خداوند حکیم میدانست که اگرچند روزی هم انسان به تاریکی ورود کند و در ظلمت افتد اما زمانی که از این گردنههای هولناک خارج شود دیگر آن موجود سابق نخواهد بود و میتواند تبدیل به چیزی شود که هرگز نمیتوانسته در ابتدای راه به آن فکر کند.

سپاس بر خداوندی که کریمانه به خلقی بنام انسان گوهری عطا فرمود که گاهی اینگونه به نظر میآید که این بخشش و عطا بیش از استحقاق انسان بوده است. آری کریمان همیشه بیش از استحقاق دیگران به آنها میبخشند؛ اما خداوند حکیم میدانست که اگرچند روزی هم انسان به تاریکی ورود کند و در ظلمت افتد اما زمانی که از این گردنههای هولناک خارج شود دیگر آن موجود سابق نخواهد بود و میتواند تبدیل به چیزی شود که هرگز نمیتوانسته در ابتدای راه به آن فکر کند.
اصولاً انسان تاریکیها را تجربه میکند، برای پی بردن به روشناییها خداوند قدرتش بالاتر از هر قدرتی در این هستی است و دانایی او نیز بالاتر از هر دانایی دیگری است و بهخوبی آگاه بوده است که انسان حتماً وارد تاریکی خواهد شد؛ زیرا او خودش این برنامه را طراحی کرده بود. انسان در ابتدای کار، انسانی بود جاهل که قدرت تشخیص نداشت و ازآنجاییکه بر سر دوراهی انتخاب قرار داشت بلافاصله راه انحراف و پلیدی را انتخاب میکرد، زیرا او با چشم اندیشه میکرد و از طرفی تاریکی همیشه به شکل نور ظاهر میشود و انسان بیخبر و ناآگاه قادر به تشخیص نور از ظلمت نبود و تنها معیار او ظاهر و پوسته اعمال بود، تاریکی وجودش بر او غلبه داشت، تاریکی جهل، تاریکی که به خاطر نبود نور عقل در وجودش رخنه کرده بود.
آری مأموریت دشوار انسان عبور از این تاریکی درون اوست نه تاریکی شبهای که با چراغ کوچک قابلعبور است برای عبور از تاریکی درون به چراغهایی نیاز است به نوری نیاز است که به این سادگی به دست آمدنی نیست، مگر کسانی باشد که با نور وجودشان جهان تاریک و سرد وجود آن درراه ماندگان تنها را منور کنند مانند نور شمعی در تاریکی برای هدایت،

آری بهراستیکه راهنمایان و کمک راهنمایان کنگرهٔ 60 بسان آن شمعهای هستند که در تاریکی مطلق این جهانِ پر از حجاب، نور افشانند و راه را برای کسانی که درمانده در تاریکی مانند تاریکی اعتیاد هستند روشن میسازند تاریکی اعتیادی که بهجرئت از همه تاریکیها تاریکتر و از همه سرماها سردتر است و تنها کسانی میتوانند از این گذرگاه عبور کنند که خداوند به ایشان با نظر رحمت و عطفت نگاه کند آیا برگی از درختی خواهد افتاد بدون آنکه خداوند بخواهد؟ پس چگونه است که انسان شروع به بیرون آمدن از ظلمات میکند و به سمت نور حرکت میکند و گمان نمیبرد که یک نیروی مافوق و بسیار قدرتمند حامی اوست و او را در تنگناها هدایت خواهد کرد بهشرط آنکه آرام باشد و گوش فرا دهد و بهخوبی اجرا کند که قدرت اجرای این مسائل را هم باید از نیروی خفته درون خودش استمداد کند و آن را به یاری بطلبد و بداند که در درون او گنجی نهفته است که اگر آفتابش طلوع کند مانند خورشیدی همه تاریکیهای وجودش را خواهد برد و جهان و همه جهانها را منور خواهد کرد
(پهلوهایشان از بسترها در دل شب دورمی شود و پروردگار خود را بابیم و امید میخوانند و ازآنچه روزی دادهایم انفاق میکنند 16/32)
نگارنده: کمک راهنمامسافرمهرداد
- تعداد بازدید از این مطلب :
7874