آغوش بگیریم. هزاران بار خدا را شاکرم که راه مرا به کنگره باز کرد. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر و قدردانی می‌کنم.

از راهنمای خودم همسفر فتانه خیلی ممنونم به‌خاطر تلاش‌های بی‌دریغ ایشان که صبورانه کنارم بودند، امیدوارم برکات خدمت‌ او به زندگی‌اش باز گردد و از همه خدمت‌گزاران کنگره‌۶۰ به ویژه شعبه شادآباد متشکر و ممنونم. امیدوارم با ورود به سفر دوم و با خدمت کردن در کنگره بتوانم قدردان این عزیزان باشم.
آرامش سهم دل‌هایی می‌شود که در تصرف پروردگار است.                

نویسنده: همسفر فرحناز رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ثبت: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .