به مناسبت هفته همسفر گفتوگویی انجام دادهایم با ایجنت همسفران آقا، نمایندگی شفا مشهد که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم.
- لطفاً در ابتدا خودتان را به رسم کنگره معرفی بفرمایید.
سلام دوستان علی هستم همسفر، مسافر من محمدرضا با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شد، آخرین آنتیایکس تریاک شیره شیشه، مدت سفر اول ۱۱ ماه ۲۵ روز، به راهنمایی مسافر کاظم لژیون ۱ شعبه رضوی، در حال حاضر با دستان پرمهر آقای مهندس ۲ سال و ۷ ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش در کنگره مسافرم فوتسال و خودم والیبال و راهنمای خوب خودم آقا مصطفی لژیون ۱ نمایندگی شفا مشهد.
- بفرمایید اهمیت داشتن همسفر در سفر اول مسافر یا مسافران کنگره ۶۰ به چه منظور میباشد؟
اگر حس قلبی خودم را بخواهم بطور مثال بگویم، ما یک مسافرت شمال یا جنوب برویم یک نفره اصلاً لذت نمیدهد ولی اگر یک یا چند همسفر و هم حس داشته باشید مسلماً سفر بهتر و دلنشینتر است، برای مسافرها در کنگره هم حس می کنم بدین شکل است. برادرم یک بار سفر را خراب کرد، بار دوم چون خودم و خواهرم با او همسفر شدیم، حس بهتر و هم زبان داشت و راحتر به رهایی رسید.
- چرا به همسفران بال پرواز میگویند؟
یک بار دیگر این سوال از من پرسیده شد و گریه ام گرفت و برای همین الان کمی مکث کردم نمیدانم چرا هر موقع به این سوال میرسم این حس به من دست میدهد و درکش هم نکردم اما جواب سوالتان چیزی که تصویر ذهنیام بوده، من سعی میکردم همیشه تک نفری کار خودم را انجام دهم ولی در دوران خدمت مرزبانی متوجه شدم که اگر به بقیه هم مسئولیت بدهید و دیگران کمک کنند بهتر، منظمتر و با حال خوش می شود به مقصود رسید. این حس خوب را مسافرم به من داد و متوجه شدم که کنگره با علمی که دارد چه درسهایی به من میدهد تا حس من خوب شود و مسافرم نیز بتواند پرواز کند، زیرا حس من در کنار او خوب بود و او هم همین حس را داشت و سفر بهتری انجام داد. در این سفر حالا میگویند عقاب سفید به پرواز در میآید یعنی پرواز بهتری را حس مینماید و به آن حس و حال خوب میرسد، چرا؟ چون آن حس خوبی که در کنگره به مسافر داده میشود به من هم انتقال می یابد و بلعکس من نیز حس خوب به مسافرم میدهم و این باعث میشود پرواز بهتری را حس کند که این بال پرواز می شود.
- با توجه به تاکید آقای مهندس لزوم قدردانی از همسفر را چگونه ارزیابی میکنید؟
چون در جایگاه مسافر نبودهام سخت است در این مورد حسم را بگویم، اگر چیزی را که خودم حس میکنم بدین صورت است که، همسرم مدت کوتاهی است که به کنگره آمده و در این مدت کوتاه متوجه شده ام که نوع برخورد ایشان در حال تغییر و بهتر شدن است و من مسلما حس بهتری از این موضوع دارم. من خودم بدین شکل تصور میکنم که من مسافر هستم و همسرم، همسفر و حسی که به من دست میدهد حس قدردانی از ایشان است. عملاً آقای مهندس بارها گفتهاند که جیب حس کند که یک چیزی کم شد و در کنار هدیه مالی حتماً باید دلنوشته هم باشد این یکی از مهمترین موارد است چون بارها برای من در زمانیکه مرزبان بودهام پیش آمده، دلنوشتههای نوشته شده موجود است و هنوز هر از گاهی مینشینم و نگاه میکنم حس و حالم عوض میشود، پس بهتر است که قدردانی هم از دل و هم از جیبمان باشد.
- آیا وجود همسفر فقط برای کمک به حال خوش و برای رسیدن به رهایی مسافر میباشد؟
نه واقعا این نیست، چند ماه اولش همسفر می آید و فکر می کند که دارد به مسافر کمک می کند و بعد آرام آرام مشکلات خودش شروع میشود، خود من دقیقاً از روز اول مشکلاتم جلو چشمم آمد زیرا من نیز در لبه پرتگاه ورود به اعتیاد بودم و مسافرم دستم را گرفت و به اینجا آورد تا من مصرف کننده نشوم، نیاورد تا من کمکش کنم من را با کنگره آشنا کرد تا من درگیر اعتیاد نشوم. پس من همسفر و همسفرهای دیگر برای به رهایی رسیدن مسافرمان اینجا نیستیم، واقعاً درست است که میگویند پیشگیری بهتر از درمان است. وقتی علم این را که مواد مخدر با من چه کاری میکند داشته باشم مسلماً بهتر میتوانم بگویم نه و نمیخواهم مصرف کنم، نمیخواهم یک پیک مشروب بخورم یا نمیخواهم یک سیگار بکشم. عملاً همه این مسائل مربوط به مسافر نمیباشد، مسیر همسفرها پیشگیری از مواد است.
- در خاتمه اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
چیزی که همیشه دوست داشتم و همیشه هم گفتم این است که از همه مسافرها ممنونم مخصوصاً از آقای مهندس دژاکام که این بستر را فراهم نمودند تا همه ما چه مسافران و چه همسفرها که از آن لجنزاری که داخل آن غوطهور بودهایم بیرون آییم، اکنون کنگره باعث شد به حال خوش برسم و زندگی کردن را متوجه شوم. در پایان از مسافر خودم تشکر می کنم که باعث شد من در این قطعه از بهشت ماندگار شوم.
مرزبان خبری: مسافر علی اصغر
مصاحبه: مسافر کسری لژیون ۴
تایپ: مسافر مصطفی لژیون ۱۸
عکس: مسافر احسان لژِیون ۱۴
ارسال: مسافر مهدی لژیون ۷
- تعداد بازدید از این مطلب :
134