همسفر اعظم و مسافرشان امیرحسین با آنتیایکس تریاک وارد کنگره شدند و مدت ۱۰ ماه و ۲۵ روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر اصغر و راهنمایی خانم کماندار سفر کردند و در حال حاضر ۱۱ سال و ۶ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند
شما اکنون در چه جایگاهی در حال خدمت هستید و کمی از سختیهای خدمت در این جایگاه بگویید.
من اسیستانت پنج شعبه اصفهان و پنج شعبه خارج از اصفهان هستم.
سختیهای خدمت، شیرین است؛ البته بستگی به نوع نگاه شخص دارد. زمانی که من به شهری سفر میکنم، داخل اتوبوس؛ باید استراحت کنم و بخوابم. اگر در این تفکر باشم که از خانواده خود جدا شدهام، وای چقدر سخت است، واقعاً سخت میگذرد؛ اما وقتی نگاه من این باشد که مسیر را طی میکنم تا چیزی یاد بگیرم و جایگاهی به من داده شده که بتوانم در آن برای رشد و پیشرفت خود حرکت کنم؛ یعنی نوع نگاه، مثبت میشود و اصلاً سخت و مشکل نیست.
پریشب به زاهدان رفتم و امروز صبح برگشتم، کمی خسته راه بودم ؛ ولی انرژی بسیاری داشتم و حالم خوب بود به گونهای که بیقرار بود که بعد از ظهر شود و دوباره اینجا بیایم.
میخواهم بگویم جایگاهها نسبت به آموزشی که دارند، انرژی آنها چند برابر میشود؛ اما اصلاً سخت نیست، شاید از نگاه دیگران به نظر سخت باشد؛ اما طی کردن مسیر شیرین و قشنگ است.
در کشور ما شعبههای خانمهای مسافر بسیار کم است؛ ولی تعداد مصرفکنندگان خانم بسیار زیاد است، ما چگونه میتوانیم در این مورد کمک کنیم؟
از سمت ما، فقط کمک مادی به کنگره باعث میشود که شعبهها بیشتر شود، با عضویت هر نفر در لژیون سردار به عنوان سردار، دنور، پهلوان و نشان بینشانی، میتواند کمکی باشد تا سرپناهی برای خانمهای مسافر درست شود.
دیروز زاهدان بودم، یکی از مشکلات آنها این بود که میگفتند: در هفته ۲ یا ۳ نفر خانم مصرفکننده به شعبه مراجعه میکنند؛ باید چه کاری انجام بدهیم؟
و اینجا است که من میتوانم کمک کنم، هر اندازه از لحاظ مادی قویتر عمل کنم و با حضور خود، در لژیون سردار میتوانم قدمهای محکمتری در این راستا بردارم و قطعاً زودتر سرپناه به وجود میآید و امکانات بیشتری به آنها داده میشود تا بتوانیم، افرادی از سایر شهرها مثل کرمان استفاده کنیم. زمانی راهنمایان خانمهای مسافر میتوانند، مسیرهایی همچون زاهدان را بروند و برگردند که بتوانند هزینه تهیه بلیت هواپیما یا رفت و آمدشان را تهیه کنند، شاید اکثر آنها نتوانند این هزینه را تأمین نمایند؛ اما زمانی که من به عنوان سردار، دنور و پهلوان کمک کنم، هزینههای لازم برای ایجاد شعبه مهیا میشود و بسیاری از سختیها کم میشود و مسیر درمان هموارتر میگردد.
همانطور که برای کرمان راهنماهای خانم مسافر قبول کردند به کرمان بروند، راهنماهای خانم مسافر از تهران و اصفهان به کرمان میروند و به خانمهای مسافر کمک مینمایند، زمانی شعبه کرمان تأسیس گردید که از نظر مالی تأمین شدند.
خانمهای مسافر در خفا سفر میکنند و دوست ندارند کسی همسفر آنها باشد، نظر شما در این مورد چیست؟
آنها نیز گروه همسفران مخصوص خود را دارند و اگر در خفا سفر میکنند، به این خاطر که خودشان میخواهند نیست؛ بلکه به این دلیل است که آقای مهندس هنوز صلاح ندیدند؛ چراکه نوع نگاه جامعه به خانمهای مصرفکننده مثبت نبوده و ایشان منتظر زمان مناسب هستند. قطعاً آقای مهندس بدون تفکر و برنامهریزی کاری را انجام نمیدهند، همانطور که دیدیم آقای مهندس در زمان دادن شال پهلوانی آرام، آرام هنگام دادن شال پهلوانی این عزیزان و در زمان اعلام سفر، ما را با این افراد آشنا کردند و یا میبینیم که عملکرد اسیستانتهای خانمهای مسافر را به همراه عکس آنها در سایت قرار میدهند. شاید خود خانمهای مسافر مشکلی نداشته باشند؛ اما در حال حاضر از نظر کنگره و آقای مهندس صلاح بر این است که در چشم نباشند. در قسمت مسافران خام هم همه چیز طبق روال پیش میرود، آنها هم در قسمت مربوط به خودشان همسفر و راهنمای همسفر را دارند. آنها نیز مانند ما هفته همسفر را جشن میگیرند و هیچ تفاوتی ی ندارد.
حتی همسفران این قسمت هم در آزمون راهنمایی شرکت میکنند، در صورت قبولی به عنوان راهنمای همسفر میتوانند، در کنگره خدمت کنند.
شما به شعبه یاس رفتید، دیدگاه شما نسبت به خانمهای مسافر چه گونه بود و آیا این بازدیدها تأثیری در نگاه شما نسبت به خانمهای مسافر داشته است؟
من یک مرتبه به خاطر تولد یکی از عزیزانم به شعبه خانمهای مسافر دعوت شدم.
روز اول که به کنگره آمدم، فقط نگاه میکردم و میگفتم: این همه معتاد و برای من بسیار جالب بود و اصلاً در تصورم نمیگنجید که این همه انسان مصرفکننده در یک مکان جمع باشند به همان نسبت؛ وقتی که به خانمهای مسافر نگاه میکردم، بسیار توجهم را جلب نمود که ببینم یک خانم مصرفکننده چگونه است؛ ولی از چیزی که غافل بودم، این بود که من روزی مصرفکننده قرص بودم و همانطور که آقای مهندس بیان کردند: «حال مصرفکننده قرص، از مصرفکنندگان انواع مواد مخدر، بسیار بدتر است»؛ پس اگر میخواهم متوجه شوم که مصرفکننده چه حالی دارد؛ باید به گذشته خود برگردم.
میدانم خماریها و سختیهایی که آنها کشیدند، من نکشیدم؛ ولی عجیب و غریب نیستند، آدمهایی هستند؛ مثل من، مادر، همسر و فرزند هستند، شغل و جایگاه اجتماعی دارند و در مسیر زندگی، مصرفکننده شدهاند.
زمانی که در جلسه مسافرین خانم حضور پیدا کردم، نگاه من به کنگره بسیار باز و عمیقتر شد به گونهای که دلم میخواهد در این مسیر قویتر حرکت کنم، هر جایی که اسم خدمت میآید، مثلاً کمک مادی به کنگره، بسیار محکم و قویتر پیش میروم؛ زیرا میدانم زمانی که مادری مصرفکنده است، فرزند او تا چه اندازه تحت فشار است و از خیلی مسائل از طرف مادر محروم میشود. مادری که باید سراسر محبت و گذشت باشد و دائماً در مسیر خدمت به فرزندان خود حرکت کند، دیگر زمانی برای این کار ندارد؛ زیرا صبح که از خواب بیدار میشود، خمار است و نمیتواند محبتی به فرزند خود داشته باشد. ابتدا مجبور است، مواد مخدر مورد نیاز بدنش را مصرف کند، بعد سراغ فرزندش بیاید و ببیند غذا خورده یا نه، مریض هست یا نیست.
این بسیار دردناک است. زمانی که در جلسه آنها حضور داشتم، از مشارکت خانمهای مسافر به این نتیجه رسیدم که سختی را اینها درک کردهاند و در واقع من در ناز و نعمت، روزهایم را سپری کردم.
زمانی که مسافرم اعتیاد داشت، سختی کشیدم و در تاریکیها فرو رفتم؛ ولی این در مقابل سختیهای آنان هیچ بود.
همانطور که آقای مهندس بیان کردند: «سیستم ایکس یک خانم مصرفکننده، بسیار آسیب پذیرتر از یک مصرفکننده آقا است و تخریبهای بیشتری در او ایجاد میشود؛ زیرا سیستم ایکس آنها با ما تفاوت دارد و خانمها، سیستم ایکس بسیار حساسی دارند» و زمانی که درگیر اعتیاد میشوند، با تخریب سیستم آنها، حال بدی بیشتری دارند.
همچنین وظیفه مادری و همسری بر پایه عشق و محبت است و توجه کافی، به موقع بیداری فاصلهای شدن و ناهار سر وقت درست کردن از جمله وظایف یک مادر یا همسر است، مگر یک مصرفکننده تا چه اندازه میتواند، این کارها را انجام دهد، به همین دلیل خودش از لحاظ احساسی و سیستم ایکس دچار تخریب میشود و فرزندان او نیز دچار درماندگی میشوند و در کل زندگی آنها کاملاً تحت تأثیر قرار میگیرد.
یک خانم مسافر در طول سفر ممکن است با چه سختیهایی رو در رو شود؟
من در این مورد تجربهای ندارم و نمیتوانم در خصوص این موضوع به صورت دقیق سخن بگویم؛ ولی میدانم به واسطه اینکه تخریب بیشتری در سیستم ایکس به وجود میآید، سختی راه مسافرین خانم کمی بیشتر است. زمانی که بخواهند وارد جمع شوند و اعلام کنند که مصرفکننده بودند، نوع نگاه جامعه به آنها بسیار سخت میشود؛ زیرا در جامعه ما، جایگاه یک مصرفکننده آقا، با یک مصرفکننده خانم متفاوت از یکدیگرند و گویی که به خانمها نگاه حساستری دارند.
سختیهای راه همین است؛ ولی ما میدانیم در کنگره مسیر، سختی ندارد و زمانی که به درمان میرسند، هر اندازه هم که مسیر درمان سخت باشد، نسبت به سختیهایی که کشیدند، سختی راه معنایی ندارد.
اولین مرتبه است که دستور جلسه خانمهای مسافر به دستور جلسه سالیانه اضافه شده است به نظرتان دلیل توجه ویژه آقای مهندس به این موضوع چست؟
چون زمان آن فرا رسیده که توجه بیشتری به این موضوع داشته باشیم، با اهمیت این موضوع بیشتر آشنا شویم و در موردشان صحبت کنیم. اگر در بین دوستان یا نزدیکان ما خانم مصرفکنندهای وجود دارد، بتوانیم به راحتی او را آگاه نماییم که در کنگره، خانمهای مسافر، بخش مخصوص خودشان را دارند، برای آنها هم امکاناتی همانند شعب مسافران آقا ایجاد گردیده و یک خانم مصرفکننده به راحتی میتواند در امنیت کامل به رهایی برسد؛ باید سعی و تلاش خودمان را بکنیم که شعبههای بیشتری برای آنها ساخته شود.
در کدام شهرها برای خانمهای مسافر شعبه ساختند و آیا در اصفهان هم شعبهای برای خانمهای مسافر داریم؟
ما در اصفهان دو شعبه مخصوص خانمهای مسافر داریم. شعبه یاس و نسترن. شعبه نسترن به تازگی در نمایندگی میرداماد مسافران و همسفران افتتاح گردید و بقیه شعبههای خانمهای مسافر در استانهای تهران، مشهد، قزوین و کرمان است.
انشاالله آرام، آرام به تعداد شعبهها در شهرها، مخصوصاً زاهدان که بسیار به این شعبه نیازمند است، افزوده شود.
توصیه شما به کسی که مسافرش به کنگره نمیآید، چیست ؟
شخصی که مسافرش به کنگره نمیآید؛ باید فقط صبر کند تا زمان آن فرا برسد و اینگونه بیندیشد که شاید او هیچ وقت درمان نشود؛ بنابراین اکنون که خودش حضور دارد و این فرصت در اختیارش قرار داده شده، کاری برای خود انجام دهد و خود آموزشها را فراگیرد.
من معتقدم اگر همسفر در درون خود تغییرات را ایجاد کند، مسافر نیز ناخودآگاه مجبور به تغییر میشود؛ زیرا این دو با هم در یک مسیر در حال حرکت هستند؛ پس لازم است که هم حس باشند.
و کلام آخر:
به خاطر اینکه دستور جلسه «خانمهای مسافر»، برای اولین مرتبه در دستور جلسات سالیانه کنگره قرار گرفته و یک مصرفکننده خانم در مقابل شما نیست که از تجربه شخصی خودش سخن بگوید؛ صحبت کردن درباره این موضوع کمی سخت است ؛ اما امیدوارم از این به بعد که یک هفته در مورد این دستور جلسه صحبت شده، بیشتر به این موضوع فکر کنیم. حالا من همسفر که مسافرم به درمان رسیده است؛ باید کمی بیشتر تفکر کنم که چه کمکی میتوانم برای خانمهای مسافر انجام بدهم، تا قدمی هرچند کوچک در این زمینه برداشته باشم.
اگر در مسیر زندگی، خانم مسافر دیدیم فکر نکنیم، مشکل بزرگی است، ناراحت شویم، برای ما تابوی خاصی باشد و بگوییم: این چه فاجعهای است؛ زیرا خانمهای مصرفکننده هم میتوانند در کنگره به درمان برسند و جسمی و روحی بسیار بهتر از من و شما شوند؛ چراکه سیستم آنها بازسازی میشود و حتی بسیار بهتر از قبل میشوند.
عکاس: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
مصاحبه: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
تنظیم و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
287