به نام قدرت مطلق «الله»
چهاردهمین جلسه از شصتمین دوره سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار، با استادی: همسفر جواد نگهبانی: مسافر مجتبی و دبیری: مسافر محمد، با دستور جلسه: «هفته همسفر» در روز دوشنبه مورخ دهم دی ماه ۱۴۰۳ راس ساعت 17 برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک همسفر،
خدا را شکر برای اولین بار جلسه مسافران را دارم در شعبه خودمون برگزار میکنم و از این بابت خیلی خوشحال هستم.
در ابتدا هفته همسفر را به تمام خانواده های کنگره ۶۰ و در رأس به خانواده جناب مهندس که بنیانگذار این بستر بزرگ هستند تبریک میگویم.
در مورد همسفر وقتی میگویند بیا از خودت بگو سخته که منه جواد از همسفر چه چیزی دیدم بهترین تجربهای که تا حالا در این سالها کسب کردم و تمام چیزهایی که منو نگهداشته، بهتره از این بگویم خوب من وقتی بیرون از کنگره بودم علم و دانش و آگاهی را نداشتم و هميشه در رنج و عذاب بودم چون فکر میکردم کاری که مصرف کننده دارد انجام میدهد اشتباه است،میدانستم اشتباهه ولی نمیدانستم چرا اشتباه است،چرا نباید انجام بده ؟خوب این حالتی بود که من با مسافرم هم فاز نبودم هم صحبت نبودم و این همیشه باعث اذیت و آزار من میشد و حتی باعث اذیت مسافرم هم میشد که من چون آن علم را نداشتم .
مهندس وقتی میفرماید که درد بشر از علمی که کشف نشده است،یه وقتایی واسه من،ندانستن علم اعتیاده که باعث گمراهیم میشود، بخواهم یه مثالی را بزنم مثلا من جواد در کویر دارم رانندگی میکنم و ماشینم خراب میشود من علم تعمیر ماشین را ندارم برای منه جواد کشف نشده پس من اذیت میشوم و درد میکشم کسی هم نیست بهم کمک کنه آن لحظه همیشه این نیست که ما بگوییم کشف نشدن آن چیزیه که در دنیا وجود نداره،نه ممکنه در دنیای من نباشد وقتی که علم اعتیاد را کشف نکرده بودم خیلی بهم ضربه وارد میشد خیلی اذیت میشدم همیشه فکرم درگیر بود که چرا اینکار را انجام نمیدهم ،چرا اراده نداره،چرا دست نمیکشه مگه نمیبیند که دارند حقش را میخورند همیشه داره مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و این منو درد میداد که اون اتفاقه نمیفتاد و آن هم فاز نبودن من بود که نمیدانستم داره چه اتفاقی میفته ولی وقتی وارد کنگره میشوم این علم کم کم برای من باز میشود و میتوانم یه چیزایی را درک کنم ،بفهمم آن چیز از طریق کنگره نه از طریق آن علمی که خودم دارم نه چون استاد من یکی دیگه است که اجازه میدهد من یاد بگیرم آن علم کشف بشود، تا از دردم کم بشه حالا منه جواد در کنار مسافر چه کاری میتوانم بکنم؟همین که بزارم مسافر سفر اولم روی برنامه باشه اذیتش نکنم.
استاد امین یه در یک صحبت جالبی میفرمایند:وقتی کسی همسفر میشود قرار نیست دیگه جلوی مسافرت به ایستی درکنارش قرار میگیری آینه اش میشوی آینه شدن به این راحتی نیست که بزرگانی مثل مولانا از آینه استفاده میکنند آینه شودن خیلی سخته زمان قدیم وقتی میخواستند یه آینه را درست بکنند از فلز استفاده میکردند و این فلز را آنقدر صیقل میدادند که تبدیل میشود به آینه،یه سنگ فلز را آنقدر شما صیقل بدهی که تبدیل میشود به یه استیلی که تو خودت را داخلش میبینید حالا من هم احتیاج دارم به اینکه خودم رو صیقل بدهم که بتوانم فردی بشوم که آن مسافر خودش را در من ببیند،
این اتفاق زمانی میوفته که من داخل کنگره باشم یاد بگیرم ،حالا اگر بخواهم از دید یک مسافر بگویم
خوب چرا باید من مسافر بیام همسفرم را صدا کنم بیاد اینجا برای اینکه از دردش کم کنم برای اینکه در کنار من باشد و وقتی که فرا میگیرید نیازی نیست که من سخن بگویم و حرف بزنم این کنگره است که سخن میگوید، زبان من میشود زبان کنگره و راهنمای من میگوید .
قبل از اینکه کنگره بیام ۲۵ سال زندگی مشترک داشتم ولی یک روز هم نمیتوانستم با خانمم درست صحبت کنم بلد نبودم صحبت کنم چگونه رفتار کنم خوب این خیلی مهمه که من بدانم این کنگره است که باعث میشود که من تغییر کنم و به مسافرم کمک میکنه خیلی هم کمک میکنه چقد کسایی بودن و هستند که میومدند دارو را داخلش آب میریختند یا اصلا هی گیر میدادند که کجا و چرا میرید،چون علمه نیست.علم اعتیاد در جامعه چجوریه ؟فقط میگویند ببندید به تخت و طردش کنید و این مشکلات هیچکس نمیاد بگوید اون چیزی که داره مصرف میکنه داروشه غذایه بدنشه حالا چه به غلط باید استفاده کنه یک فردی که چاقی مفرط دارد شما نمیتونی بیاید غذارو ازش بگیری بگویید دیگه غذا نخور از چربیهایی که بدنت داره استفاده کن یک روز دو روز میشه استفاده کرد آخرش طرف میمیره نهایتا وقتی غذا ندهیم بیماری اعتیاد هم همینه،
در آخر هم بخواهم مطلبی را بگویم همسفرانتون چه آقایون چه خانم ها به کنگره دعوت بکنید.
ممنون که به مشارکت من توجه نمودید.
عکاس: مسافر حمید لژیون دوم
تایپ و ویراست و بارگزاری: مسافر مهدی لژیون دهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
220