English Version
This Site Is Available In English

ریشه قدرتمند

ریشه قدرتمند

دلنوشته همسفر ام‌البنین (لژیون‌ چهارم)

در ابتدا هفته بنیان را به بنیان‌گذار کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام تبریک می‌گویم و از خداوند برای ایشان بهترین‌ها را خواستارم. بنیان به معنای ریشه است، کنگره نیز درختی تنومندی است که ریشه قدرتمند آن آقای مهندس هستند.
روزی که متوجه شدم پسرم مصرف‌کننده شیشه است، حال بسیار بدی داشتم به هر دری می‌زدم بی‌نتیجه بود، حتی به بیمارستان نیز مراجعه کردیم؛ اما بی‌فایده بود؛ چراکه بعد از این مراحل ایشان علاوه بر مصرف شیشه، قرص نیز مصرف می‌کرد و به واسطه مصرف آن آسیب‌های بسیار شدیدی را متحمل شدیم؛ یعنی به معنای واقعی از چاله درآمدیم و به چاه افتادیم. اطرافیان به من می‌گفتند که شیشه درمان ندارد و حتی از بیماری سرطان نیز بدتر است. من کاری نمی‌توانستم برای ایشان انجام دهم که از این شرایط وخیم خارج شود، کار من فقط گریه بود و دست به دامن خداوند شدن که راهی را به ما نشان دهد. همیشه با مسافرم در حال بحث و جدل بودیم تا این‌که خداوند در‌های کنگره را به روی ما گشود و به همراه ایشان پا در این مکان زیبا و امن گذاشتیم. نمی‌دانم اگر آقای مهندس این بذر پرخیر و برکت را نمی‌کاشتند و بنای کنگره را نمی‌نهادند، سرنوشت مسافران و خانواده‌هایی مانند ما به کجا کشیده می‌شد!
خداوند بزرگ را به خاطر وجود آقای مهندس هزاران بار شاکر هستم و برای ایشان طول عمر و عزت، بیش از پیش خواستارم.


دلنوشته مهناز (لژیون پنجم)

در ابتدا هفته بنیان را به بنیان‌گذار کنگره۶۰ جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک عرض می‌کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت دارم و به اعضاء بزرگ کنگره تبریک می‌گویم.
قبل از این‌که با کنگره آشنا شوم دیگر هیچ امیدی به بهبودی مسافرم نداشتم؛ چراکه از ابتدای زندگی تا کنون برای درمان ایشان همه راه‌ها را رفته‌ام و موفق نشدم و پذیرفته بودم اعتیاد یک بیماری لاعلاج است و درمانی ندارد.
روزی یکی از نزدیکان به من گفت: «توبه گرگ مرگ است، تلاش بی‌خود نکن. روزی پادشاهی با وزیرش از جایی عبور می‌کردند. عده‌ای را دیدند که در حال چرت زدن بودند. به وزیرش گفت: چرا این‌ها چرت می‌زنند، مگر کار و زندگی ندارند؟ وزیرش گفت: این‌ها مصرف‌کننده و خمار هستند. پادشاه گفت: به آن‌ها مواد برسانید تا سرحال شوند. موقع برگشتن مجدد آن‌ها را می‌بیند که چرت می‌زنند. گفت: مگر نگفتم مواد آن‌ها را  بدهید تا سرحال شوند. وزیر گفت: مواد دادیم؛ ولی اکنون نشئه‌ هستند. پادشاه دستور داد آن‌ها را جمع کنند و داخل دریا بریزند.»
من به این باور رسیده بودم که فرد معتاد زمانی رها می‌شود که بمیرد. اکنون ما لحظه‌‌لحظه زندگی را مدیون آقای مهندس هستیم. ایشان به ما امید و زندگی دادند. آقای مهندس کلید درب‌های بسته علم و معرفت را نشان دادند. خدا را شاکر و سپاس‌گزار آقای مهندس و خانواده محترم ایشان هستم.

 

گردآوری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حسنانی تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .