چهارمین جلسه از دوره سی و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی راهنمای محترم مسافر جلال، نگهبانی مسافر رضا، و دبیری مسافر تراب در تاریخ ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز بکار نمود.
چکیده گفتار استاد:
سلام دوستان جلال هستم یک مسافر. امروز با دو دستور جلسه در خدمت شما عزیزان هستم، دستور جلسه اول OT و عزیزانی که در بخش OT مشغول خدمت هستند و دستور جلسه دوم، نخستین سالروز رهایی علی عزیز است.
همانطور که میدانید OT مخفف اپیوم تینگچر و به معنای شربت تریاک است. از روزی که شربت تریاک توسط مهندس برای درمان اعتیاد پیشنهاد شد، منجر به درمان تعداد بسیاری از مصرف کنندهها شد. نه تنها از OT برای درمان اعتیاد در کنگره استفاده شد بلکه به عنوان پیش فرض برای درمان بسیاری از بیماریهای دیگر در دستور کار قرار گرفته است. که امیدواریم شاهد درمان برخی از بیماریها با استفاده از این دارو و روش تدریجی باشیم. تبریک عرض میکنم خدمت تمام عزیزانی که در بخش OT مشغول خدمت هستند. همه این عزیزان روزی مصرف کننده بودند و امروزه که درمان شدهاند دائماً با داروی اوتی سر و کار دارند، بدون اینکه میل به مصرف و یا هوس داشته باشند. این عزیزان تمام نامههای اوتی را نوشته و ثبت میکنند و سپس تمام این برگهها را بایگانی میکنند به صورتی که برگه فالو آپ تمام رها شدگان در کنگره در پرونده اوتی محفوظ است. خدمت در OT بسیار سخت است. امیدواریم با استفاده از دستور جلسه این هفته بتوانیم به طور شایسته از تمام خدمتگزاران در بخش OT قدردانی کنیم.
و اما دستور جلسه دوم در مورد نخستین سالروز رهایی علی عزیز است.
طبق وادی دهم هیچگاه فعل و صفت گذشته در انسان صادق نیست، ممکن است یک نفر پیش خود گمان کند که روزی در تاریکی بوده و حالا وارد روشنایی شده است به گفته دیگر وارونه این امر نیز صادق است و ممکن است شخص از روشنایی وارد تاریکی گردد به صورتی که اگر دانایی شخص متوقف گردد این اتفاق خواهد افتاد. این مطلبی است برای اینکه وقتی ما در هر جایگاهی هستیم قدر آن جایگاه را بدانیم و از آن مراقبت نماییم و این امر روزی به دست میآید که ما هر روز دانایی خود را بالاتر ببریم.همانطور که میدانید جناب مهندس همواره در هر هفته یک سی دی به ما ارائه میدهد که میتوانیم با نوشتن و گوش کردن سیدیها همه روزه دانایی خود را ارتقا دهیم. این تولد را به علی عزیز و همسفران محترمش تبریک میگویم و فرصت را در اختیار شما قرار میدهم تا در مورد علی صحبت نمایید.
چکیده سخنان مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. بسیار از لطف و مشارکت همه شما عزیزان ممنون و سپاسگزارم که با حضور خود جشن بنده را مزین فرمودید. امیدوارم همه سفر اولیها این جایگاه و همینطور جایگاه آزادمردی را تجربه کنند. ابتدا قدردانی میکنم از تمام ایجنتهای نمایندگی رودکی و گروه مرزبانی تمام دورههای گذشته و این دوره و همینطور سپاسگزارم از مرزبانان انضباطی که در این مدت کمک فراوانی به من کردند تا به این جایگاه برسم. چون به معنای واقعی من در تاریکیها بودم و وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم را به لطف همه این عزیزان کسب کردهام. من در طول سفرم حال خرابیهای زیادی را داشتم و همسفر عزیز من بسیار تخریبهای مرا تحمل میکرد و به کمک ایشان بود که توانستم به رهایی برسم. ایشان بالغ بر ۴ یا ۵ سال بود که به رهایی رسیده بودند اما هنوز من یک مصرف کننده شیشه بودم، میخواهم بگویم که وجود یک همسفر بسیار میتواند حائز اهمیت باشد. توصیه من به شما عزیزان این است که هرگز از درمان خود ناامید نشوید من بارها در این فرایند شکست خوردم اما هرگز ناامید و دلسرد نشدم و به راهم ادامه دادم تا به رهایی رسیدم. در آخر از راهنمای خودم آقای جلال ربیعی و همینطور آقا محسن کمال سپاسگزاری را دارم. اینجا باید از راهنماهای همسفرم سپاسگزار باشم چرا که اگر کمک آنها به همسفر من نبود من نیز هیچگونه کمکی از همسفرم در این مسیر دشوار دریافت نمیکردم.
چکیده گفتار راهنمای همسفر:
سلام دوستان ژیلا هستم راهنمای همسفر.
من هم به نوبه خودم این تولد را به تمام اعضای کنگره ۶۰ به ویژه اعضای نمایندگی رودکی تبریک و شادباش میگویم. تبریک ویژه میگویم به کسانی که در این تولد نقش داشتند و لازم است از همه این عزیزان کمال قدردانی را به جا آورم.
با نگاه کردن به این گونه تولدها میتوانیم به نقش همسفر و مسافر بر روی یکدیگر پی ببریم به این گونه که مسافر میتواند با حرکت خود همسفر خود را سرپا و پر انرژی نگاه دارد تا این انرژی به صورت بازتاب به مسافر نیز انتقال پیدا کند و توانی باشد برای ادامه راه درمان شخص مسافر. زیرا یک مسافر با پذیرفتن مسئولیت تمام خانواده ممکن است وارد تاریکی بشود و برای اینکه بتواند خود و خانواده را از تاریکی و مشکلات بیرون بیاورد متحمل رنج فراوانی میشود که به نظر من این امر بسیار قابل ستایش است. روزی که خانم فاطمه به همراه علی آقا وارد نمایندگی شدند، خانم فاطمه بسیار بیصبری میکرد برای اینکه مسافرش از دام اعتیاد رها گردد با اشتیاق فراوان در این مسیر همراه مسافرش بود چرا که درمان و تعادل علی در اولویت ایشان قرار داشت.
خانم فاطمه در لژیون موسیقی فعالیت پررنگی دارند و مراتب ادب و احترام را همیشه به صورت کامل به جا میآورند.
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان، فاطمه هستم یک همسفر.
خدا رو شکر میکنم که امروز اولین سالروز رهایی مسافرم را میبینم و از همه شما عزیزان سپاسگزارم که با حضور خود جشن ما را باشکوهتر کردید. هر آنچه که شما در مورد من و علی گفتید در وجود خودتان است. امیدوارم در جشنهای شما بتوانم محبتهای شما را تلافی کنم. از آقای مهندس و همه عزیزانی که به هر نحو کمک کردند تا ما این جایگاه را تجربه کنیم ممنون و سپاسگزار هستم.
یکی از وظایف همسفر این است که تمام همت و انرژی خود را بگذارد برای آنکه مسافرش به رهایی برسد. نخستین سفر و رهایی علی بسیار برای من گوارا و دلچسب بود اما زمانی که علی دوباره به مصرف روی آورد برایم بسیار سخت بود و نمیتوانستم این موضوع را بپذیرم و هنگامی که این مشکل را با راهنمای خودم در جریان گذاشتم صحبتهای ایشان آرامش را دوباره به من و زندگیم بازگرداند و توانستم با این موضوع کنار آیم. من پیش از حضورم در کنگره اعتیاد و معنای آن را متوجه نمیشدم اما از روزی که علی به مصرف شیشه روی آورد به خوبی توانستم آن را درک کنم. سفر و درمان شدن، از دو دیدگاه حائز اهمیت است که هم سخت است و هم آسان و این بستگی به منی دارد که آیا توانستهام آن را بپذیرم و یا با آن کنار بیایم یا خیر!
اگر در مسیر درمان حرکت کنم و خواستار درمان باشم برایم راحت خواهد بود. بنابراین پذیرفتن یک موضوع میتواند بسیار آن را آسان و ساده کند.
در مورد علی باید بگویم او بسیار شکسته نفسی میکند زیرا که ایشان در مسیر اینکه من در آزمون کمک راهنمایی قبول شوم بسیار به من کمک رسانید و همواره حامی و مشوق من بود. حتی زمانی که پس از درمان به مصرف دوباره مواد روی آورد، تنها به دلیل آنکه من خودم را برای آزمون راهنمایی آماده میکردم این خبر را به من نداد تا من با تمرکز بیشتری به خواندن کتابها و جزوهها بپردازم. علی همواره کوتاهیهای مرا در خانواده نادیده میگرفت تا اختلالی در این فرایند صورت نگیرد. در این جایگاه مراتب تشکر و قدردانیام را به مسافرم علی بیان میکنم. اینجا از آقا رامین و آقا محسن و آقا جلال و تمام عزیزانی که در این راه یاری رسان ما بودند تشکر میکنم.
عکس: مسافر بابک
نگارش و ویرایش: مسافر حسن
ارسال مطلب: مسافر بیژن
تهیه: مرزبان خبری، مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
196